نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
خاطره ای از شهید "کاظم صادقپور"
نوید شاهد - خوب در خاطرم است لحظه آخر که می‌خواست از درب خانه خارج شود دوباره برگشت و با نگاه غریبی به تمام خانه نگاه کرد. گویا به او الهام شده بود که دیگر برگشتنی در کار نیست. ما هم تا سر جاده روستا دنبال او رفتیم صورتش را بوسیدم او رفت و شهید شد. در ادامه متن کامل این خاطره را می‌خوانید.
کد خبر: ۵۱۹۹۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۳

برگرفته از نامه‌های دانش‌آموزان به شهدا؛
نوید شاهد - «شهید عزیز! دوست دارم که مثل شمع بر مزار تو بسوزم، دوست دارم لاله باشم و بر مزارت برویم و برای همیشه در کنارت بمانم ...» ادامه این نامه را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۱۹۹۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۲

نوید شاهد - مادر شهید "علیرضا حشیک" نقل می کنم: «پسرم بعد از هر نماز برای دیگران دعا می کرد و در آخر برای سعادتمندی خود دعا می‌کرد.»
کد خبر: ۵۱۹۹۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۲

نوید شاهد - مادر شهید "علیرضا تازیکه لاملنگ" نقل می‌کند: «پسرم معتقد بود مرگ پایان زندگی نیست و بعد از شهادتش به رستگاری و زندگی جاودانه دست پیدا خواهد کرد.» در ادامه متن کامل این خاطره را در نوید شاهد گلستان می‌خوانید.
کد خبر: ۵۱۹۹۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۲

 نوید شاهد - خواهر شهید "حسینعلی ممشلی" روایت می کند: «روزی که برادرم برای رفتن به جبهه اعزام می شد هوا بسیار بارانی بود. لحظه آخر رو به من نمود و گفت: هنگامی که من برمی گردم هوا بارانی است.» در ادامه متن کامل این خاطره را می خوانید.
کد خبر: ۵۱۹۹۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۱

روایت جانباز «عباس کیائی» در آستانه روز دانش آموز؛
نوید شاهد - جانباز «عباس کیائی» از راویان ایثار بنیاد شهید و امور ایثارگران استان البرز از دانش آموز شهید «عبدالله کیائی» روایت می کند: «خلاصه عاشق شده بود. بدون شک خداوند بنده پرور هم عاشق این پرندگان مهاجر می‌شود. خانواده وقتی اصرار این شهید را متوجه شدند و احساس کردند باتوجه به عشق و علاقه‌ای که در این نوجوان به‌وجود آمده است، هر لحظه ممکن است به هر نحوی که شده رفتن او را به منطقه جلوگیری کنند.»
کد خبر: ۵۱۹۹۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۱

مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس لرستان:
نوید شاهد- مدیرکل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس لرستان، گفت: مادران و همسران شهدا خاطرات ی دارند که برخی از آن‌ها مانند افسانه است که باید با قلم هنرمندانه نویسندگان نوشته شده و در اختیار همگان قرار بگیرد.
کد خبر: ۵۱۹۹۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۱

حُرّ انقلاب قزوین:
نوید شاهد - شهید "طیب حاج‌رضایی"، حُرّ انقلاب قزوین اواخر سال ۱۳۴۱ و اوایل ۴۲، دچار تحول درونی شد که بارها دوستان و آشنایان از او شنیده بودند که گفته بود: «خدایا پاکم کن، خاکم کن.». امروز یازدهم آبان ماه سالروز شهادت حاج‌رضایی است که به همین مناسبت زندگی‌نامه و گزیده‌ای از خاطرات این شهید بزرگوار را مرور می‌کنیم.
کد خبر: ۵۱۹۸۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۱

خاطرات شفاهی والدین شهدا قسمت (۳)
نوید شاهد _ مادر شهید "حسن امامی کردمحله" نقل می‌کند: «شهادت قسمت پسرم بود او همیشه آرزوی شهادت داشت.» در ادامه متن کامل این خاطره دیدنی را در نوید شاهد گلستان می‌بینید.
کد خبر: ۵۱۹۸۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۲

شهید «غلام‌رضا جلالیان» خطاب به همسرش:
نوید شاهد - خاطره‌ای از شهید «غلام‌رضا جلالیان» از زبان مادر و همسر شهید در سالروز شهادتش منتشر شد. شهید«جلالیان» رو به همسرش کرد و گفت: هم رزمم می‌شوی؟
کد خبر: ۵۱۹۸۸۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۱

خاطرات شفاهی والدین شهدا قسمت 2
نوید شاهد - "ماندگار کنار شهری" مادر شهید "حسن مهاجر" نقل می‌کند: باردار بودم همسرم در حال شکستن هیزم‌هایی که از جنگل آورده بود. همان لحظه یک سید به دیدن ما آمد و به ما گفت: شما فرزندی به دنیا خواهی آورد که در سن هجده سالگی به شهادت می‌رسد." در ادامه فیلم این خاطره زیبا و دیدنی را در نوید شاهد گلستان مشاهده فرمایید.
کد خبر: ۵۱۹۸۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۱

خاطرات شفاهی؛
نوید شاهد - شهید «حسین قره محمدلو» پنجم دی 1345 در شهرستان خوی به دنیا آمد و سرانجام در شهریور 1364 در شرهانی توسط نیرو های عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. در ادامه فیلمی از گفتگو با مادر این شهید را می بینید.
کد خبر: ۵۱۹۸۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۱

خاطرات شفاهی والدین شهدا(1)
نوید شاهد - مادر شهید «احمد مسيبي‌» نقل می‌کند: «همیشه به من می‌گفت، جایی می روم که معنویاتش بیشتر باشد.» در ادامه فیلم کامل این خاطره را در نوید شاهدگیلان می بینید.
کد خبر: ۵۱۹۸۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۱

در آستانه روز دانش‌آموز منتشر شد؛
نوید شاهد - «همراه مرتضی و سید محسن مشغول دیده‌بانی آرایش تانک‌های دشمن بودم که متوجه شدم، صورتم داغ شد. به کنار دستم نگاه کردم. محسن را ندیدم. به پشت سر برگشتم. دیدم گلوله تانک سر محسن را برده و خون گرم اوست که به صورتم پاشیده شده است ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید "سیدمحسن طباطبایی" است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۱۹۸۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۱

یکی از همرزمان شهید "مجتبی شیخی" در خاطره ای می گوید: «در طول مدتی که در خدمت مجتبی بودم، از انرژی بدنی بالایی برخوردار بود. خودش هم فرمانده بود و هم رزمنده در انجام امورات و کارها تا آنجا که می توانست خودش انجام می داد و...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۹۸۵۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۳

معرفی کتاب؛
نوید شاهد - مجموعه کتاب‌های «ترانه‌های رنج» به قلم محبوبه صادقی، در شش جلد به بيان خاطرات و زندگی ۸۱ همسر جانباز بالای ۵۰ درصد شهرستان دامغان پرداخته است. کتاب حاضر؛ جلد دوم این مجموعه با نام "من به جای تو" خاطرات ۱۴ تن از همسران این جانبازان است.
کد خبر: ۵۱۹۸۴۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۱

شهید دانش آموز:
نوید شاهد - "امت بدون امام همانند بدن بی سر است." آنچه خواندید بخشی از وصیت نامه شهید دانش آموز "محمد قلی پلنگی" از شهدای هشت سال دفاع مقدس است.
کد خبر: ۵۱۹۸۴۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۱

تاملی در وصیت شهيد "معصومعلی صفی قلی" «1»
شهيد "معصومعلی صفی قلی" در وصیت خود می نویسد: « شما برادران و خواهران بدانيد كه با تلاش و پيگيری شما، پيروزى حاصل خواهد شد و اين باقى مانده عمال ابرقدرت هاى شيطانى غرب و شرق كه اين روزها تلاش دارند...» متن کامل وصیت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۱۹۸۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۰

برگرفته از نامه‌های دانش‌آموزان به شهدا؛
نوید شاهد - «من می‌خواهم یک بسیجی شوم، مانند تو و از ناموس و دینم دفاع کنم، تو را الگوی خویش کنم و به استکبار جهانی بگویم تا زمانی که بسیج و بسیجی‌ها زنده هستند، آن‌ها نمی‌توانند به کشور‌های اسلامی حتی یک نگاه چپ کنند ...» ادامه این نامه را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۱۹۸۰۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۰

خاطرات شفاهی والدین شهدا قسمت ۱
نوید شاهد - پدر شهید "رجب نظری" نقل می‌کند: «پسرم از انسانیت بسار بالایی برخوردار بود. روزی یک ساعت گران قیمتی را پیدا کرد بعد از جستجوی فراوان صاحب ساعت را پیدا کرد.» در ادامه فیلم کامل این خاطره را در نوید شاهد گلستان بخوانید.
کد خبر: ۵۱۹۷۹۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۱۰