نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
رئيس بنياد شهيد و امور ايثارگران اهر در حاشيه طرح خاطره نگاري والدين معظم شهدا و ايثارگران اظهار کرد: ثبت خاطرات والدين شهدا و ايثارگران و جمع‌آوری و حفظ آثار ارزشمند آن‌ها، از کارهایی است که باعث ماندگاری اندیشه‌ها، افکار و آرمان‌های والای شهدا می‌شود.
کد خبر: ۵۲۲۲۲۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۷

خاطرات شفاهی والدین؛
شهید علی شمس اللهی در اول دی ماه ۱۳۴۰ در شهرستان تویسرکان متولد شد. پدرش محمدحسن و مادرش اقلیما نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت و به عنوان سرباز ژاندارمری در جبهه حضور یافت. در دوازدهم خردادماه ۱۳۶۳ با سمت عضو گروه شناسایی در پاسگاه عرب نژاد مهاباد براثر انفجار مین به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. در ادامه مصاحبه تصویری با برادر و مادر این شهید بزرگوار را می‌بینید.
کد خبر: ۵۲۲۲۲۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۷

گفتگوی تصویری با پدر شهید «شمس الله حیدریان»؛
پدر شهید «شمس الله حیدریان»،می گوید: شهید 19 سال بیشتر نداشت که وارد جبهه های جنگ شد بسیار مؤدب، آرام و صبور بود.
کد خبر: ۵۲۲۲۰۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۷

برگی از خاطرات زنان جانباز؛
«صدای غرش هواپیما‌های دشمن که شنیده شد و آژیر خطر به صدا درآمد، ندا را بغل کردم و به سمت پناهگاه فرار کردم. هنوز به محل مورد نظر نرسیده بودم که بمباران هوایی شروع شد و ترکش‌هایش به اطراف خورد و همراه با آن دود، آتش و فریاد‌هایی بود که به آسمان می‌رفت ...» ادامه این روایت خواندنی از جانباز "ندا درویشی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۲۱۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۷

برادر شهید «حسن خادمیان» نقل می‌کند: «بین اعضای خانواده به سحرخیزی معروف بود. از همه زودتر بیدار می‌شد؛ آن هم قبل از اذان صبح.» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، شما را به مطالعه خاطره‌ای به نقل از برادر این شهید گرانقدر دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۲۲۱۶۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۶

کتاب «خاکریز دوازدهم» در تابستان 1393با شمارگان 1000 نسخه به قلم "دکتر علی‌رضا حیدری نسب" به چاپ رسید.
کد خبر: ۵۲۲۱۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۸

به مناسبت ۷ آذر روز نیروی دریایی:
به مناسبت ۷ آذر روز نیروی دریایی، خاطرات ی از رزمندگان نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران را در کتاب صوتی «بمباران» بشنوید.
کد خبر: ۵۲۲۱۰۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۶

«با رسیدن ما یکی از دوستان را بهت زده در مقابل خود دیدم که با حال پریشان و عین حال خوشحال مرا در آغوش کشید. بعد از جویا شدن از حالش فهمیدم اشتبا‌ها خبر شهادت مرا اول به پادگان و بعد هم به خانواده‌ام اعلام کرده‌اند ...» ادامه این روایت خواندنی را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۲۰۶۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۶

از کتب صوتی «به وقت زیارت» در سه جلد که در برگیرنده خاطرات دیدار با خانواده‌های معظم شهداست، در تبریز رونمایی می‌شود.
کد خبر: ۵۲۲۰۵۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۶

خاطراتی پیرامون شهید «علی بهزادی»؛
همرزم شهید «علی بهزادی» آمده است: در مدتی که کردستان بودیم، هر وقت برای پاکسازی روستاهای اشغال شده توسط دموکراتها و کومله ها نیرو می خواستیم، اولین نفری که اعلام آمادگی می کرد، علی بود.
کد خبر: ۵۲۱۹۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۳

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
«با شهدا » مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا ، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان خراسان شمالی است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صداوسیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی خراسان شمالی پخش می‌شود. این قسمت از "با شهدا " با پدر بزرگوار شهید محمد مقصودی به مصاحبه پرداخته است. پدر شهید مقصودی چنین می‌گوید: « خیلی اهل مطالعه بود . دومین بار می‌خواست به جبهه اعزام شود به او گفتم نرو گفت پدر جان اگر هیچ‌کدام از ما به جبهه نرویم چه کسی می‌خواهد مملکت را از دست این مزدوران نجات دهد . الآن هم افتخار می‌کنم که فرزندم را درراه اسلام داده‌ام.
کد خبر: ۵۲۱۸۹۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۳

پدر شهید «مصطفی دوست‌محمدی» نقل می‌کند: «مدام توی فکر بود و بی‌قراری می‌کرد. به هر دری می‌زد تا روزنه‌ای برای رفتن به جبهه باز کند. یک شب گفت: بابا! رضایت نامه‌ام رو امضا می‌کنی تا برم جبهه؟ ...» نوید شاهد سمنان به مناسبت هفته بسیج، خاطرات ی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند.
کد خبر: ۵۲۱۸۹۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۳

مادر شهید سید محمدرضا واعظ مومنی: «خدا را شکر می‌کنم که به من افتخار داد مادر شهید باشم و امیدوارم جوانان مملکت ما قدر این خون‌های پاک را بدانند».
کد خبر: ۵۲۱۸۹۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۳

نوید شاهد - "در خیابان شهدا" بخشی از خاطرات زهرا لالوها در رابطه با شهید "مصطفی حق‌شناس" در کتاب صوتی «مصطفی خوبیها» است که در ادامه از شما دعوت می‌کنیم به این خاطره گوش فرا دهید.
کد خبر: ۵۲۱۸۸۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۳

مادر شهید دوست‌محمدی؛
بسیجی شهید «مصطفی دوست‌محمدی» متولد شهرستان سمنان از شهدای دفاع مقدس است. در این کلیپ مادر گرامی این شهید گرانقدر از خاطرات فرزندش برای‌مان روایت می‌کند. این کلیپ با عنوان «چراغ محله» با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان و صدا و سیمای مرکز این استان تهیه شده است. نوید شاهد سمنان به مناسبت هفته بسیج شما را به دیدن این گفتگوی زیبا دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۲۱۸۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۳

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
بتول بدع مادر شهید «احمد اکبری» نقل می‌کند: «احمد دوست داشت من در زندگی تمام وسایلی را که احتیاج دارم را داشته باشیم. از این رو سرکار رفت و وسایل منزل را برایم تهیه کرد. همیشه به من می‌گفت: آرزوم دارم شما خوشبخت باشی.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر شهید «احمد اکبری» را در نوید شاهد می‌بینید.
کد خبر: ۵۲۱۸۲۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۳

خاطرات شفاهی والدین؛
شهید محمد قنبری در اول فروردین ماه ۱۳۴۶ در شهرستان ملایر متولد شد. پدرش علی محمد و مادرش صغرا نام داشت. تا پایان دوره کاردانی در رشته تربیت معلم درس خواند. آموزگار بود و از سوی بسیج در جبهه حضور یافت و در دوم بهمن ماه ۱۳۶۶ در ماووت عراق به شهادت رسید. در ادامه مصاحبه تصویری با مادر و خواهر این شهید بزرگوار را می‌بینید.
کد خبر: ۵۲۱۸۰۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۲

خاطرات شفاهی والدین شهدا | قسمت 8
مادر شهید "عباس قربان چاه کبوتری" نقل می کند: «روزی که پسرم می خواست به جبهه برود از من خواهش کرد بدرقه اش نکنیم. او به من گفت: اگر کسی از شما سوال کند مجبور می شوید بگویید پسرم به جبهه رفته است در حالی که کار خوب است که برای خدا باشد.»
کد خبر: ۵۲۱۷۷۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۲

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
مریم خمسه‌لو مادر شهید «امیرعلی الوندی» نقل می‌کند: «امیرعلی خیلی مهربان بود و همیشه سعی می‌کرد در امورات منزل به من کمک کند. مسجد محلمان که می‌رفت شروع به تمیز و مرتب کردن مسجد می‌کرد.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر شهید «امیرعلی الوندی» را در نوید شاهد می‌بینید.
کد خبر: ۵۲۱۷۱۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۲

«توی گلزار شهدا نشسته بودیم، بهم گفت: همین جا جای منه، یکیشو برای خودم سفارش دادم! زدم توی سرم گفتم: ناصر این چه حرفیه که می‌زنی؟! ...» ادامه این خاطره از سردار گمنام دانشجوی شهید "سید ناصر سیاه‌پوش" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۱۷۱۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۰۱