نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
بني صدر که خيلي عصباني شده بود گفت: مگه تانک نقل و نباته که به شما بديم. جنگ برنامه ريزي مي خواد. خرج داره و... شاهرخ هم بلند گفت: شما فقط شعار مي دي، نه تجهيزات مي فرستي، نه پول مي دي. بعد مكثي كرد و به حالت تمسخرآميزي گفت: مي خواي اگه مشکل داري يه کيسه دست بگيريم و برات پول جمع کنيم.
کد خبر: ۴۲۲۲۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۹

خاطره ی از شهید خلیفه مستی
به یاد دارم که بعد از عملیات میمک (نوزدهم دی ماه سال 1359) خبر رسید که ایشان به اتفاق شهید بهرام سهراب نیا که هردو از اهالی شهرستان شیروان چرداول بودند شهید شده اند...
کد خبر: ۴۲۲۲۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۹

خاطرات دفاع مقدس به روایت سردار کوروش آسیابانی" قسمت دوم "؛
با یکی از نیروه داخل امامزاده رفتیم و مشغول زیارت شدیم. یک دفعه صدای انفجار عجیبی از داخل امام زاده بلند شد. فکر کردم ما را داخل امام زاده محاصره کردند. دیدم یکی از بچه ها مرتب می گوید: آی پام، آی پام! نا نجیب ها زیر قالیچه های امامزاده مین گوجه ای گذاشته بودند.
کد خبر: ۴۲۲۲۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۹

گفتگو با مادر شهید قدرت ا... مرادی خانقاهی؛
دشمن به کرمانشاه حمله کرده بود همه در حال فرار از جاده ها بودند حتی وارد زمین خاکی شده بود و خاک زیادی بلند شده بود به یکی از اقوام گفتم این گرد و خاکی که بلند شده بوی خون می دهد به دلم افتاده که قدرت هم شهید می شود.
کد خبر: ۴۲۲۱۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۹

شهید علی اکبر رحمانیان در سال 1340 در جهرم دیده به جهان گشود و در عملیات والفجر 8 به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۲۲۱۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۹

نویسنده سر کار خانم زهرا حدادی
همان‌شب رضا به خوابم آمد. ديدم با من حرف نمی‌‌زند. نگاهی به سکة روی پيش‌بخاری کرد و رفت. صبح سکه را داديم بيرون تا شهيد از ما راضی شود. از اول گفته بوديم:«برای رضای خدا شهيد داديم، پس چيزي نمی‌گيريم.».
کد خبر: ۴۲۲۱۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۹

شهید عطا الله صحافی
برای بچه های بی بضاعت و بی سرپرست لباس و کفش تهیه می کند و طوری به آنها می دهد که هیچ کس نمی فهمد. اعتقاد دارد که روزی کسانی هم مأموریت پیدا می کنند که سر یتیم های ما دست بکشند. این را بارها به همسرش گفته است.
کد خبر: ۴۲۲۱۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۹

سردار شهید ابوالفضل هراتی
با ورود به هرمل، عكس هاي امام جلب توجه مي كرد. مردم آنجا بسيار مهربان بودند. با ديدن برادران سپاهي با مهرباني آنان را بغل مي گرفتند. به طوري كه انسان به ياد غريبي اسلام در اين منطقه مي افتد . وقتي براي گرفتن وضو به پايين آمدم، نوجوان ده ساله اي با يك پلاستيك نان آمد . از برادران لبناني سوال كردم: چرا نان آورده است؟ گفتند : اين نان نذري است. مردم معمولاً هر چه نذر مي كنند براي برادران سپاهي مي آورند .
کد خبر: ۴۲۲۰۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۸

شهید محمد آقای صبوری
آخر شب دخترم را روی زانو نشاند. سر و صورتش را بوسید و گفت:«دایی جون! توی راه مدرسه چادرت رو خوب سرت کن، برای خانمی مثل تو حجب و حیا از همه چیز مهم تره».
کد خبر: ۴۲۲۰۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۸

شهید والامقام حسین سلطان محمدی
درسال1343درخانواده اي مذهبي ، درمحله چهارسوق آران ديده به جهان گشود. ازدوران طفوليت به دليل جو مذهبي خانواده،نهال ايمان و محبت اهل بيت عصمت و طهارت در وجودش بارورگشت.حسين اخلاقي نمونه والگو داشت كه دوستان واطرافيان شيفته اخلاق نيكووفضايل انساني ايشان بودند.روحيه اي والا در عمليات افتخار آفرين والفجر 8 شركت نمود و در ساعت 3 بعدازظهر تاريخ 1364/بهمن/30 ، در پاتك دشمن در جاده فاو اُم القصر بر اثر اصابت خمپاره مزدوران بعثي سر و دستش قطع گرديد و به آرزوي ديرينه اش كه همانا شهادت در راه آرمانهاي الهي و اسلامي بود، رسيد و به لقاءالله پيوست
کد خبر: ۴۲۱۹۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۶

شهید والامقام نور الله اختری
شهید نورالله اختری، فرزند عباسعلی، مسئولیت : تک تیرانداز،محل دفن : گلزار شهدای قم حرم خانم فاطمه معصومه(س) صحن آینه (صحن امام رضاعلیه السلام) حجره ۳۸
کد خبر: ۴۲۱۹۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۶

شهید حسین صبور
برای اوقات فراغت مان برنامه‌ی حفظ قرآن داشتیم. چند نفر بودیم. حسین هم یکی از آنها بود. برای این که رقابت ایجاد شود، هر کس بهتر می خواند برنده اعلام می‌شد.
کد خبر: ۴۲۱۹۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۶

نویسنده سوده عرب عامری و فاطمه گلپایگانی
نور خورشيد از تهويه‌ي غسالخانه مثل چند ستون مورب تا روي صورتش كشيده شده بود. يك ورم كبود شده روي صورتش و يك سوراخ كوچك روي قلبش كه تا پشتش رفته بود! مادرم از خدا خواسته بود كه جنازه‌اش سالم برگردد!
کد خبر: ۴۲۱۹۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۶

معرفی کتاب;
خاطرات زهرا تعجب همسر شهید مسعود (حبیب) خلعتی
کد خبر: ۴۲۱۹۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۶

یک نفر هم روزها مواظب بود که کسی از این موضوع بویی نبرد، تا اینکه بیماریش شدیدتر شد و جمشید هم لاغرتر! و این در حالی بود که یک پسر بچه هر روز می آمد و می پرسید:« آقا جمشید نیست؟ »« آقا جمشید نیامده؟ »
کد خبر: ۴۲۱۹۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۲۷

بعد از ظهر نیروهای دیده بانی از گردان توپخانه و ادوات و بلدچی های اطلاعات عملیات با تخریب چی ها به گردان معرفی شدند و غوغایی از نیرو شد. بچه را به لباس مخصوص غواصی مجهز کردند و با پخش جیره جنگی و مهمات و گرفتن آخرین آمار، آماده نماز مغرب و عشاء شدیم.
کد خبر: ۴۲۱۹۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۲۰

اتاق مخابرات، محل رفت و آمد فرماندهی بود و می آمد و تلفن می زد و من هم از فرصت استفاده کردم و برگه تسویه خودم را گذاشتم وسط برگه های پیام ها که باید آنها را امضاء می کرد و نفهمد و برگه من را هم امضاء کند.
کد خبر: ۴۲۱۹۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۱۳

در سالروز شهادت شهید جعفر جمشیدی کمردوی منتشر می شود
تا پايان دوره متوسطه درس خواند و ديپلم گرفت. ازدواج کرد و صاحب یک پسر و دو دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. پانزدهم اسفند 1361، در فکه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به چشم و دست، مجروح شد. بیست و ششم بهمن 1373، در بیمارستان ساسان تهران بر اثر عوارض ناشی از مجروحیت به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای امامزاده یحیای شهرستان زادگاهش واقع است.
کد خبر: ۴۲۱۸۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۵

شاگرد راننده ی یکی از اتوبوس ها که کنار بلوار نشسته بود و قیافه ی تابلویی داشت توجه کاکاعلی را جلب کرد . پسرک ، شانزده هفده سالی داشت، آستین هایش را چند دور بر گردانده بود بالا ، یقه باز ، زنجیر طلا توی گردن ، شلوار تنگ و چسبا ...
کد خبر: ۴۲۱۸۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۵

نویسنده یار محمد عرب عامری
وارد شهر کربلا شدیم. از روزی که خبر زیارت را به ما دادند، یکی از دوستان که دستی در شعر داشت و صاحب ذوق بود. چند بیت شعر سرود. قرار گذاشتیم هنگام ورود به کربلا آنرا بخوانیم.
کد خبر: ۴۲۱۸۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۵