نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
خاطره‌ آزاده لرستانی از شهید «احمد قبادی»؛
«محمد محمدی نژاد» آزاده دفاع مقدس در بیان خاطرات شهید «احمد قبادی» می گوید: امام خمینی(ره) این نوجوان کوهدشتی را می‌بوسند و هدیه‌ای به احمد می‎دهند و آیت‌الله هاشمی هم هدیه‌ای و یک قالیچه سجاده کوچک به احمد تقدیم نمودند.
کد خبر: ۵۲۳۹۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۷

مادر شهید خلیل‌زاده؛
شهید «کریم خلیل‌زاده» متولد شهرستان گرمسار از شهدای دفاع مقدس است. در این کلیپ مادر گرامی این شهید گرانقدر از دلگویه‌هایش با کریم برای‌مان روایت می‌کند. این کلیپ با عنوان «چراغ محله» با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان و صدا و سیمای مرکز این استان تهیه شده است. نوید شاهد سمنان شما را به دیدن قسمت دوم این گفتگوی زیبا دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۲۳۹۳۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۷

آنچه می بینید گزیده ای از مصاحبه با مادر شهید "الهیار دهقانی فورخورج " و خاطرات این مادر گرانقدر از روزهای زندگی ، حضور در جبهه ،مجروحیت و شهادت فرزندش و دلتنگی های این مادر بزرگوار پس از شهادت الهیار است.
کد خبر: ۵۲۳۹۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۷

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
اسدالله شریعت ناصری پدر شهید «بهروز شریعت ناصری» می‌گوید: «هر بار که به او می گفتم ازدواج کن، می گفت: تا صدام را از کشور بیرون نکنیم، ازدواج نمیکنم.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد می‌بینید.
کد خبر: ۵۲۳۹۲۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۷

خاطرات شفاهی/مادر شهید «پرویز متقی»؛
مادر شهید پرویز متقی از خاطرات رضایت گرفتنش بر جبهه می‌گوید: «پرویز یک شب به من گفت مادر، من نمی توانم شب را راحت بخوابم درحالیکه دوستانم برای دفاع از وطن به جبهه رفته‌اند و خیلی از آنها شهید شده‌اند.»
کد خبر: ۵۲۳۸۸۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۶

مادر شهید خلیل‌زاده؛
شهید «کریم خلیل‌زاده» متولد شهرستان گرمسار از شهدای دفاع مقدس است. در این کلیپ مادر گرامی این شهید گرانقدر از وفای به عهد کریم در آخرین لحظات برای‌مان روایت می‌کند. این کلیپ با عنوان «چراغ محله» با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان و صدا و سیمای مرکز این استان تهیه شده است. نوید شاهد سمنان شما را به دیدن قسمت نخست این گفتگوی زیبا دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۲۳۸۳۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۵

«به من گفت حمید جان حلالم کن، من تا چند روز دیگر شهید می‌شوم. از حرفش ناراحت شدم و به او اعتراض کردم و گفتم می‌خواهی مرا ناراحت کنی از این حرف‌ها می‌زنی ...» ادامه این خاطره از شهید "ولی‌الله شهبازی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۳۸۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۵

خواهر شهید «علی‌اصغر پازوکی» نقل می‌کند: «آخرین نامه‌اش سفید بود؛ سفید سفید. همانطور که مادر گفته بود، اما برگ سفید معنا داشت، معنایی که هنوز هم به آن نرسیده‌ایم.» نوید شاهد سمنان در سالروز ولادت، در دو بخش خاطرات ی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۲۳۷۹۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۵

جانباز کرمانشاهی می گوید: جزیره ای در سد دربندی خان وجود داشت که فرمانده ما را موظف کرده بود برای نگهبانی آنجا برویم. شب که شد صدای قایق های دشمن را از نزدیک می شنیدم و به فرمانده گفتم دشمن به ما نزدیک شده جالب اینجا بود که ما حق تیراندازی هم نداشتیم...
کد خبر: ۵۲۳۷۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۴

آنچه می بینید گزیده ای از مصاحبه با مادر شهید "مرتضی خادمی ماشاری" و خاطرات این مادر گرانقدر از روزهای خدمت فرزندش در نیروی انتظامی در منطقه سیستان و بلوچستان و شهادت او است.
کد خبر: ۵۲۳۷۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۴

برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
«ظهر پس از دریافت مهمات و ناهار بچه‌ها عازم منطقه چهار طاق شدیم. باران پاییزی باریدن گرفت و کمتر از نیم ساعت چنان باریدنی کرد که جاده فرعی پس از ایست بازرسی جاده خرمشهر تا محدوده جنوبی کرخه که محل استقرار همرزمان ما بود، مملو از آب شد ...» ادامه این خاطره از "فریده پاکدل‌کوهی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۳۷۱۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۴

خاطرات شفاهی والدین شهدا | قسمت ۱۲
مادر شهید "اصغر رضایی" نقل می کند: « از طرف سپاه به دیدن ما آمدند و گفتند به استقبال رزمندگان بیاید. من هم برای استقبال رفتم . تمامی رزمندگان آمدند ولی اصغر نیامد.»
کد خبر: ۵۲۳۶۷۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۵

خاطرات شفاهی؛
شهید «قباد جلیلی کهنه شهری» یازدهم آذر ۱۳۴۳ در شهرستان تازه شهر از توابع شهرستان سلماس چشم به جهان گشود و سرانجام در یازدهم مرداد ۱۳۶۸ در بوکان هنگام انجام مأموریت بر اثر سانحه رانندگی به شهادت رسید. در ادامه فیلمی از گفتگو با مادر این شهید را می بینید.
کد خبر: ۵۲۳۶۶۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۳

خاطرات شفاهی والدین شهدا | قسمت 11
شهید سید رضا حسینی از شهدای هشت سال دفاع مقدس است. خانواده اش نقل می کنند: سید رضا علاقه شدیدی به خواندن قرآن داشت. او داوطلبانه به جبهه رفت. سپس در روز قدس مجروح شد و به شهادت رسید.
کد خبر: ۵۲۳۶۶۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۴

شهید «محمد صدیق جنگی‌زهی»
شهید «محمد صدیق جنگی‌زهی» از شهدای اهل تسنن جنگ تحمیلی که در هور العظیم بر اثر اصابت ترکش به درجه شهادت نائل آمد، در حین اعزام به جبهه این‌گونه شهادت را وصف می‌کند: «شهادت آرزوی من است، خداوند لیاقت شهادت را به هر کسی نمی‌دهد. اگر خدا بخواهد و از ما راضی باشد، از بندگان نیک و فائزون باشیم.»
کد خبر: ۵۲۳۶۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۳

«برادرم گفتند: زمینی را برای شما در نظر گرفته‌ام که اگر فرش زیر پایتان را هم بفروشید ارزش دارد که آنجا را بخرید و با پولی که دارید در آن زمین خانه بسازید، ما هم قبول کردیم. خود ایشان هم کمک کرده، فرش‌ها را جمع کردند، فروختند، زمین را خریدند ...» ادامه این خاطره را از سید آزادگان، شهید "حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد" در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۳۶۵۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۳

خاطرات شفاهی؛
شهید «خلیل کوسه لی» هشتم دی ماه ۱۳۴۵ در روستای پکاجیک از توابع شهرستان خوی دیده به جهان گشود و سرانجام در دوم مرداد ۱۳۶۷ در حاج عمران عراق بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. در ادامه فیلمی از گفتگو با مادر این شهید را می بینید.
کد خبر: ۵۲۳۶۴۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۳

برگرفته از کتاب پیشتازان فتح
رزمندگان چشم به چشم مجید دوخته بودند که چه خواهد شد. وسیله ای هم نبود که او را به عقب ببریم فقط نگاهش می کردیم. بچه ها دعا و ناله میکردند ولی مجید فقط "یا زهرا" میگفت...ادامه این خاطره از «محمود باشی» یکی از رزمندگان جنگ های نامنظم بوشهر را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد بوشهر بخوانید.
کد خبر: ۵۲۳۶۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۳

خاطرات شفاهی والدین شهدا | قسمت ۱۰
شهید "جعفر حیدری" از شهدای هشت سال دفاع مقدس است. پدر شهید نقل می‌کند: «ما برای اسلام کاری نکرده ایم فقط باید ادامه دهنده راه حاج قاسم سلیمانی باشیم.»
کد خبر: ۵۲۳۶۳۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۳

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
زهرا کاظمی مادر شهید «مسعود بیات» می‌گوید: «پسرم معلم بود و وقتی تصمیم گرفت به جبهه برود به او گفتم: مسعود بچه های مدرسه را می خواهی چکار کنی گفت: برای معلم بودم نیروهای بسیاری است ولی برای جبهه رفتن نیرو کم است. برای دفاع از خاک کشور باید تا پای جان ایثار کرد.» در ادامه مصاحبه تصویری با مادر و برادر این شهید گرانقدر را در نوید شاهد می‌بینید.
کد خبر: ۵۲۳۶۲۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۲۳