گفتگو با نویسنده کتاب در هفته کتاب و کتاب‌خوانی
يکشنبه, ۲۷ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۱۶
«محمدمهدی عبدالله‌زاده» گفت: «کتاب خط‌شکنان بر این اساس است که جوانان امروز با فرهنگ جبهه و جنگ در آن زمان آشنا شوند تا بتوانند با راوی کتاب که خود دانش‌آموز سال سوم هنرستان بود و عازم جبهه شد و تا آخر هم در دفاع مقدس باقی ماند، همزادپنداری کنند. دفاع مقدس و آن همه ایثار و فداکاری هیچ‌گاه از یادها نمی‌رود و یاد شهدا تا ابد در قلب ملت زنده است.»

محمدمهدی عبدالله‌زاده متولد ۱۳۳۱ در شهرستان دامغان، کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی از دانشگاه تهران و معلم بازنشسته است که علاوه بر نویسندگی به باغداری نیز علاقه‌مند است. نوید شاهد سمنان به مناسبت هفته کتاب و کتاب‌خوانی گفتگویی با این نویسنده و رزمنده دفاع مقدس انجام داده است که تقدیم حضور علاقه‌مندان می‌شود.

روایت از آتشی که هرگز خاموش نمی‌شود

حضور در میدان نبرد

چهاربار به جبهه رفتم. سه مرحله در پاکسازی جاده بانه-سردشت در سال ۱۳۶۰ شرکت کردم. در عملیات مرصاد هم حضور داشتم و دوبار هم به عنوان تبلیغ و تدریس به جبهه رفتم. همه‌جا مرگ به انسان نزدیک است و در جبهه، شهادت نزدیک‌تر از همیشه. در یک عملیات پاکسازی، من و محمدرضا گیلان گه پاسدار بازنشسته و پزشک هستند، تعدادی سنگ را جلویمان چیده بودیم به عنوان سنگر. هربار که صدای سوت خمپاره را می‌شنیدیم، خودمان را به کف سنگر می‌انداختیم. یکبار صدا نیامد، ولی یکباره برقی زده شد. خودم را به زمین چسباندم. انفجاری قوی رخ داد و سنگ و کلوخ رویم ریخت. بعد از یکی دو ثانیه درحالی‌که دست و پایم را تکان می‌دادم تا ببینم برایم اتفاقی افتاده است یا خیر، به برادر گیلان گفتم: «زنده‌ای؟» او هم هم‌زمان همین جمله را از من پرسید. عجیب بود در فاصله یک متری جلوی سنگرمان و درست مقابل ما یک حفره ایجاد شده بود و ما در زیر چتر انفجار اتفاقی برایمان نیفتاد.

خواننده با اشتها

از دوران دبیرستان یعنی دهه چهل، خواننده با اشتهایی بودم و انشا‌های ده بیست صفحه‌ای می‌نوشتم و مطالعه را تا الآن هرگز ترک نکرده‌ام. وقتی کتاب بخوانید، نوشتن برایتان از حرف زدن سهل‌تر می‌شود و برای همین است که کمتر روزی است که چیزی ننویسم. علاوه بر کتاب و مقاله در فضای مجازی هم پیوسته چیز‌هایی می‌نویسم که ریشه در ادبیات مقاومت دارد. حدود سی کتاب از من تاکنون منتشر شده است که کتاب خط‌شکنان و مهرنگاران را که از نشر شاهد است، ایران صدا به صورت فایل‌های صوتی در اینترنت منتشر کرده است. افرادی که دوست دارند بیشتر با ایثارگران، جانبازان و شهدای شهرستان دامغان و استان سمنان آشنا شوند، کافی است در اینترنت «کتاب گویا عبدالله‌زاده» را جستجو کنند تا رایگان محتوای تمام این دو اثر ارزشمند در اختیارشان قرار بگیرد که هنرمندانه نیز اجرا شده است. درخصوص اهمیت نوشتن کتاب در حوزه ایثار و شهادت، فرموده است: تاریخ جنگ را اگر شما ننویسید، دیگری می‌آید و دروغ می‌نویسد و همین فرمایش، دستور رهبری عالی‌قدر است و وظیفه ما اقدام.

بِراکِم

اما یکی از این آثار تاثیر بیشتری روی من گذاشت؛ کتاب براکم از نشر شاهد، خاطرات سردار «شهید حسین مجد» کتابی خواندنی است. این شهید به سرعت مراتب سازمانی را در مدت دو سال طی کرد و در محرم با لب تشنه به شهادت رسید. وی سه بار به دست ضد انقلاب و دشمن بعثی اسیر شده بود، ولی توانسته بود با خلاقیت از دست آن‌ها آزاد شود. وی روابط خوبی با مردم محل خدمتش؛ کردستان و کرمانشاه داشت. برای نمونه وجه تسمیه این کتاب مربوط به این خاطره است که شهید همت از ایشان خواست تا از ضد انقلاب اسیر بگیرد تا از آن‌ها اطلاعات بگیرند. وی به کمک چند برادر پاسدار دیگر چند ضدانقلاب را در مسیری محاصره کردند و به آن‌ها نزدیک شدند.
در این هنگام یک خانم که همراه آن‌ها بود، شروع به توهین به امام خمینی کرد. یکی از همراهان به زانو شد تا به وی شلیک کند. حسین مجد یک لگد به زیر دست وی زد و تفنگش پرتاب شد. آن وقت حسین فهمید این خانم حامله است و درد زایمان دارد. با آنکه منطقه ناامن بود، وی را به یک بیمارستان در شهر مجاورشان رساند. فردایش که همراه یک معاونش برای ملاقات رفته بود، همین که وارد اتاق آن خانم شد، قبل از آنکه جعبه شیرینی را زمین بگذارد، آن خانم که به سلامتی وضع حمل کرده بود، از تخت پایین پرید و حسین را بغل کرد و شروع به بوسیدنش کرد. حسین چندبار گفت: «شما نامحرمی» و آن خانم می‌گفت: «بِراکِم بِراکِم یعنی برادرمی.»

آتشی که هرگز خاموش نمی‌شود

برای توسعه فرهنگ کتاب‌خوانی در جامعه، هر فرد در حد وسع خویش در این مورد مسئولیت دارد. مثل معرفی کتاب، هدیه دادن آن، تولید کتاب‌های خواندنی، تجاری برخورد نکردن با امور مربوط به تولید و نشر کتاب و غیره. نکته‌ای که در مورد نوشتن کتاب وجود دارد این است که به نظرم راه در این مورد باز است، فقط باید همت کرد و حرکت. گفته است: «آب کم جو تشنگی آور بدست/ تا بجوشد آب از بالا و پست» باید دغدغه نوشتن داشت تا همه موانع از سر راه کنار برود. درخصوص ترویج فرهنگ ایثار و شهادت هم برنامه‌های خوبی در سرار کشور طراحی و اجرا می‌شود و مشارکتمان در این نوع برنامه‌ها سبب همگانی شدن این فرهنگ می‌شود، مثل راهیان نور، راهپیمایی‌های مختلف، نماز‌های جمعه و جماعت، شرکت در جلسات تجلیل از شهدا، جانبازان، و ایثارگران، مطالعه کتاب‌های شهید و شهادت و از این قبیل.
مقام معظم رهبری در مناسبت‌های مختلف توجه به جوانان و نوجوانان را تذکر داده‌اند. برای مثال در دیدار سوم آذرماه ۱۳۹۵ اعضای بسیج فرمودند: «معنای تشکیل بسیج این بود که خدای متعال به امام بزرگوار این تعلیم را داد، این الهام را کرد که سرنوشت انقلاب را بسپرد دست جوان‌ها.» کتاب خط‌شکنان دقیقاً بر این اساس است که جوانان امروز با فرهنگ جبهه و جنگ در آن زمان آشنا شوند تا بتوانند با راوی کتاب که خود دانش‌آموز سال سوم هنرستان بود و عازم جبهه شد و تا آخر هم در دفاع مقدس باقی ماند، همزادپنداری کنند. راوی حافظه بسیار خوبی داشت و برای همین خاطراتش همراه جزئیات است و بسیار شنیدنی. وی خاطراتی را نقل کرده است که در کمتر کتاب خاطره‌ای می‌توان از این نوع خاطرات سراغ گرفت. دفاع مقدس و آن همه ایثار و فداکاری هیچ‌گاه از یادها نمی‌رود و یاد شهدا تا ابد در قلب ملت زنده است.

الف‌لام‌خمینی

قبل از پیروزی انقلاب رمان‌های مشهور جهان را می‌خواندم و از قلم طنز «عزیز نسین» خوشم می‌آمد که بعد‌ها وی کتاب سلمان رشدی را به ترکی ترجمه کرد و کتاب‌هایش جمع شد و مدتی هم داستان‌های «رضا امیرخانی» برایم جالب بود. همچنین دو کتاب شرح اسم؛ خاطرات امام خامنه‌ای و الف‌لام‌خمینی از آقای «هدایت‌الله بهبودی» برایم خواندی بود. در حال حاضر مشغول نوشتن یک مقاله با موضوع آسیب‌شناسی تدوین در کتاب‌های دفاع مقدس برای یک همایش سراسری هستم و یک کار پژوهشی سفارشی در مورد یک سازمان را نیز پیش می‌برم. خاطرات یک آزاده و یک شهید را نیز در دست دارم. این نکته را هم باید بگویم که متاسفانه نقد و نقاد کم است و ای‌کاش بیش و بیش‌تر شود تا بتوانم بازخورد مناسب از نوشته‌هایم دریافت کنم. اگر بخواهم به علاقه‌مندان به نویسندگی توصیه‌ای داشته باشم: «کار، کار، کار، همراه با مطالعه مبانی نظری حیطه مورد کارشان است.»

ترک گدایی مکن که گنج بیابی

در پایان هم باید عرض کنم:

بر سر آنم که گر ز دست برآید
دست به کاری زنم که غصه سر آید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید
بر در ارباب بی‌مروت دنیا
چند نشینی که خواجه کی به درآید
ترک گدایی مکن که گنج بیابی
از نظر ره روی که در گذر آید
صالح و طالح متاع خویش نمودند
تا که قبول افتد و که در نظر آید

 

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده