نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
قسمت سوم؛
کلیپ «آسمان، آبی تر» حاوی خاطرات آزاده، جانباز «محمدرضا اقبالی» است که در قالب خاطرات شفاهی منتشر می‌شود. این آزاده سرافراز در یکم شهریور 1347 در شهرستان میبد یزد به دنیا آمد.وی تا دکتری علوم و حدیث گرایش نهج البلاغه تحصیل کرد. در عملیات والفجر مقدماتی در 21 بهمن 1361 به اسارت درآمد. وی بیش از 7 سال و شش ماه در بند اسارت دشمنان بعثی در اردوگاه اطفال کمپ 7 بود و سرانجام یکم شهریور 1369 پس از تحمل سال ها رنج اسارت به میهن اسلامی بازگشت.
کد خبر: ۵۳۱۶۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۶

روایتی شنیدنی از پدر شهید «محمد رحیم کرمی»؛
شهید «محمد رحیم کرمی»، گفت: یک روز که محمد عزیزم به مرخصی آمده بود، او را صدا زدم و گفتم پسرم شنیده ام آنجایی که خدمت می کنی بسیار حساس و خطر ناک است، می خواهم با فرمانده ات صحبت کنم که جای تو را تغییر دهد. او برگشت و با ناراحتی جواب داد: پدر شما می‌خواهی فرد دیگری جای من شهید شود، اشک در چشمانش حلقه بست، این لحظه را هیچوقت فراموش نخواهم کرد.
کد خبر: ۵۳۱۶۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۰۷

گفتگوی تصویری با مادر شهید «محمد امیری»؛
مادر شهید«محمد امیری» می گوید: عاشق امام خمینی (ره) و انقلاب بود همین که جنگ شروع شد گفت مادر امام دستور داده اند و من وظیفه دارم که در مقابل دشمن بایستم و راهی جبهه شد.
کد خبر: ۵۳۱۶۴۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۰۶

مادر شهید «جبار سلطانی» می گوید: پسرم خیلی مهربان بود و به من و اعضای خانواده علاقه عجیبی نشان می داد.
کد خبر: ۵۳۱۶۲۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۱/۰۳

مادر شهید «حسین انصاری» می گوید: پسرم از همان دوران کودکی در مسجد و پایگاه فعالیت داشت و در رکاب امام حسین(ع) به یادش تعزیه خوانی می کرد.
کد خبر: ۵۳۱۶۲۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۵

پدر شهید «علی رضی‌آبادی» نقل می‌کند: «بارها از من خواست که برای سفر حج اقدام کنم و من هر بار می‌گفتم: زوده بابا! دستم خالیه! باشه سال‌های بعد! پس از شهادتش از طرف بنیاد شهید ما را به زیارت خانه خدا بردند و او به آرزویش رسید.» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، شما را به مطالعه خاطرات ی از والدین این شهید گرانقدر دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۳۱۶۱۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۵

به قلم «سعید علامیان» روایت شد
«عملیات انتقال مواد نفتی از طریق خطوط لوله توسط کارکنان پرتوان شرکت خط لوله و مخابرات نفت ایران انجام می‌شود، به این سبب این مجموعه نقش موثری در شکوفایی و بهینه‌سازی اقتصاد ملی برعهده دارد.» کتاب «مسافران وطن» که به خاطرات آزادگان شرکت خط لوله و مخابرات نفت ایران می‌پردازد، اینگونه آغاز می‌شود.
کد خبر: ۵۳۱۶۰۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۹

«حاج‌آقا گفت چند تا از این خیار‌ها برای عراقی‌ها ببرید. ما هر چی خیار قلمی و خوب بود چیدیم که خوششان بیاید و داخل یک ظرف ریخته و برای مسئولان عراقی‌ها بردیم. خیار‌ها را که دادیم، مسئول آسایشگاه را خواستند و او را به فلک بسته، حسابی کتکش زدند ...» ادامه این خاطره از سید آزادگان، شهید حجت‌الاسلام‌والمسلمین «سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۱۶۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۵

قسمت دوم؛
کلیپ «آسمان، آبی تر» حاوی خاطرات آزاده، جانباز «محمدرضا اقبالی» است که در قالب خاطرات شفاهی منتشر می‌شود. این آزاده سرافراز در یکم شهریور 1347 در شهرستان میبد یزد به دنیا آمد.وی تا دکتری علوم و حدیث گرایش نهج البلاغه تحصیل کرد. در عملیات والفجر مقدماتی در 21 بهمن 1361 به اسارت درآمد. وی بیش از 7 سال و شش ماه در بند اسارت دشمنان بعثی در اردوگاه اطفال کمپ 7 بود و سرانجام یکم شهریور 1369 پس از تحمل سال ها رنج اسارت به میهن اسلامی بازگشت.
کد خبر: ۵۳۱۶۰۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۵

انتشار خاطرات شفاهی والدین شهدا در سالگرد شهادت؛
«صنمبر توشکا» مادر گرانقدر شهید مرتضی ساده میری فرمانده گردان 502 امام حسین(ع) از شجاعت ها و دلاورمردی های فرزندش چنین می گوید: «همرزمان شهید اینچنین برای من تعریف می کردند او یک تنه به شناسایی مقر عراقی ها می رفت و به آنها خسارت وارد می کرد اگر عراقی ها مرتضی را می شناختند دیگر آنجا نمی ماندند.» فیلم این مصاحبه به یادگار مانده از مادر شهید در ادامه تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۵۳۱۵۷۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۴

«نیایش شاهدان» کتابی با موضوع نماز شهیدان خراسان رضوی در دوران دفاع مقدس است که در چهل و سومین سال پیروزی انقلاب اسلامی چاپ و در روز شهدا این کتاب رونمایی شد.
کد خبر: ۵۳۱۵۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۴

خاطرات شفاهی والدین شهدا
عزیزاله صداقت‌پیشه پدر گرانقدر شهید «جعفر صداقت‌پیشه» می‌گوید: «برای آخرین بار که می‌خواست به جبهه برود، وقتی نگاهش می‌کرد، گویا به او الهام شده بود که بار آخر است. نگاهش از من برداشته نمی‌شد.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر این شهید گرانقدر را می‌بینید.
کد خبر: ۵۳۱۵۴۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۴

همسر شهید «محمدتقی خراسان‌نژاد» نقل می‌کند: «بیدار ماندم تا از حال خوش معنوی‌اش بی‌بهره نمانم. بعدِ دعا رفت به سجده. ناله می‌کرد و ضجه می‌زد. صدایش را به سختی می‌شنیدم: من کجا و شهادت کجا! من لایق شهید شدن نیستم.» نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت، در دو بخش خاطرات ی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۳۱۵۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۴

همسر شهید «محمدتقی خراسان‌نژاد» نقل می‌کند: «خداحافظی کرد و رفت اما برگشت. پرسیدم: تقی چیزی یادت رفت؟ گفت: فاطمه! خداحافظ! با صدای بغض‌آلود و گرفته‌ای که خودم می‌شنیدم، گفتم: به قول تقی، صبر ما توی خانه، مثل جهاد اونا در جبهه ثواب داره!» نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت، در دو بخش خاطرات ی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۳۱۵۴۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۵

قسمت اول؛
کلیپ «آسمان، آبی تر» حاوی خاطرات آزاده، جانباز «محمدرضا اقبالی» است که در قالب خاطرات شفاهی منتشر می‌شود. این آزاده سرافراز در یکم شهریور 1347 در شهرستان میبد یزد به دنیا آمد.وی تا دکتری علوم و حدیث گرایش نهج البلاغه تحصیل کرد. در عملیات والفجر مقدماتی در 21 بهمن 1361 به اسارت درآمد. وی بیش از 7 سال و شش ماه در بند اسارت دشمنان بعثی در اردوگاه اطفال کمپ 7 بود و سرانجام یکم شهریور 1369 پس از تحمل سال ها رنج اسارت به میهن اسلامی بازگشت.
کد خبر: ۵۳۱۵۳۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۴

برگی از خاطرات مادر شهید «باریک‌بین»؛
«دوستان پدرم بنده را به خانواده آیت‌الله باریک‌بین معرفی کردند و از طریق خانواده‌ها با هم آشنا شدیم و در سن ۱۶ سالگی وارد زندگی جدید شدم ...» ادامه این خاطره همزمان با رحلت ربابه هاشمیان مادر شهید «مرتضی باریک‌بین» و همسر نماینده سابق ولی‌فقیه در استان و امام جمعه شهر قزوین را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۱۵۱۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۴

«هوا بسیار گرم بود. از ساعت ۴ صبح تا ساعت ۱۶ بعدازظهر من به اتفاق ۳ نفر از سربازان به سمت دشمن تیراندازی کردیم. یک نفر از بچه‌ها ترکش به صورتش خورد. همه ما از شدت تشنگی خون بالا آوردیم ...» ادامه این خاطره از «ابراهیم فتحی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۱۴۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۳

«گفت: ببین امیر جان! تو که قرآن رو خوب می‌خونی، دیگه دعا خوندن که کار نداره. باید جلسه‌های هفتگی دعای کمیل را راه بیندازیم. مگه بقیه که دعا می‌خونن از اول بلد بودن؟! شما هم مثل بقیه! شروع که بکنی کم کم راه میفتی! ...» ادامه این خاطره از سردار گمنام دانشجوی شهید«سید ناصر سیاه‌پوش» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۱۳۰۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۲

روایتی شنیدنی از مادر شهید «محسن قلندرپور»؛
مادر شهید «محسن قلندر پور» می گوید: فرزندم سن و سال کمی داشت، به او می گفتم در قد و قواره تو نیست که بخواهی با دشمن بجنگی با هزار بهانه من را راضی کرد و در جنگ حضور پیدا کرد. از آن لحظه به بعد دلهره های من آغاز شد تمام شبانه روز که صدای آژیر آمبولانس را می‌شنیدم احساس می‌کردم که محسن را از دست داده‌ام.
کد خبر: ۵۳۱۲۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۲

«تاکید کردند که قمقمه‌هاتون را پر آب کنید، چرا که منطقه عملیاتی بیت‌المقدس توی دشت است و ازآب خبری نیست. از قزوین که راه افتادیم، یک لحظه از قاسم غافل نبودیم، پرسیدم: قمقمه‌ات را چرا آب نمیکنی؟ گفت: برای چه پر کنم، من مطمئنم که به خوردن آب نمی‌رسم ...» ادامه این خاطره از شهید «قاسم شکیب‌زاده» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۱۱۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۱