در راه به ثمر نشستن انقلاب، نه تنها گل هایی بودند که پرپر شدند بلکه شکوفه هایی هم بودند که هنوز نشکفته از دست رفتند، در ادامه با برخی از این نوشکفته های از دست رفته آشنا می شویم.
مادر شهید جعفری نقل می کند: روز هفدهم خیابان ها شلوغ بود. نگران بودم. مدام در خانه به او کاری را می سپردم تا سر او را گرم کنم. مصطفی رفت و جنازه اش هم برنگشت!
محبوبه دانش از زنان مبارز دوران خفقان بود. او که در بستری مناسب به تعلیم پرداخته بود، پرستووار، بی باک، در کنار معترضین هفدهم شهریور به شهادت رسید. محبوبه تمام عمر برای آرمانش جنگید.
هنگام اوج گرفتن مخالفت مردم با رژیم طاغوتی شهید پیرمرادیان که یکی از رهروان راه امام خمینی (ره) بود، با مدنظر قرار دادن اعلامیه ها و دستورات امام، در راه به ثمر رساندن انقلاب اسلامی گام نهاد.
شهید پیربداغی با آنکه 18 سال بیشتر نداشت برای آرمان های خود، سکوت را جایز نشمرد و تا پای جای در مقابل ظلم رژیم سابق ایستاد. با ایستادگی او و امثال او رنگی خونین در تقویم انقلاب زده شد و آنها برای همیشه سالروز شهادتشان را در خاطر وطن جاودان کردند.
شهید پورسیف اله اكثر شب ها دير به خانه مي آمد، هيچ كس نمي دانست او چه مي كند،برای اهل خانه کار را بهانه می کرد و می گفت اضافه کاری بوده ام اما در واقع فرامرز به دنبال پخش اعلامیه و آگاه سازی مردم بود.
شهید اسدیان صبح روز شهادت در پاسخ کسانی که از او خواستند تهران را بخاطر شرایط اضطراری ترک کند گفت: خون من رنگین تر از خون دیگران نیست. در تهران ماند و همراه سایر مردم برای مقابله با ظلم فریاد آزادی سر داد و به شهادت رسید.
شهید "ربابه احمدیان" در حادثه جمعه سیاه در حالیکه برای کمک به زخمی های حادثه در حال رساندن دارو به بیمارستان بود مورد هدف گلوله قرار گرفت و به شهادت رسید.
شهید کردبچه از تظاهرکنندگان حادثه هفدهم شهریور 1357 است. او در جریان این مبارزه از ناحیه قلب مورد اصابت گلوله دست نشانده های رژیم پهلوی قرار گرفت و به شهادت رسید.
شهید "احمد ابراهیمی" برای به بار نشستن نهال آزادی و استقلال، همراه دیگر مردم این سرزمین فریاد نفرت نسبت به رژیم طاغوتی سر می داد. نهایتا در مسیر این مبارزه به لقاء الله پیوست.
"شهرزاد آریا" از زنان مبارز زمان طاغوت است. وی با مبارزه و مقابله ملت ایران برای رسیدن به آرزوی همگانی هم پا شد. او در حادثه هفدهم شهریور 1357 به شهادت رسید.
به فرموده پیامبر اسلام با ازدواج نیمی از دین آدمی تکمیل می شود. شهید احمدی به عنوان آخرین وظیفه شرعی اش قبل از شهادت به این امر مبادرت ورزید. گویی او ماهی بود که نیم دیگرش را قبل از شهادت یافته باشد.
شهید اخلاقی اصل در نوجوانی به عشق پدر کمک حال او در تامین مخارج شد. حتی در زمان مرخصی اش هم به یاد دوستانش و وضعیت آن ها در جبهه بود. غذای لذیذ و جای راحت را نمی توانست قبول کند. شخصیتش مانند سرچشمه ای از نیکی ها بود.
شهید آشفته به خاطر سن کم نمی توانست با هم محله ای هایش که ثبت نام کرده بودند همسفر شود؛ به همین علت شناسنامه خود را به 16 سال تغییر داد و سپس از مسجدی دیگر که او را نمی شناختند، اعزام شد.