نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره
از ۶ خانواده شهید در مراسم خاطره گویی و شعردفاع مقدس شهرستان چابهار به مناسبت هفته دفاع مقدس تجلیل شد.
کد خبر: ۵۷۶۶۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۴

خاطرات/
خواهر شهید «حافظ نوری» می گوید: برادرم به مادرم گفته بود که از مادر شهیدان خجالت می‌کشم که چرا شهید نمی‌شوم. او واقعا عاشق شهادت بود.
کد خبر: ۵۷۶۶۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۴

شب شعر و خاطره ‌گویی دفاع مقدس، روز پنجشنبه 5 مهر ماه از ساعت 20 در سالن اداره ارشاد هرمز برگزار می‌شود.
کد خبر: ۵۷۶۶۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۴

خاطره‌‌ای از شهید «سید عبدالحسین عمرانی»
خواهر شهید تعریف می‌کند: جبهه، اخلاق سید عبدالحسین را تغییر داد، نگاهش که می‌کردم لذت می‌بردم. جبهه از او عارف و زاهد ساخته بود. بعد از شهادتش، سید عبدالرضا حدیث قدسی نشانم داد و ...
کد خبر: ۵۷۶۵۶۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۳

«شمسی بیات» از روزهای جبهه و جنگ چنین می‌گوید: یک بیمارستان صحرایی مکانی بود که برای فعالیت ما انتخاب شده بود. در پانسیونی نزدیک بیمارستان مستقر شدیم فضای بیمارستان کاملاً با بیمارستانهای عادی متفاوت بود. تفاوتی بین افراد و مشاغل و مسئولیتها وجود نداشت. مابقی این خاطره را در ادامه مطلب بخوانید.
کد خبر: ۵۷۶۵۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۳

همزمان با بزرگداشت هفته دفاع مقدس؛
همزمان با بزرگداشت هفته دفاع مقدس، عصر شعر حماسه واژه‌ها با حضور شاعران برتر در قزوین برگزار می‌شود.
کد خبر: ۵۷۶۴۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۲

خاطره‌‌ای از شهید «سید خلیل افروغ»
مادر شهید تعریف می‌کند: شهید همیشه به بچه‌ها می‌گفت؛ هیچ موقع خودتان را برای قهرمان بودن مجبور نکنید و برای قهرمانی دست به هر کاری نزنید چون این مقام‌ها گذری است، سعی کنید پهلوان باشید تا ماندگار شوید.
کد خبر: ۵۷۶۳۳۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۲

دوست شهید «رمضان علی آقاگلی» می‌گوید: یکی از خصوصیات بارزش در موقع نماز‌های یومیه به خانه مردم می‌رفت و آن‌ها را برای نماز و رفتن به مسجد ترغیب کند.
کد خبر: ۵۷۶۳۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۱

به مناسبت بازگشایی مدارس و هفته دفاع مقدس؛
به مناسبت بازگشایی مدارس و بزرگداشت هفته دفاع مقدس، زنگ مهر، مقاومت و نماز در مدرسه فاطمیه هلال‌احمر قزوین نواخته شد.
کد خبر: ۵۷۶۲۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۱

در گلزار مطهر شهدای قزوین؛
مراسم دعا و استغاثه به امام زمان(عج) در گلزار مطهر شهدای قزوین برگزار شد.
کد خبر: ۵۷۶۲۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۳۰

قسمت دوم خاطرات شهید «عبدالحمید نصیری»
هم‌رزم شهید «عبدالحمید نصیری» نقل می‌کند: «زخم پایش عمیق بود. سرم را نزدیک صورتش بردم. آهسته پرسیدم: «چطور هستی؟ می‌تونی مقاومت کنی؟ عبدالحمید با وجود درد زخم آرپی‌جی روی پا و پشت داشت، اذان می‌گفت. لحن زیبا و صوت دلنشین الله‌اکبرش وجودم را آرام کرد.»
کد خبر: ۵۷۶۱۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۹

به‌مناسبت بزرگداشت هفته دفاع مقدس؛
تصاویر ۶۰۰ شهید در تابلو‌های تصاویر شهدا و ترمیم و رنگ‌آمیزی این تابلو‌ها به مناسبت بزرگداشت هفته دفاع مقدس تعویض می‌شود.
کد خبر: ۵۷۶۰۹۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۹

در آستانه ولادت پیامبر اکرم(ص)؛
در آستانه ولادت پیامبر اکرم(ص) و امام جعفرصادق(ع)، مراسم دیدار با خانواده شهدا به یاد شهید سید «محمدرضا خالقی» برگزار می‌شود.
کد خبر: ۵۷۶۰۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۹

خاطره‌‌ای از شهید «رقیه رودباری»
فرزند شهید تعریف می‌کند: مادرم می‌گفت؛ خرمشهر تنها نمی‌ماند چون ما مادران رهرو حضرت زینب(س) هستیم و فرزندانمان رهروان حضرت علی‌اکبر(ع) هستند.
کد خبر: ۵۷۶۰۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۷/۰۱

با حضور مردم شهیدپرور؛
اولین یادواره شهدای مدافع جان، شهدای مبارزه با مواد مخدر استان قزوین و گرامیداشت شهید رئیس‌جمهور، حجت‌الاسلام‌والمسلمین «سید ابراهیم رئیسی» برگزار می‌شود.
کد خبر: ۵۷۶۰۳۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۸

فرزند شهید «حسینعلی قوسی» نقل می‌کند: «قبل از رفتن دست من را گرفت، داخل راهرو برد و گفت: اصغرجان! این‌بار که من برم شهید می‌شم و دیگه برنمی‌گردم! باید مثل یک مرد سرپرست خانواده بشی! ازت می‌خوام وصیت‌نامه من رو در فردوس‌رضا برای مردم بخوانی و به اون عمل کنی!»
کد خبر: ۵۷۵۹۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۸

خاطره‌‌ای از شهید «حاجی کریمی»
خواهر شهید تعریف می‌کند: شهید به من گفت؛ مرگ و زندگی دست خداست ولی دوست دارم اگر شهادت قسمتم شد شما لباس سیاه نپوشید و سوگواری نکنید.
کد خبر: ۵۷۵۹۰۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۷

بانوی حماسه ساز زنجانی که در شامگاه پنجشنبه پانزدهم شهریور ۱۴۰۳ و در آستانه ۱۰۰ سالگی درگذشت، مادر شهید «صادق سنمار» بود که بخش عظیمی از ثروتش را در راه پیروزی انقلاب صرف کرد.
کد خبر: ۵۷۵۸۹۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۷

قسمت نخست خاطرات شهید «سید محمد میرکمالی»
پدر شهید «سید محمد میرکمالی» نقل می‌کند: «من وضو گرفتم و رفتم مسجد. هیچ‌کس با من نیومد. وقتی برگشتم توی سنگر، دیدم یا خدا! از بچه‌ها یکی سالم نمونده! چند نفر شهید و چند نفر مجروح شده بودند! ولی من سالم مونده بودم. همون‌جا فهمیدم که واقعاً هرکس سرنوشتی داره؛ خدا باید شهادت رو قسمت کنه.»
کد خبر: ۵۷۵۸۷۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۷

خاطره‌‌ای از شهید «منصور آتش‌فراز»
پدر شهید تعریف می‌کند: به شهید گفتم سه تا پسر دارم که دو نفرشان به جبهه رفته‌اند و اگر تو هم بروی من تنها می‌شوم. شهید گفت؛ بابا این کوه را می‌بینی؟ مانند این کوه محکم و استوار باش.
کد خبر: ۵۷۵۸۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۲۶