نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شهدا
خاطره خودنوشت شهید مهدی اثنی عشری «1»
شهید مهدی اثنی عشری در دفتر خاطرات خود می نویسد: «در کوچه ما که ۲۰ الی ۳۰ تا بچه قد و نيم قد بود فقط سه چهار نفر به مسجد مي رفتند. هر وقت که بچه‌های ديگر آن سه چهار نفر را مي ديدند با شوت و هو و داد و متلک مسخرشان مي کردند و...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۱۵۹۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۱۳

سری سوم پوستر خاطرات شهدای شهرستان سمنان
پوستر هایی از سیره شهدای شهرستان سمنان
کد خبر: ۴۱۵۸۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۱۳

خاطره
حدود شش ماه بود که نصرالدین را ندیده بودم ایشان در پاوه مشغول خدمت بودند می خواستم با بچه ها از روستای بیرواز به پاوه برویم اما کمتر راننده ای جرات داشت ما را به پاوه ببرد ...
کد خبر: ۴۱۵۷۳۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۱۱

وقتی مهتاب گم شد
«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوش لفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوش لفظ که نامش را بخاطر نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته‌اند، سال‌ها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود که او در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند.
کد خبر: ۴۱۵۰۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۰۲

محمدمحسن سیزده سال بیشتر نداشت که برای دفاع از اسلام و میهن راهی جبهه های نور علیه ظلمت شد. هرچه به او می گفتند : " فعلا نرو، تو هم اکنون کم سن و سالی و برادرت هم تازه شهید شده است"،می گفت...
کد خبر: ۴۱۴۹۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۳۰

شهيد محسن گيلانى فر، فرزند عباسعلى در سال 1343 در يكى از روستاهاى اطراف شهرستان بابل بدنيا آمد و تحصيلات خود را تا مقطع راهنمايى ادامه داد. در تاريخ 17 آبان ماه سال 1361 در منطقه موسيان به درجه شهادت نائل آمد.
کد خبر: ۴۱۴۹۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۳۰

خاطرات
خندید و گفت: - تو فکر می‌کنی من برای درصد جانبازی جنگیده‌ام...
کد خبر: ۴۱۴۸۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۹/۰۱

خاطره ای از شهید محمد قلی احمدخسروی؛
با صدای خمپاره های عراقی ها،همگی از خواب بیدار شدیم و اسلحه ها را برداشتیم و به حالت آماده باش به انتظار نشستیم. در همین حین کبوتر سفیدی در نزدیکی ما نشست...
کد خبر: ۴۱۴۶۶۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۲۷

معرفی کتاب
آواز گندم ها {مجموعه خاطرات برگزیده ششمین جشنواره خاطره نویسی دفاع مقدس استان هرمزگان} شامل بیست و سه خاطره از شهدای استان هرمزگان می باشد
کد خبر: ۴۱۴۱۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۲۱

شهید سیدرضا طباطبایی سلیمانی
دهم مرداد 1342، در شهرستان دلیجان به دنیا آمد. پدرش سیدحسین و مادرش صدیقه خانم نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند و دیپلم گرفت. سال 1362 ‏ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. بیست و دوم دی 1365، در خرمشهر بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
کد خبر: ۴۱۴۱۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۹

خاطره ای از شهید شکراله خرامش؛
خیلی نگران حالش بودم و بسیار به درگاه خدا استغاثه می کردم. بعد از گذشت یک ماه ، دیدم شکرالله ژولیده و به هم ریخته به خانه آمد و جلوی من ظاهر شد.
کد خبر: ۴۱۴۰۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۷

نماینده ولی فقیه در سپاه شهدای آذربایجان‌غربی گفت: کنگره شهدای روحانی هفتم آذرماه برگزار می‌شود.
کد خبر: ۴۱۳۹۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۶

فرهنگنامه جاودانه های تاریخ استان سمنان/شهید احمد صادقی شهمیرزادی
علاقه زيادي به مطالعه داشت و در اوقات فراغت آثار شهيد مطهري و شهید بهشتی را مطالعه می کرد.11 عقيده داشت: «کتاب را فقط برای بالا بردن سطح معلومات نباید خواند، بلکه برای این بخوایم که به آن عمل کنیم».
کد خبر: ۴۱۳۹۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۷

در سالروز شهادت
وقتی از بچه­ های همکلاسیم با خوشحالی خدا حافظی کردم، با 11 تن دیگر از بچه­ ها به طرف سپاه رفتیم همه رزمنده ها را دیدم که در بین آنها خردسال هم بود، نوجوان و جوان و پیرمرد هم بود. همگی از خانه­ های خودشان خداحافظی کرده بودند و عاشقانه به سوی جبهه می­شتافتند ...
کد خبر: ۴۱۳۸۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۵

در سالروز شهادت «شهید «سید امیر توکلی»
موقع سربازی «سید امیر » فرا رسیده بود و من خیلی ناراحت بودم. وقتی می خواست برود می گفت: مادر من باید بروم چون جنگ است و من نمی توانم اینجا راحت بنشینم و خاک مملکتم به تصرف در آید. من خیلی امیر را دوست داشتم او یک فرشته بود...
کد خبر: ۴۱۳۳۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۱۰

وقتی مهتاب گم شد
«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوش لفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوش لفظ که نامش را بخاطر نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته‌اند، سال‌ها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود که او در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند.
کد خبر: ۴۱۳۲۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۹

وقتی مهتاب گم شد
«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوش لفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوش لفظ که نامش را بخاطر نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته‌اند، سال‌ها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود که او در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند.
کد خبر: ۴۱۳۲۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۹

وقتی مهتاب گم شد
«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوش لفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوش لفظ که نامش را بخاطر نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته‌اند، سال‌ها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود که او در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند.
کد خبر: ۴۱۳۲۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۲۰

وقتی مهتاب گم شد
«وقتی مهتاب گم شد» قبل از آنکه شرح زندگی علی خوش لفظ باشد، روایتی عینی از یک واقعه‌ی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند. علی خوش لفظ که نامش را بخاطر نزدیکی تولدش با ولیعهد پهلوی، جمشید گذاشته‌اند، سال‌ها بعد در نوجوانی، همزمان با وقوع انقلاب اسلامی خود نیز دچار تحول و دگرگونی در اهداف و آرمان‌ها می‌شود. همین انقلاب درونی باعث می‌شود که او در اولین اعزام به جبهه نام خود را به علی خوش لفظ تغییر دهد و سرانجام زندگی‌اش هم تغییر کند.
کد خبر: ۴۱۳۲۶۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۹

خاطره ای از شهید قربانعلی عسگری؛
قربانعلی در یکی از قبرهای آماده شده برای شهدا،بدون هیچ ترس و هراسی می خوابد و یکی از همراهان نیز بلافاصله با استفاده از دوربین عکاسی موجود، از این صحنه جالب و کم نظیر عکس می گیرد.
کد خبر: ۴۱۳۰۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۶