بار الها، تو را از صمیم قلب شکر و سپاسگزارم که به من، بنده گنه کارت، توفیق دادی که در دانشگاه عظیم اسلامی، این جبهههای نبرد حق علیه باطل، در کنار رزمندگان و سربازان امام زمان، به نبرد با بعثی ها بپردازم.
وقتی از شهید رضا دارچینی مراغه میخواستند زمان بیشتری را به مرخصی بیاید، می گفت: من، همسر و فرزندی ندارم، پدر و مادرم هم در قید حیات نیستند. دوستانم، خانواده چشم انتظار دارند، برای مرخصی مسحق ترند.
در گفتوگو با حمید رضا سهیلی برادر «شهید مسعود سهیلی» عنوان شد؛
حمید رضا سهیلی:هنگامی که مسعود در منطقه کلهقندی مجروح شد. بسیاری از ما فکر میکردیم شاید این جراحت او را از رفتن بازدارد. اما مسعود با همان ایمان و انگیزه همیشگیاش، بعد از مدتی استراحت دوباره به جبهه بازگشت.
شهید ابوالفضل باشیان در وصیتنامهاش مینویسد: مادرم! اگر من شهید شدم ناراحت نباش و گریه مکن و صبر را پیشه کن و کاری نکن دشمنان اسلام خوشحال شوند. چنان باش که فردای قیامت افتخار همنشینی با حضرت زهرا (س) را داشته باشی.
در زندگینامه شهید ایزی میخوانیم: از بارزترین خصوصیات شهید «سیدرضا ایزی» می توان به خوش برخوردی با دیگران اشاره کرد بطوریکه مدیران و معلمان او کاملا از او راضی بودند.
خانم نظری همسر محترم شهید والامقام «نوروزعلی بمانی» از خاطراتش درباره شهید میگوید: همسرم به خانه نیمه ساخته دوستمان میرود و کل ساختمان را سیم کشی میکند و مبلغ ۱۵۰۰ تومان هم به آنها هدیه میدهد و این کار را هیچ وقت به زبان نمیآورد.