خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
صغری تاجیک مادر شهید «محمد قمیجنگلی» میگوید: «کسانی که محمد را میشناختند، به من میگفتند: خوشا به سعادت شما که چنین فرزندی را تربیت کردهای که در راه رضای خدا جانش را معامله کرده است.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر و مادر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد میبینید.
کد خبر: ۵۲۶۳۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۰
خاطرات شفاهی والدین شهدا | قسمت ۱۶
مادر شهید «غلامعلی صفری» نقل میکند: پسرم خیلی دلش میخواست به جبهه برود، ولی نگران من و خواهرانش بود. من به او گفتم نگران ما نباش و به ندای دلت گوش بده. در ادامه فیلم کامل این مصاحبه را میبیند.
کد خبر: ۵۲۶۳۲۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۰
«مادر هراسان به زنجان رفته و با کوچهای ویران شده روبرو میشود و تابلویی را بر روی تیر برق نصب شده میبیند که بر روی آن نوشته است: هر کسی با اهالی این کوچه کار دارد، تاکستان بیاید ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «شیرین زنگنه» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۲۶۳۱۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۰
خاطرات والدین شفاهی والدین شهدا | قسمت 14
پدر شهید «احمدرضا علوی فر» نقل می کند: «پسرم به امام و جمهوری اسلامی بسیار حساس بود و در وصیت نامهاش نوشته بود شما را به رفتن به مسجد و حجاب سفارش میکنم.»
کد خبر: ۵۲۶۳۰۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۰
قسمت سوم؛
کلیپ «آسمان، آبی تر» حاوی خاطرات آزاده، جانباز «سیدحسین سالاری» است که در قالب خاطرات شفاهی منتشر می شود. این آزاده سرافراز در 3 مرداد 1346 به دنیا آمد. در منطقه سرپل ذهاب تپه های 654 در یکم فروردین 1367 به اسارت درآمد. وی بیش از 2 سال و شش ماه در بند اسارت دشمنان بعثی بود و سرانجام 22 شهریور 1369 پس از تحمل سال ها رنج اسارت به میهن اسلامی بازگشت. نوید شاهد یزد کلیپ مصاحبه تصویری این جانباز سرافراز را برای علاقمندان منتشر می کند.
کد خبر: ۵۲۶۲۹۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۰
خاطرات شفاهی والدین شهدا | قسمت ۱۳
پدر شهید «ولی الله سالدار» نقل میکند: پسرم از سن ده یازده سالگی بارها به جبهه رفت. ۱۳ سال بیشتر نداشت که در شلمچه به شهادت رسید. داغ فرزندم برایمان بسیار سنگین بود. در ادامه فیلم کامل این مصاحبه را میبینید.
کد خبر: ۵۲۶۲۹۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۰
«روزی که شالباف مسئولیت گرفت و آن همه نان خشک را دید، مدتی نان برای جبهه نیاورد. نان خشکهای قابل استفاده را آب میزد و برای برادران میفرستاد تا همه نانها را به خورد بچهها داد ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «مهدی شالباف» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۲۶۲۷۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۹
کتاب «حواله عاشقی» روایت زندگی مدافع حرم شهید حسن رجایی فر«مرد خستگی ناپذیر خان طومان» به قلم «مصیب معصومیان» است که زندگی و دست نوشتهها و وصیتنامه شهید را برای ما روایت میکند. در ادامه «از دفاع تا دفاع» قسمتی از خاطرات این شهید بزرگور از زبان پدر گرامی ایشان را با هم میخوانیم.
کد خبر: ۵۲۶۲۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۹
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
«اکبر کریمیرزکانی» پدر شهیدان علی و فیروز کریمیرزکانی می گوید: «بعد از انقلاب همه وقتشان را در راه دفاع از کشور و وطنش می گذراندند. هر موفقیتی که کسب می کرد به ما نمی گفتند اهل خودنمایی نبودند. پسرانم راهی را رفتند که باعث افتخار من است.»
کد خبر: ۵۲۶۱۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۹
در این فیلم شهید سلیمانی خاطره ای از شهید «مهدی زندی نیا» از شهدای شاخص سیرجان را نقل می کند.
کد خبر: ۵۲۶۱۹۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۹
خاطرات شفاهی والدین؛
مادر شهید عباس رضایی فرزندش را جوانی مطیع و مهربان معرفی و عنوان کرد: فرزندانم را با یتیمی بزرگ کردم، طاقت دوری از وی را نداشتم.
کد خبر: ۵۲۶۱۴۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۸
شهید «محمد صمصامی» پسر بچهای از روستای آبخش که به دلیل جثه کوچکش مورد پذیرش فرمانده محور عملیات کربلای ۴ قرار نگرفت و با اطمینان خود (شهید) فرمانده گردان تخریب او را پذیرفت، و تنها محور عملیات به دست او باز شد. در ادامه خاطره این عملیات را از زبان همرزم شهید بخوانید.
کد خبر: ۵۲۶۱۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۸
عزیزپور سرپرست بنیاد شهید ورامین گفت: ثبت خاطرات شفاهی والدین معظم شهدا با عنوان طرح اسناد افتخار از دی ماه سالجاری در این شهرستان آغاز شد.
کد خبر: ۵۲۶۱۱۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۸
قسمت دوم؛
کلیپ «آسمان، آبی تر» حاوی خاطرات آزاده، جانباز «سیدحسین سالاری» است که در قالب خاطرات شفاهی منتشر می شود. این آزاده سرافراز در 3 مرداد 1346 به دنیا آمد. در منطقه سرپل ذهاب تپه های 654 در یکم فروردین 1367 به اسارت درآمد. وی بیش از 2 سال و شش ماه در بند اسارت دشمنان بعثی بود و سرانجام 22 شهریور 1369 پس از تحمل سال ها رنج اسارت به میهن اسلامی بازگشت. نوید شاهد یزد کلیپ مصاحبه تصویری این جانباز سرافراز را برای علاقمندان منتشر می کند.
کد خبر: ۵۲۶۰۸۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۸
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
صغری چگینی مادر شهید «علی قرابرچکلو» میگوید: «فرزند دیگرم در جبهه بود، همیشه به علی میگفتم: بگذار برادرت از جبهه بیاید بعد شما به جبهه برو. علی در جواب میگفت: در کشور جنگ است و همه باید به جبهه برویم، من نمی توانم در خانه بمانم تا نوبت من برسد.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد میبینید.
کد خبر: ۵۲۶۰۷۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۸
قسمت اول؛
کلیپ «آسمان، آبی تر» حاوی خاطرات آزاده، جانباز «سیدحسین سالاری» است که در قالب خاطرات شفاهی منتشر می شود. این آزاده سرافراز در 3 مرداد 1346 به دنیا آمد. در منطقه سرپل ذهاب تپه های 654 در یکم فروردین 1367 به اسارت درآمد. وی بیش از 2 سال و شش ماه در بند اسارت دشمنان بعثی بود و سرانجام 22 شهریور 1369 پس از تحمل سال ها رنج اسارت به میهن اسلامی بازگشت. نوید شاهد یزد کلیپ مصاحبه تصویری این جانباز سرافراز را برای علاقمندان منتشر می کند.
کد خبر: ۵۲۵۹۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۵
«به برادرم آسید علیاکبر گفتم: پیش نامحرم انجام دادن کار و غذا کشیدن واقعا برایم مشکل است چه کار کنم؟ ایشان گفتند اشکالی ندارد، مقنعه بزنید و چادر هم که سرتان هست ...» ادامه این خاطره را از سید آزادگان، شهید "حجتالاسلاموالمسلمین سیدعلیاکبر ابوترابیفرد" در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۵۷۸۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۴
خاطرات شفاهی؛
پدر شهید «محمدرضا داداش زاده» در خاطرات خود می گوید: یکی از آشنایان برایم گفت بیا همراه من به بیمارستان برویم، محمدرضا زخمی شده و در بیمارستان بستری است. من هم چون به دلم افتاده بود که فرزندم شهید می شود به او گفتم اگر شهید شده است. برایم بگو و من هم با گشاده رویی به او گفتم فرزندم را در راه اسلام و قرآن قربانی کرده ام. در ادامه فیلمی از گفتگو با پدر این شهید را می بینید.
کد خبر: ۵۲۵۷۴۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۴
خاطرات شفاهی والدین؛
مادر شهید داوود موسیوند در خاطرهای از فرزندش گفت: زمانی که خواستم برای خداحافظی قرآن را بالای سرش بگیرم مخالفت کرد، چون میگفت کسانی که مادر ندارند هیچکس برایشان قرآن نمیگیرد.
کد خبر: ۵۲۵۷۴۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۴
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
شهید «محمد اورکی چهارلنگ» از شهیدان هشت سال دفاع مقدس است. مادر این شهید والامقام خاطرهای از فرزندش روایت میکند: «روزی که شهید عباس خوشدل به منزل ما آمد. از پسرم طلب حوای شهادت کرد، محمد در پاسخ به عباس گفت: عباس جان من چهل روز پس از تو شهید میشوم و دقیقا همین اتفاق هم افتاد.»
کد خبر: ۵۲۵۷۳۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۱۴