مادر شهید بزرگوار «جواد جولائیان»:
«قبل از رفتن به جبهه، جلوی چشمانم لباسهای رزمش را پوشید و برای رفتن به جبهه آماده شد، لباسهایش به تنش بزرگ و نافرم بود. گفتم جواد جان اصلا بهت نمیاد. از رفتنش خندهام گرفته بود و میگفتم جواد جان آخه تو را چه به جبهه، تو هنوز لباس جبهه به تنت نمیشود چه اصرار داری که به جبهه بروی تو هنوز کوچک هستی صبر کن تا بزرگ شوی ...» آنچه میخوانید ناگفتههای مادر شهید بزرگوار «جواد جولائیان» است که در گفتگو با خبرنگار نوید شاهد قزوین تقدیم حضورتان میشود.