خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
بلقیس احمدی مادر شهید «اکبر صادقی» میگوید: «اکبر اولین فرزند خانواده بود و از این در کارهای منزل خیلی کمک حال من بود. در کشاورزی نیز به پدرش کمک میکرد. وقت نماز که میشد، اول نماز میخواند بعد غذا میخورد.» در ادامه مصاحبه تصویری با این مادر گرانقدر شهید را میبینید.
کد خبر: ۵۲۲۷۹۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۳
شهید "علیرضا خرسندی" از شهدای هشت سال دفاع مقدس است. او همیشه میگفت من پاسدار امام خمینی هستم. سرانجام به صورت داوطلبانه از طریق بسیج به جبهه رفت و در عملیات بیت المقدس به فیض شهادت نایل گشت.
کد خبر: ۵۲۲۷۹۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۳
همسر شهید مدافع حرم "روح الله قربانی" در خاطرهای از او میگوید: «روحالله رشته مترجمی زبان انگلیسی قبول شده بود. وقتی که جواب قبولیاش در دانشگاه آمد که سوریه بود.......» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم "روح الله قربانی" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ میخوانید.
کد خبر: ۵۲۲۷۸۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۳
همسر شهید مدافع حرم "روح الله قربانی" در خاطرهای از او میگوید: «آقا روحالله هدیه امام رضا(ع) به من بود. همسری که امام هشتم به آدم هدیه میدهد و امام حسین(ع) او را میگیرد وصف نشدنی است.......» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم "روح الله قربانی" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ میخوانید.
کد خبر: ۵۲۲۷۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۳
همسر شهید مدافع حرم "روح الله قربانی" در خاطرهای از او میگوید: «چیزی از جسمش نمانده بود. اگر نمیگفتند او روحالله است نمیشناختمش. فقط سرش را به من نشان دادند. ولی با همه این جراحات من به جز زیبایی چیزی ندیدم» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم "روح الله قربانی" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ میخوانید.
کد خبر: ۵۲۲۷۸۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۳
همسر شهید مدافع حرم "روح الله قربانی" در خاطرهای از او میگوید: «میگفت من باید بروم و در نابود کردن این ظلم کمک کنم و میگفت که حرم حضرت زینب(س) نباید خالی بماند...» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم "روح الله قربانی" را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ میخوانید.
کد خبر: ۵۲۲۷۸۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۴
زندگی نامه و خاطرات آزاده سیاسی سید حسین طالبی؛
سید حسین طالبی هشت ماه از عمر خود را در زندان های کمیته مشترک ضد خرابکاری و ساواک مشهد سپری کرد و در روز چهارم آذر ماه سال 1354 از زندان های پهلوی رهایی یافت. این آزاده سیاسی از دوران اسارت و بازداشت خود در روز جشن رفع سوء قصد به جان شاه نقل می کند...
کد خبر: ۵۲۲۷۳۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۳
شهید "علی امبر خیام تهرانی" از شهدای هشت سال دفاع مقدس بود. از سوی بسیج داوطلب جبهههای جنگ شد. در جبهه تمام مسئولیتهای سخت و دشوار را به عهده میگرفت. او پس از رشادتهای فراوان در سوسنگرد به فیض شهادت نایل گشت.
کد خبر: ۵۲۲۷۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۳
شهید "شهید علی اکبر خیام تهرانی" از شهدای هشت سال دفاع مقدس است. او در فرازی از وصیت نامه اش مینویسد: "مادرم اگر قسمت من شهادت بود و شهید شدم باید افتخار کنی که پسرت در راه خدا و اسلام عزیز شهید شده است. از شما میخواهم در همه حال دعا گوی امام و رزمندگان باشید."
کد خبر: ۵۲۲۷۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۳
مادر شهید «حسین پریمی» نقل میکند: «نزدیکتر رفتم. کنار حسین قرار گرفتم. چند بار پشت هم صدایش زدم. ناگهان حسين چشمهایش را باز کرد و دوباره بست و آن لحظه تمام وجودم آرامش شده بود.» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در سه بخش خاطرات ی از این شهید گرانقدر را برای علاقهمندان منتشر میکند که توجه شما را به قسمت سوم این خاطرات جلب میکنیم.
کد خبر: ۵۲۲۷۳۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۳
شهید رمضان خورشید کلایی از شهدای هشت سال دفاع مقدس است. پدرش نقل میکند؛ پسرم در تظاهرات پنجم آذر شرکت نموده بود و در آن تظاهرات جان سالم به در آورده و پس از آن عازم جبهههای حق شد و قبل از شهادت اش غسل شهادت نموده و در خط اول مقدم به فیض شهادت نایل گشت.
کد خبر: ۵۲۲۷۲۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۳
«بعد از اینکه علی به شهادت رسید، خانواده همسرم به خاطر تعصبات مذهبی، قومی و از طرفی هم به لحاظ اینکه فکر میکردند، امکان دارد من بچهها را از آنها جدا کنم، بین خودشان تصمیم گرفته بودند که مرا به عقد برادر همسرم درآورند تا در آن خانواده بمانم در حالی که من بیاطلاع بودم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات همسر شهید "علیکرم چگینی" است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۲۲۷۲۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۳
شهید "محسن عرب امیری" از شهدای هشت سال دفاع مقدس است. در پاوه تک تیرانداز بود. مادرش نقل میکند: «به عکس گرفتن علاقه زیادی داشت وقتی به او میگفتیم چرا انقدر عکس میگیری به من میگفت: میخواهم به جبهه بروم و این را میدانم دیگر به خانه باز نمیگردم.»
کد خبر: ۵۲۲۷۱۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۳
خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
ام لیلا اسماعیلی مجد مادر شهید «حبیبالله بهرامیدعوتی» میگوید: «وقتی به جبهه اعزام شد، به من گفت: مادر از تو یک خواهشی دارم؛ وقتی خبر شهادتم را شنیدی گریه و زاری نکن. نگذار که منافقین از گریه و شیون شما خوشحال شوند.» در ادامه مصاحبه تصویری با این مادر شهید را در نوید شاهد میبینید.
کد خبر: ۵۲۲۶۵۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۱
زندگی نامه و خاطرات آزاده سیاسی داود اشراقی؛
داود اشراقی که تجربه یک سال اسارت در زندان های کمیته مشترک ضدخرابکاری، زندان قصر و اوین را دارد درباره شکنجه های روحی در بازداشتگاه کمیته مشترک ضد خرابکاری میگوید: «وقتی ۱۶ آذر می شد، کمیته را خالی می کردند و جای دیگری می فرستادند. سخترین شکنجه روحی ما این بود که اگر خود افراد ما را می زدند، آن قدر دردمان نمیآمد که یکی دیگر را میزدند. وقتی یکی را می بردند اتاق شکنجه بزنند، آن نفر که داد میزد، از کانال کولر صدا توی بند می آمد و افراد بیشتر زجرمی کشیدند. وقتی دانشجویانی را که در ۱۶ آذر میگرفتند و می زدند، صدایشان توی بند میآمد، افراد بیشتر دچار شکنجه روحی میشدند.»
کد خبر: ۵۲۲۶۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۱
خاطرات شفاهی والدین؛
مادر شهید چیانه سلدوزی می گوید: جواد، به درسش اهمیت می داد و پس از اتمام کلاس نهم ازدواج کرد. وی پس از یک سال ازدواج و با وجود تنها فرزندش به خدمت مقدس سربازی اعزام شد. او همیشه عصای دست من بود و کمکم می کرد.
کد خبر: ۵۲۲۶۵۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۳
خواهر شهید «حسین پریمی» نقل میکند: «شهدای خورزان همه در بالای روستا جمع شده و به طرف مسجد که در پایین روستا بود در حال حرکت بودند. داداش حسین در صف جلوی شهدا حرکت میکرد.» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در سه بخش خاطرات ی از این شهید گرانقدر را برای علاقهمندان منتشر میکند که توجه شما را به قسمت دوم این خاطرات جلب میکنیم.
کد خبر: ۵۲۲۶۴۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۱
برگرفته از نامههای دفاع مقدس؛
«اگر قرار باشد همه در خانه بنشینند تکلیف جنگ چه میشود؟ من مساله خانواده را درک میکنم، ولی به خدا میبینم مسالهای مهمتر از خانه وجود دارد. اگر اسلام نباشد خانه من به چه درد میخورد ...» این خاطره را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۲۶۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۱
« ایشان را به زور از خواب بیدار نموده و وادارش کردند که با آنها بیرون روستا برود. من اسرار کردم و می خواستم بدانم که ایشان را کجا می برند و ناچار شدم که دنبالشان راه بیافتم. یکی از این افراد مسلح برگشت و...» متنی که خواندید، قسمتی از خاطره همسر شهید «اسماعیل اکرامی» بود که نوید شاهد آذربایجان غربی، شما مخاطبان عزیز را برای مطالعه زندگینامه این شهید جان بر کف دعوت می کند.
کد خبر: ۵۲۲۶۲۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۱
برادر شهید «حسین پریمی» نقل میکند: «پس از سالها هنوز که از کنار حسینیه عبور میکنم، انگار حسین است و دستگاه جوش و درخشش خال جوشهایی که او بر دل آهن میزد و زیر لب زمزمههای رفتنش را میخواند.» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در سه بخش خاطرات ی از این شهید گرانقدر را برای علاقهمندان منتشر میکند که توجه شما را به قسمت نخست این خاطرات جلب میکنیم.
کد خبر: ۵۲۲۵۷۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۹/۱۰