پدر شهید «احمد کارائی» نقل می‌کند: «گفتم: می‌خوام بیام بدرقه. گفت: اگه می‌خوای بیای نباید ناراحتی کنی. نفهمیدم چرا. زودتر از همه رفت توی ماشین. شاید می‌خواست زودتر دل بکند. شاید هم اشک‌هایش را پنهان می‌کرد.»

به گزارش نوید شاهد سمنان، دومین فرزند محمدابراهیم کارایی، بیست و پنجم دی‌ماه ۱۳۴۱ در شهرستان سمنان دیده به جهان گشود. او را احمد نامیدند.

می‌خواست از ما دل بکند

می‌خواست دل بکند

«شهید احمد کارائی» دوران تحصیل را هم‌پای کار و تلاش پیش برد. در مقطع سوم راهنمایی درس می‌خواند که فعالیت‌های انقلاب به اوج خود رسید. با این که سن و سالی نداشت، اما در تظاهرات و شعارنویسی‌ها شرکت می‌کرد. با شروع به کار بسیج، جزء اعضای فعال پایگاه آیت‌الله بهشتی شد. دوران سربازی را در اهواز و گچساران گذراند. افتخار داشت که سه ماه از خدمتش را در جبهه بگذراند. چند ماهی از پایان سربازی‌اش گذشته بود که به جبهه بازگشت .
پدر احمد نقل می‌کند: «رفتم بازار و مقداری آجیل و تنقلات برایش خریدم. ساکش را گرفتم و جلوتر راه افتادم. دسته ساک را چسبید و گفت: بابا! شما زحمت نکشین، خودم می‌رم. گفتم: می‌خوام بیام بدرقه. گفت: اگه می‌خوای بیای نباید ناراحتی کنی. طاقت نداشت اشک‌هایم را ببیند. نفهمیدم چرا. زودتر از همه رفت توی ماشین. شاید می‌خواست زودتر دل بکند. شاید هم اشک‌هایش را پنهان می‌کرد.» پس از دو ماه نبرد در بیست و هشتم آبان ۱۳۶۲ در منطقه پنجوین، عملیات والفجر چهار شهید و مفقودالاثر شد. در سال ۱۳۷۹ استخوان‌های به جا مانده از پیکرش در امامزاده یحیی(ع) سمنان دفن شد.

 

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده