نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
بعثی ها یک سید روحانی به نام موسویان را گرفته اند و داد می زنند که بیائید یک خمینی بزرگ را گرفته ایم.
کد خبر: ۳۸۹۸۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۳۰

در حالی که عرق از سروصورتش جاری بود نمی خواست نارنجک را از زیر سینه خود جدا کند ....
کد خبر: ۳۸۹۸۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۳۰

خاطراتی از سردار شهید مشهدی عبادی
عملیاتى در پیش بود. عملیات مسلم‏بن عقیل. شب آخر بود. وصیت‏نامه‏ها نوشته مى‏شد. هر كس وصیت‏نامه خود را به كسى مى‏سپرد. گردان شهید مدنى آماده عملیات بود و مشدى‏عباد فرمانده یكى از گروه‏هان‏هاى این گردان بود. اصغر قصاب بود و مشدى عباد و یكى دیگر از برادران. مشدى عباد در خودش نمى‏گنجید.
کد خبر: ۳۸۹۸۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۸

عراقی ها بعد از اسارت ما در یک بیابان گرم و خشک جمع کردند،هنگام اذان بود و ما از آن ترس داشتیم که عراقی ها مانع از برپایی نمازمان شوند؛با ترس تیمم کردیم و مشغول اقامه نماز شدیم اما عراقی ها به اذن خداوند قادر، مانع نماز خواندن ما نشدند و این گونه بود که ما در سخت ترین شرایط هم نمازمان را ترک نکردیم .
کد خبر: ۳۸۹۷۳۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۶

26 مرداد سالروز بازگشت آزادگان به میهن اسلامی
گفتگوی اختصاصی نوید شاهد از کرج : چون ما همه دو سه ماه در جبهه بوديم موها بلند بود و تيغ فقط سر و صورت نفر اول را مي زد و بقيه بچه ها اشكشان در مي آمد و نصفي از بچه ها كه اصلاح نكردند فردا يك كتك مفصلي خورديم.
کد خبر: ۳۸۹۷۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۶

سخت ترين خبر براي ما، خبر رحلت امام بود، مي خواستيم مراسم عزاداري بگيريم ولی اجازه نمي دادند و به ما مي گفتند بگوئيد مرگ بر خميني ولي ما مي گفتيم مرد خميني ...
کد خبر: ۳۸۹۷۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۶

محمدرضا بازگشا: قرار بود عملیاتی انجام شود و نیروهای ما و ارتش ، ادغام شده بودند . ما یک گروهان داده بودیم به گردان 124 لشکر 21 حمزه و آنها یک گروهان به ما داده بودند . قرار شد علیرضا که مربی رزمی - تاکتیک بود و در کارش مهارت خاصی داشت ، منطقه را برای نیروهای ارتش توجیه کند و این کار را چنان کامل انجام داد که نیروهای ارتش توجیه شده ، بدون استثنا می گفتند که ما بر خلاف دفعات قبل که کورکورانه عمل می کردیم ، این بار می دانیم که چگونه باید عمل کنیم ، منطقه را می شناسیم و آگاهی کافی داریم و یاد گرفتیم چگونه از کانالهای حفر شده خارج شده و آر.پی.جی. بزنیم .
کد خبر: ۳۸۹۶۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۵

آقای جعفر ذوالفقاری معاون فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان خراسان شمالی:با عنایت یه توصیه و تاکیدات مقام معظم رهبری در مورد ثبت و ضبط خاطرات ایثارگران به ویژه والدین معزز شهدا، طرح خاطره نگاری در اداره هنری، اسناد و انتشارات این اداره کل آغاز شده است.
کد خبر: ۳۸۹۶۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۵

مصطفی ,برادرشهید: در كنار تحصیل در راهپیمایی ها شركت فعال داشت و حتی به یاد دارم روزی در تظاهرات ایشان را دستگیر كردند و به شدت كتك خود تا اینكه از دست گاردیها فرار كرد .
کد خبر: ۳۸۹۶۲۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۴

اشتياق عجيبي براي رفتن به جبهه داشت، بارها از من و پدرش خواست كه اجازه بدهيم او به جبهه برود
کد خبر: ۳۸۹۵۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۲۳

در سال 1365 در دانشسرای مقدماتی تربیت معلم اسلام آبادغرب استخدام گردید ...
کد خبر: ۳۸۹۳۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۸

او همیشه مهربان ، خوشرو وخوش بیان ...
کد خبر: ۳۸۹۳۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۷

علی صدوری: درعملیات بیت المقدس 2 , سید منصور فرمانده اطلاعات عملیات بود. با او وچند تن از برادران اطلاعات برای بازدید از تپۀ اولاغ لو به منطقه رفتیم .موقعی رسیدیم آنجا که برادران گردانها دراثر پاتک عراقیها عقب نشینی می کردند .
کد خبر: ۳۸۹۲۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۷

روایتی از شهید" اکبرنظری" همرزم شهید " سید مجید کلوشادی"؛
نوید شاهد- شهید" اکبرنظری" همرزم شهید " سید مجید کلوشادی" در روایتی می گوید:« با یکی از همرزمانش به سمت بالای قله بوالفتح در حرکت بود که گلوله ای آرپیچی به او اصابت کرد و مجید سجده کنان به دیدار حق نایل آمد.»
کد خبر: ۳۸۹۲۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۶

نوید شاهد: عراق بعد از دو شکست سنگینی که در عملیات فتح المبین و بیت المقدس از ایران خورده بود، دنبال فرصتی می گشت تا به ترمیم قوای ازدست رفته اش بپردازد و اسرائیل این فرصت را با حمله به لبنان، برای کشور عراق ایجاد کرد. مردم مظلوم جنوب لبنان مورد تهاجم اسرائیل قرار گرفتند و به ناچار بخشی از نیروهای ما راهی لبنان شدند. از جمله فرماندهانی که این نیروها را تحت امر داشتند علی بود.
کد خبر: ۳۸۹۲۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۶

نوید شاهد: پدرم نظامی بود و دوست نداشت کسی را به خانه بیاوریم. من و بقیه برادر و خواهرهایم در تمام طول زندگی مان تا آن موقع جرأت نکرده بودیم دوستی را به خانه دعوت کنیم؛ اما علی با همه فرق داشت. سلامت جسمی و روحی از ظاهرش می بارید.
کد خبر: ۳۸۹۲۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۶

به مناسبت سالروز شهادت:
نوید شاهد: دو روزی می شد که از کاخ ریاست جمهوری به پادگان ولی عصر (عج) آمده بودیم. توی پادگان بودم که علی سراغم آمد و گفت: هر طور شده بچه ها رو پیدا کن ، سنندج داره سقوط می کنه...
کد خبر: ۳۸۹۲۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۶

نوید شاهد: گردان های سپاه تهران دو ماه، دو ماه به نوبت به منطقه اعزام می شدند. پس از اتمام مأموریتشان به تهران برمی گشتند. در این جا حفاظت نقاط حساس شهر را به عهده می گرفتند تادوباره به منطقه اعزام شوند.
کد خبر: ۳۸۹۱۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۶

نوید شاهد: قرار بود یک ستون از تهران به مریوان برود. شهید صیاد شیرازی هم به عنوان فرمانده ستون ارتش با ما بود. من و علی گردان سپاه را حرکت دادیم. محمدرضا هم با ما آمد. آن موقع هنوز وارد سپاه نشده بود. در سنندج توقف کردیم. علی من را تا جایی که می توانستم با دو عصای زیر بغلم راه بروم به این طرف و آن طرف برد، جاهایی را که در بلوای سنندج، درگیری پیش آمده بود، برایم شرح می داد.
کد خبر: ۳۸۹۱۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۶

نوید شاهد: وقتی وزوایی گفت «علی و پیچک شهید می شن» تصمیم گرفتیم نگذاریم آن ها در این عملیات جلو بروند. حرف وزوایی، برای ما حجت شده بود. تا آن موقع، پیش بینی های او درباره ی شهادت بچه ها به واقعیت پیوسته بود.
کد خبر: ۳۸۹۱۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۵/۱۶