خاطرات شفاهی - صفحه 13

navideshahed.com

برچسب ها - خاطرات شفاهی
خاطرات شفاهی مادران شهدا؛
مادر شهید "محمود رسولی" در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «هنگام شیر دادن محمود وضو می‌گرفتم. من خیلی روی تربیت فرزندانم حساس بودم. نذر کرده بودم سرباز امام زمان (عج) شود.»
کد خبر: ۵۶۱۶۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۰۲

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهیدان محسن و حسین محمدیان در خاطراتی از محسن فرزند شهیدش گفت:«محسن کتابخانه کوچکی در خانه دایر کرده بود و کتاب های مذهبی که داشت را به بچه‌های دیگر امانت می‌داد تا بخوانند. او از بچگی علاقه مند به مجالس امام حسین (ع) بود.»
کد خبر: ۵۶۱۶۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۶

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
همسر شهید «غلامرضا جلولی» در خاطره‌ای از همسر شهیدش گفت: «همسرم بسیار با اخلاق و مهربان بود. روزی که می‌‎خواست راهی جبهه شود گفتم فرزندانت را چه کنم؟ پاسخ داد همه را به خدا می‌سپارم.»
کد خبر: ۵۶۱۶۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۶

مصاحبه با همسران شهدا؛
همسر شهید "غلامحسین محمدی" در خاطره ای از همسر شهیدش گفت: «شبی او تا صبح گریه کرد و صبح هنگام رفتن به جبهه گفت دیشب نوری را دیده ام و می دانم اینبار که به جبهه بروم شهید خواهم شد.»
کد خبر: ۵۶۱۶۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۱/۱۶

خاطره نگاری والدین شهدا
«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با والدین بزرگوار شهید «محمدعلی ملانوری شمسی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند
کد خبر: ۵۶۱۶۲۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۱۰/۱۰

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
شهید «حسن کریم بیگی» از شهدای ارتش جمهوری اسلامی است که بهمن ماه ۱۳۸۱ در حین رفتن به سنگر کمین بر اثر برخورد با مین به جای مانده از جنگ تحمیلی به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر بزرگوار شهید می‌گوید: حسن تواضع و فروتنی وصف ناشدنی داشت در بین اقوام و دوستان و بستگان به نیکی از وی یاد می‌شود کار‌های فردی خود را شخصاً انجام می‌داد. شب شهادت حضرت فاطمه (س) هر سال خون اهداء می‌کرد. فیلم خاطرات والدین این شهید والامقام در ادامه تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۶۰۷۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۲

گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی «علی قنبری»
جانباز کرمانشاهی «علی قنبری» می گوید: در عملیات هایی نظیر؛ فاو، مجنون، بازی دراز و شاخ شمیران حضور داشتم یک روز در حین عملیات با یکی از رزمندگان وارد یک گندم زار شدیم که مین کار گذاشته بودند هر دو روی مین رفتیم من مجروح و دوستم شهید شد هر مسلمانی وظیفه دارد از آب و خاک و دین خود حفاظت کند و من نیز تا آخرین قطره خونم مقابل متجاوزان می ایستم.
کد خبر: ۵۶۰۵۷۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۱۸

گفتگوی تصویری با همرزم شهید ورزشکار «حسن حیدرخانی»
«علی اکرم حیدری» می‌گوید: 12 سال با شهید حیدرخانی همکلاس بودم. او یکی از ورزشکاران نامی شهرستان گیلانغرب بود و در رشته‌های دو استقامت، فوتبال و والیبال فعالیت داشت. او جوانی با اخلاق، بانشاط و توانمند در ورزش بود.
کد خبر: ۵۵۸۸۷۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۶

خاطره‌نگاری جانبازان
«آسمان، آبی‌تر» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می‌شود. این قسمت از «آسمان، آبی‌تر» با جانباز سرافراز «رمضانعلی کارگران بافقی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۵۸۸۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۴

جانباز و آزاده کرمانشاهی «حجت اله همتی»، می گوید:18 اردیبهشت 1365 به خدمت سربازی اعزام شدم و در جبهه های جنگ حضور داشتم که در تاریخ 21 تیر1367 اسیر شدم. ما را به سوله ای به نام الامارات بردند آب و غذایی نداشتیم تانکر آبی را آنجا گذاشتند و شیر لوله ها را به روی ما بستند و ما هم مجبور بودیم روی دوش یکدیگر برویم و خود را به دریچه تانکر برسانیم و با پوتین هایمان آب بخوریم.
کد خبر: ۵۵۸۸۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۲

خاطرات شفاهی آزادگان؛
جانباز و آزاده سرافراز «فریبرز سلیمانی» در روایتی از دوران دفاع مقدس تعریف می‌کند که چگونه با وجود زخم‌های دردناک بواسطه ترکش و شیمیایی و تحمل و مقاومت در برابر دشمن، اسیر می‌شود.
کد خبر: ۵۵۸۷۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۳۰

خاطرات شفاهی جانباز 70 درصد «نجم نصاری»؛
جانباز 70 درصد «نجم نصاری» در خاطراتی از سال‌های دفاع مقدس گفت: «اوایل جنگ، قبل از اینکه به سربازی بروم جزو نیروهای مردمی بودم و به بقیه کمک می‌کردم. بعد از اینکه به کردستان رفتیم ما را به مهران اعزام کردند و در آن‌جا بود که مجروح شدم.»
کد خبر: ۵۵۸۶۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۶

گفت‌وگوی تصویری با «حسن مأوایی»
«حسن مأوایی» می گوید: من از سال 1357 وارد کمیته انقلاب سپاه پاسداران شدم. جنگ تقریبا به پایان رسیده بود که شنیدیم منافقین خود را به اسلام آباد غرب رسانده‌اند. در مسجد جامع نشسته بودیم که امام جمعه وقت اعلام کرد برادران، اسلام‌آباد سقوط کرده هر چه زودتر باید به آنجا بروید! همین که راهی عملیات مرصاد شدیم، مریم رجوی با بلندگو اعلام می‌کرد: پیش به سوی تهران تا 24 ساعت دیگر آنجا را گرفته‌ایم که به لطف خدا آنها را شکست دادیم.
کد خبر: ۵۵۸۶۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۲۷

خاطرات شفاهی همسر شهید؛
همسر شهید "محمد هراتی" در توصیف همسرش گفت: «او بسیار مومن و با اخلاق بود. در دوران انقلاب در همه راهپیمایی ها شرکت می کرد. چهار سال از ازدواج ما نگذشته بود که به جبهه رفت و به شهادت رسید.»
کد خبر: ۵۵۸۵۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۷/۳۰

خاطرات شفاهی همسر شهید؛
همسر شهید "مجتبی حسینی" در خاطراتی از همسر شهیدش گفت: «روزی که مجتبی می‌خواست به جبهه برود من به او یادآور شدم که بچه‌هایش کوچک هستند و بدون حضور او نمیتوانم از عهده مراقبت آنها بر بیایم اما مجتبی تصمیمش را گرفته بود و ما را به خدا سپرد و رفت.»
کد خبر: ۵۵۸۵۶۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۲

خاطرات شفاهی همسر شهید؛
خانم شریفی همسر شهید "غلامرضا محمدی" در خاطراتی از همسر شهیدش گفت: «سال 1364 به خواستگاری من آمد و بعد از دو ماه ازدواج کردیم. او بسیار خوب و مهربان بود، بعد از تولد اولین فرزندم هرچه اصرار کردیم حالا به جبهه نرو قبول نکرد. از دیدن فرزندش بسیار خوشحالی می کرد. میخواست عکس یادگاری از خودش و فرزندش داشته باشد که نشد و باید میرفت و دیگر هرگز بازنگشت.»
کد خبر: ۵۵۸۵۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۳

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
حمیده سادات شاه سیدی همسر شهید "سید عاسم موسوی" در خاطراتی از همسر شهیدش گفت: «من دختری بودم که خیلی دوست داشتم به جبهه بروم. دلم میخواست حداقل همسر جانباز شوم تا کمکی باشم. همه خواستگارها را رد میکردم و فقط میخواستم با جانباز ازدواج کنم تا اینکه سید عاسم به خواستگاری ام آمد.»
کد خبر: ۵۵۸۵۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۲۳

خاطرات شفاهی همسران شهدا؛
صدیقه رضایی همسر شهید "داود کاظمی" در خاطراتی از ایشان گفت: «زمان سربازی اش مصادف با دفاع مقدس گردید که دو سال از ازدواجمان می گذشت. شب عملیات از قطار جامانده بود خیلی تقلا می کرد تا اینکه قطار دیگری آمد و با آن رفت و شهید شد.»
کد خبر: ۵۵۸۵۶۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۰۴

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
حاج حسین پدر شهید "الیاس محمدی" در خاطراتی از فرزند شهیدش گفت: «الیاس بسیار مودب و باوقار بود، به سن جوانی که رسید به ما خیلی احترام می‌گذاشت. به عضویت بسیج درآمده بود و شب‌ها به پایگاه می‌رفت و روزها در مدرسه درس می‌خواند. وقتی شهیدی می‌آوردند می‌گفت من از مادران شهدا خجالت می‌کشم و برای همین به جبهه رفت.»
کد خبر: ۵۵۸۵۶۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۸/۰۳

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مادر شهید "اسماعیل بیات شهبازی" در خاطراتی از وصف اخلاق فرزندش گفت: «او بسیار با اخلاق و مهربان بود. به پدر و مادر خود بسیار محبت می کرد و از هیچ کاری برای ما فروگذار نبود.»
کد خبر: ۵۵۸۵۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۲/۰۹/۲۸