شهدای پاکدشت - صفحه 5

شهدای پاکدشت

مادرم، فدایی اسلام هستم

نوید شاهد - شهید «یحیی سامانی» در نامه‌ای خطاب به مادرش می‌نویسد: «شما پنج پسر داری باید یکی از آنها را در راه خدا فدا کنی و آن هم من هستم، با روحیه شاد یاد شهیدان اسلام و میهن به مقابله برخاستم و تا آخرین قطره خونم با دشمنان اسلام می‌‎جنگم و هیچ هراسی هم ندارم.»

شناسنامه شهید "ارتشی" منتشر شد

نوید شاهد - به مناسبت فرارسیدن سالگرد شهادت "یحیی سامانی"، تصویر شناسنامه این شهید گرانقدر در پایگاه اطلاع رسانی نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران منتشر شد.

پدر یک شهید مدافع حرم: فرزندم سرباز اسلام بود

نوید شاهد - پدر شهید مدافع حرم «ابوالفضل راه‌چمنی» از شهرستان پاکدشت گفت: «فرزندم سرباز اسلام بود و برای شهادتش ناراحت نیستم.»

تذکر یک شهید دانشجو؛ به وظایف خود عمل کنید!

نوید شاهد - دانشجوی شهید «خلیل شیرازی» در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «برادر عزیز! من و تو اگر وظیفه قانونی‌مان را درست انجام ندهیم، به عقیده من حقوقمان از نظر شرعی حلال نخواهند بود، چه رسد به وسایل امکانات اضافه!»

"محمدهاشم" به وصالش نزدیک شده بود!

نوید شاهد - از شهید «محمدهاشم بوربور حسین‌بیگی» روایت شده است: «از روزنهِ گونی‌های پر از ماسه نوری گونه‌هایش را نوازش می‌دهد. محمدهاشم غلتی می‌زند و از جایش بلند می‌شود. به سمت تانکر آب می‌رود تا مثل هر روز صبح وضو بگیرد و کمی با خدایش خلوت کند. هنوز به تانکر آب نرسیده است که صدای وحشتناکی او را به زمین می‌اندازد. هر چه تلاش می‌کند نمی‌تواند از جایش بلند شود...» ادامه ماجرا را در نوید شاهد بخوانید.

بسیج با شهامت و شهادت پای آرمانهای انقلاب ایستاده است

نوید شاهد - فرمانده سپاه پاکدشت گفت: بسیج در میادین مختلف حمایت از انقلاب اسلامی حضور پررنگ دارد.

فراخوان جمع آوری «عکس شهدا» در پاکدشت منتشر شد

نوید شاهد - معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری پاکدشت با همکاری سپاه پاسداران ثامن الحجج(ع) و بنیاد شهید این شهرستان، فراخوان جمع آوری «عکس شهدا» را برگزار می‌کند.

«جواد» متخصص جنگ‌های نامنظم درون شهری بود

نوید شاهد - «در شهر سوسنگرد یک لحظه آرامش نبود. جواد، متخصص جنگ‌های نامنظم درون شهری بود. جنگ‌هایی که هوش و ذکاوت بالایی می طلبد. هوش و ذکاوت جواد مثال زدنی بود...» آنچه خواندید بخشی از زندگی‌نامه شهید «جواد پازوکی» است که ادامه آن را در نوید شاهد می‌خوانید.

«مقاومت محسن» ساواک را خسته کرد

نوید شاهد - به منظور آزادی ملت شده و بیدار ایران از بند رژیم شاه به پخش اعلامیه‌های بنیانگذار جمهوری اسلامی امام خمینی (ره) پرداخت، به دلیل تحت تعقیب نیروهای حفاظت و ساواک قرار گرفت و دستگیر شد، چهار روز زیر شکنجه‌های مأموران ساواک قرار داشت،

صبر انقلابی خودتان را حفظ کنید

نوید شاهد - شهید «لطف‌الله بوربوراژدری» در وصیت‌نامه‌اش می نویسد: «گوش به تبلیغات بیگانگان و صحبت افرادی که فکر سالم ندارند ندهید و صبر انقلابی خودتان را حفظ کنید.»

فرمانده با سخاوت

نوید شاهد - از شهید "لطف الله بوربوراژدری" روایت شده است: «وقتی چهره مهربان فرمانده را دیدم نگرانی‌ام از بین رفت. با لحن پدرانه و دوستانه گفت: انشاالله که به سلامت برگردی. حالا که داری میروی به مرخصی ببینم آیا هزینه سفر داری؟ اگر پول نداری یا هر مشکل دیگری هست بگو تا آن را حل کنیم.» ادامه این ماجرا را در نوید شاهد بخوانید.

بدرقه تا شهادت

نوید شاهد - از شهید "علی بدری ایده‌لو" روایت شده است: «چهار ساعت وقت داشت. تا وسایلش را آماده کند. از هشترود تا راه آهن دو ساعتی راه بود. مادرش در آماده کردن ساکش کمکش کرد، شهید علی بدری از زیر کتاب قرآن و آب گذشت و به راه افتاد..» ادامه این ماجرا را در نوید شاهد بخوانید.

به عنوان امدادگر رهسپار دیار نور شد

نوید شاهد - شهید «محسن ایوبی» یکی از رزمندگان دفاع مقدس بود که پس از رشادت های فراوان در هفتم خردادماه سال 1363 در سقز به شهادت رسید.

ماجرای تکثیر اعلامیه‌های امام!

نوید شاهد - از شهید "مهدی اصانلو" روایت شده است: «نیمه شب بود. هنوز تعداد زیادی برگه کاغذ سفید مانده بود که باید یکی یکی توی دستگاه تکثیر گذاشته می شد. کار امشب از همه شبها بیشتر بود. مهدی با چند نفر از دوستانش مشغول بودند. این کار هر شب آنها بود که برگه ها را می آوردند و اعلامیه‌های امام را در کتابخانه دانشگاهی که محل کار مهدی بود تکثیر می‌کردند.» ادامه این ماجرا را در نوید شاهد بخوانید.

ماجرای جبهه رفتن محسن!

نوید شاهد - از شهید "محسن اسماعیلی" روایت شده است: «می خواهیم همراه دوستم برای نقاشی ساختمان برویم. معلوم نیست که چند روزه برمیگردیم. نگران من نباشید.» اینها را محسن به مادرش گفت؛ اما او هیچ وقت به نقاشی ساختمان نرفت. عشق به جبهه رفتن داشت و می دانست که به این راحتی ها نمی تواند خانواده را راضی کند.» ادامه این ماجرا را در نوید شاهد بخوانید.

سقای جبهه‌ها

نوید شاهد - همرزم شهید«خان‌بابا باقری» روایت می‌کند: «خان بابا خودش را از خاکریز به بیرون پرتاب می کند و میان گلوله هایی که از چپ و راستش صفیر زنان عبور می کنند، به سوی قمقمه هائی که شاید یکی از آنها پر باشد سینه خیز می رود. چشمانم را میبندم.»

مقاومت شهید «دهقانی»

نوید شاهد - شهید «مجید دهقانی» روایت می‌کند: «تا سال 66، به طور دائم در جبهه بودم. گاه پیک بودم و گاه خدمات دیگری انجام میدادم. در طول این سه سال چند بار مجروح شدم و از ادامه کار بازماندم. اولین بار در عملیات والفجر مقدماتی تیر از داخل زانویم گذشت و از طرف دیگر خارج شد. دومین بار عملیات کربلای 5، ترکش به پشت سرم اصابت کرد...» ادامه این روایت را در نوید شاهد بخوانید.

نگاهی به زندگی راننده آمبولانس شهید"درویشی"

نوید شاهد - قصه زندگی تاج الدین مثل داستان تولدش پر از نکاتی است که می توان او را مرد بزرگی دانست. عشق به امام حسین (ع) در تمام دوران زندگی اش به او قوت و امید می‌داد.

نگاهی به حیات طیبه شهید "فرامرز حسینی"

نوید شاهد - فرامرز حسینی، در طلیعهِ یکی از روزهای ماه مبارک رمضان، در پنجم فروردین سال 1340 در روستای توچال پاکدشت تهران به دنیا آمد.

روایتی از بخشش یک شهید

نوید شاهد - حاج‌اصغر مخالفان زیادی داشت و هر از گاهی منافقین به او حمله می کردند و این بار، فرد تروریست دستگیر شده بود. علی اصغر به زندان رفت و زندانی را دید. حالش را که می پرسید، بهت و حیرت را در چشمان زندانی میدید. «لذتی که در عفو هست در انتقام نیست.»
طراحی و تولید: ایران سامانه