مردم غیور ایران در دفاع مقدس، مقابل استکبار جهانی ایستادند
سی و یکم شهریور ۱۳۵۹ رژیم متجاوز بعثی در رادیو، جنگ علیه ایران را اعلام کرد. برخلاف تصور صدام مبنی بر فتح ایران در سه روز، این جنگ تحمیلی هشت سال طول کشید و در این مدت رزمندگان سلحشور ایران اسلامی با خون خود مقابل دشمن ایستاده و حتی یک وجب از ایران عزیزمان به دست دشمنان نیفتاد. به دلیل پاسداری از شهدا و رزمندگان ایرانی در این جنگ تحمیلی، سی و یکم شهریور آغاز هفته دفاع مقدس است. به همین مناسبت نوید شاهد سمنان گفتگویی با جانباز و راوی دفاع مقدس «عباسعلی اکبریان» انجام داده است که تقدیم حضور علاقهمندان میشود.
توفیق حضور در دفاع مقدس
از اوایل دفاع مقدس توفیق داشتم که خدمتگزار عزیزان رزمنده در گردانهای مختلف استان سمنان باشم. در عملیاتهای مختلفی شرکت کردم. تقریبا بیست و شش هفت ساله بودم و دارای سه فرزند که دشمن بعثی به میهنم حمله کرد. همسرم معلم و من هم کارمند وزارت نفت بودم. با رزمندگان، فرماندهان و شهدای بسیار خوبی از نظر اخلاق، رفتار و شجاعتهایی که داشتند حشر و نشر داشتیم و خدا به ما توفیق داد که با این عزیزان همرزم باشیم.
ایستادگی مقابل استکبار جهانی
رژیم بعث عراق برای حمله به ایران به تنهایی تصمیمگیرنده نبود. استکبار جهانی تصور کرد پس از پیروزی انقلاب اسلامی، کشور ما ضعیف شده است و توانایی روبهرو شدن با کشور تمام مسلح عراق را ندارد، به همین خاطر به صدام ماموریت دادند که با بهانههای واهی و بسیار بیارزش مانند تصاحب اروند و امثالهم به کشورمان حمله کند. ولی باید بگویم که متاسفانه یا خوشبختانه ملت غیور مسلمان ایران را نشناخته بودند و نمیدانستند که این مردم، مردمی هستند که اجازه نخواهند داد که به خاکشان، وطنشان، ناموسشان و به دینشان تجاوز شود. الحمدالله مردم به فرمان حضرت امام(ره) دستبهدست همدیگر دادند و ایستادند و در حقیقت در مقابل استکبار جهانی با آن همه امکاناتی که در اختیار صدام گذاشتند ایستادند و همه دیدند که نتوانستند کاری انجام بدهند.
دستاورد دفاع مقدس
بزرگترین دستاوردی که از این جنگ نصیب ما شد، این بود که به دنیا ثابت کردیم که ملت ایران توانایی این را دارد که در مقابل هر تجاوزی بایستند و بهخاطر همین است که وقتی ایثارگری و رشادتهای مردم غیور ایران اسلامی را دیدند دیگر جرات نکردند چپ به این کشور مسلمان نگاه کنند. اما بابت شکستی که خوردند هیچگاه دست از دسیسه و نیرنگ برنداشتند و هرگاه توانستند با گروههای مختلف مانند گروه منافقین و گروههای تروریستی و حتی در فضای مجازی دیگر سعی کردند این نظام مقدس را درهم بشکنند که به لطف خداوند و هوشیاری مردم عزیزمان همیشه شکست خوردهاند.
نسل جوان باید ما را باور کند
ملت شریف ایران باید گوش به فرمان ولی فقیه باشند. هر کسی گوش به فرمان ولی فقیهاش نباشد، هم خودش ضرر کرده هم به کشور ضرر میرساند. مقام معظم رهبری(حف) فرمودند جهاد تبیین، این جهاد تبیین فقط به ما رزمندهها تعلق ندارد بلکه همه مردم وظیفه دارند. وظیفه دینی و شرعی ما به ما حکم میکند که به این جهاد تبیین اهمیت بدهیم. شهدایمان ثابت کردند که با ایثارگری میتوانیم در مقابل تمام این هجمهها بایستیم. جوانان ما باید ما را باور کنند. باید بدانند چه رشادتهایی کردهایم تا این خاک به دست دشمنان ما نیفتد. اما جهاد تبیین ما متاسفانه بسیار ضعیف است. اگر این مهم به درستی انجام شود، یقیناً جوانان ما جذب میشوند. در این قصه هم تا دلت بخواهد استکبار جهانی هزینه کرده است تا ذهنیت جوانان ما را تغییر داده و متاسفانه در برخی مواقع نیز موفق شدهاند، اما این هم به کمکاری ما برمیگردد. چون برای این حربه دشمن، ما شبانهروزی کارنکردیم و غفلت کردیم. باید همه مردم عزیز دستبهدست هم بدهیم و یک سری اختلافات بیارزش را کنار بگذاریم و در مقابل این حربه دشمن بایستیم.
شب عاشورا بار دیگر در گردان کربلا رقم خورد
ما باید از سلحشوری و رشادتهای رزمندگان و شهدایمان به نسل جوان بگوییم. در اینجا خاطرات چند شهید عزیز را برایتان نقل میکنم که در دفاع مقدس مانند شهدای دیگرمان رشادتها کردند. گردان کربلای شاهرود فرماندهای داشت بهنام اخوی عرب، «شهید حسین عربعامری» لحظه رفتن به منطقه یکی از فرزندانش نوزاد بود و در آغوش همسرش، به همسرش گفت: «من این دفعه بروم دیگر برنمیگردم.» همسرش خیلی اصرار کرد که نرو. ولی شهید عربعامری گفت: «چون ماموریت دارم باید بروم.» همسرش گفت: «باید قول بدهی که پیکرت برگردد» و ایشان قول داد که پیکرش برمیگردد. جالب اینجا است که در والفجر هشت تقریبا در گردان کربلا حدودا ۵۲ نفر باقیماندند و بقیه یا شهید شدند یا جانباز. ولی پیکر ایشان بابت همان قولی که داده بود، بازگشت. حالا اتفاقی که در آن ماموریت افتاده بود، این بود که آنها در عمیات والفجر هشت به عنوان طعمه بودند تا بقیه نیروها بتوانند به هدفشان برسند. اخوی عرب در بوارین به نیروهایش گفت: «هیچکس از این عملیات زنده بازنخواهد گشت.» شب عملیات چراغها را خاموش میکند و میگوید که هرکس نمیتواند بماند، برود. در واقع شب عاشورا در آنجا بار دیگر رقم خورد. بچههای گردان کربلا هم ایشان را روی دوششان میگیرند و میگویند: «فرمانده آزاده آمادهایم آماده.» شعار میدادند و گریه میکردند و فردای آن روز هم رفتند و اکثرشان شهید شدند.
سه بار تا پای شهادت
«شهید حسین رضوانی» فرمانده گردان ذوالفقار بود که دوبار تا شهادت پیش رفت و بار سوم به شهادت رسید. بار اول پس از بمباران دشمن، سنگر فروریخت و همه شهید شدند و ایشان به خواست خداوند زنده ماند. بار دوم در شلمچه، عملیات کربلای پنج بود که ایشان به همراه فرمانده گردان حضرت ابوالفضلالعباس(ع) که شهید بزرگوار «حسین غنیمتپور» قصد داشتند بروند تا لباسهای خونیشان را عوض کنند. بعد از تعویض لباس که برای وضو گرفتن میروند، از داخل نخلستان به سمتشان تیراندازی میشود که گلوله از کنار قلب حسین رضوانی عبور میکند و پشت سرش به حسین غنیمتپور برخورد میکند و ایشان شهید میشود و حسین رضوانی میماند. با سوم که منجربه شهادتش شد این بود که در عملیات بیتالمقدس، من در گردان سیدالشهدا بودم و ایشان هم در گردان ذوالفقار. آنجا همدیگر را دیدیم که همان لحظه هلیکوپتر برای ما مواد غذایی آورده بود که همان لحظه بمباران دشمن هم شروع شد که ایشان به شدت مجروح شد و با همان هلیکوپتر او را به بیمارستان تجریش تهران منتقل کردند و بستری شد و در نهایت به شهادت رسید.
به مسئولان دفاعی اعتماد کنیم
«شهید حاج عبدالله عربنجفی» فرمانده گردان همیشه پیروز سیدالشهدا(ع) در عملیات رمضان گفت: «دلم میخواهد که بمانم و شهید نشوم تا آخر جنگ را ببینم.» همینطور هم شد در صورتی که ایشان در همه عملیاتها در نوک پیکان بود. در عملیات مرصاد وقتی مقام معظم رهبری(حف) فرمودند آنکه ایستاد تیپ قائم بود، منظورشان بیشتر همین گردان سیدالشهدا(ع) بود. ایشان در آخرین خاکریز دفاعی ایستاد و این گردان سیدالشهدا کاری کرد که منافقین نتوانند از این خاکریز عبور کنند که شهید بزرگوارمان سپهبد «صیاد شیرازی» الحمدالله رسیدند و منافقین را به درک واصل کردند و طومار منافقین در آنجا پیچیده شد. در اینجا باید به جوانان عزیز کشورمان بگویم که از فضای مجازیِ مخرب فاصله بگیرند و به مسئولان مخصوصا مسئولان دفاعی ما اعتماد کنند تا هم دنیایشان تامین شود و هم آخرتشان و این نکته بسیار مهمی است.
گقتگو از حمیدرضا گلهاشم