غلامرضا نوملی همرزم شهید «سیدعباس حسینی اوزینه» نقل میکند: سید عباس شبها از سنگر بیرون میرفت، نماز شب میخواند و خیلی با دعا و مناجات مأنوس بود، برای همین ما او را شهید زنده صدا میکردیم، و او در جواب ما میگفت: بادمجان بم آفت ندارد، من کجا و شهادت کجا!
شهید شوقی همیشه به دعا برای طول عمر رهبر کبیر انقلاب و تعجیل در فرج امام زمان (عج) سفارش میکرد.
شهید «محمد علی خانه شیر» در بخشی از وصیتنامه خود مینویسد: مادر عزیزم! افتخار کن و بر خود ببال که فرزندت را در راه خدا و اسلام هدیه دادی. مادر جان خوشحال باش چرا که فرزندت به آروزی خویش که همان سعادت شهادت است، رسید.
هنگام اعزام کاروان رزمندگان به جبهه هنگامی که کار حضور و غیاب رزمندگان را انجام میدادند، هر کسی که نامش خوانده میشد میگفت حاضر، اما وقتی نام محمدتقی را خواندن او با مشتی گره کرده فریاد زد شهید.
ما باید با تمام وجود در مقابل دشمنان اسلام و انقلاب بایستیم و بدین وسیله به جهانیان بفهمانیم که ما استوار و مقاوم هستیم.
برادر شهید «سلیمان نژاد عین شیخ شره جین» نقل میکند: سلیمان به مادرم گفت: دوستانش زخمی شدهاند و او باید برای کمک به آنها و اهدای خون به بیمارستان برود، مادرم مخالفت کرد و گفت: در این شلوغی به صلاح نیست که بیرون بروی! اما او گفت: باید بروم، آنها به خون نیاز دارند، مگر خون من رنگینتر از خون آنهاست؟