نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
خاطرات شهید رجبعلی احمدیان
وظیفه، وظیفه است، آشنا و فامیل نمیشناسه!
کد خبر: ۳۹۰۸۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۷

ویژه نامه سردار جانباز شهید حاج داوود کریمی
داود دوره دبستان را در محله نازي‌آباد خواند؛ اما وضع خانواده مجبورش كرد به سراغ كار برود. در نوجواني شاگرد كارگاه تراشكاري شد و همين پيشه را تا پايان عمر ادامه داد. زمان انقلاب و جنگ براي مدتي دست از تراشكاري كشيد و وارد سپاه شد؛ اما همين كه جنگ تمام شد، دوباره سر كال اول خود برگشت...
کد خبر: ۳۹۰۷۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶

ویژه نامه سردار جانباز شهید حاج داوود کریمی
كوچكترين كارگر كارگاه تراشكاري حاج داود پسري است يتيم. حاج داود هميشه با ديدن او به ياد خودش ميافتاد. داود هم، سن او را داشت كه به كارگاه تراشكاري آمد و اين حرفه را ياد گرفت. بيشتر شاگردان مغازهاش نانآور خانوادهاند. پسرك كه تنها چند ماه از كارش ميگذرد، هنوز يك محصل است.
کد خبر: ۳۹۰۷۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶

سردار شهيد داوود كريمي از چهر‌ه‌هاي شناخته شده عرصه مبارزه و دفاع مقدس بود. خاطرات وي در مورد چگونگي تشكيل گروه مسلحانه فجر اسلام و شكل‌گيري سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و اقدامات اوليه سپاه در ابتداي شكل‌گيري نظام جمهوري اسلامي ايران در دفتر مطالعات و تدوين تاريخ ايران ثبت و ضبط است.
کد خبر: ۳۹۰۷۸۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶

نوید شاهد: همين طور خمپاره بود كه مى آمد. حسين عين خيالش نبود. همين طور آرام، يكى يكى دست مى كشيد روى سر و صورتشان. خاكها را پاك مى كرد، حال و احوال مى كرد، مى رفت سنگر بعد; آنها حرص مى خوردند حسين اين قدر آرام بين سنگرها راه مى رود.
کد خبر: ۳۹۰۷۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶

نوید شاهد: دور تا دور نشسته بوديم. نقشه آن وسط پهن بود. حسين گفت «تا يادم نرفته اينو بگم، اون جا كه رفته بوديم براى مانور; يه تيكه زمين بود. گندم كاشته بودن. يه مقدار از گندم ها از بين رفته. بگيد بچّه ها ببينن چقدر از بين رفته، پولشو به صاحبش بدين».
کد خبر: ۳۹۰۷۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶

از اصفهان يك ماشين آورده بوديم براى كارهاى مهندسى. صداى واحدهاى ديگر در آمده بود. حاج حسين هم گفت «يا همه ى واحدها بايد يك ماشين داشته باشند يا هيچ كدام.»
کد خبر: ۳۹۰۷۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶

نوید شاهد: گفت «مى خوام برم صحبت كنم، فردا تو راه پيمايى، ما رو بذارن اول صف، جلوتر از همه. اگه درگيرى شد، ما وايستيم جلوى سعودى ها، به مردم حمله نكنند.»
کد خبر: ۳۹۰۷۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶

نوید شاهد: از همان اوّل عادتمان نداد كه نامه بنويسد يا تلفن كند يا چه. مى گفت «از من نخواهيد. اگه سالم باشم مى آم سر ميزنم. اگر نه، بدونين سرم شلوغه نمى تونم بيام.»
کد خبر: ۳۹۰۷۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶

یادمان سردار شهید محمد صنیع خانی/
در یکی از ماموریت ها در خدمت سید محمد و چند نفر از همکارانش بودیم. در حال حرکت در اتوبان، ایشان دستور داد که خودرو متوقف شود.من که در حال رانندگی بودم، بلافاصله ایستادم و پرسیدم برای چه؟ ‘گفت: بروید پایین و به آن خانمی که اتومبیلش پارک شده و تایرش پنچر شده کمک کنید.رفتیم و این کار را انجام دادیم و برگشتیم.
کد خبر: ۳۹۰۷۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶

نوید شاهد: آخرین روزهای حیات سید محمد سپری می شد، پزشک معالجش می گفت؛ حداکثر 15 تا 30 روز دیگر زنده می ماند و امیدی به درمانش نیست.
کد خبر: ۳۹۰۷۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶

یادمان سردار شهید محمد صنیع خانی/
مرد هزار سنگر بود؛ چون در طول هشت سال دفاع مقدس با درایت هر چه تمام مسئولیت ترابری سپاه را بر عهده گرفت و تا پایان جنگ خود را وقف جبهه و جنگ نمود.
کد خبر: ۳۹۰۷۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۶

یادمان سردار شهید محمد صنیع خانی/
نوید شاهد: باب شهادت في سبيلالله بسته شده است؛ اما تنها براي من و تو و براي «سيد» و دوستانش همواره باب جهاد و شهادت فيسبيلا... باز است؛ آري، او را ميگويم، او كه در جهاد اصغر از جنگ ظاهراً پايان يافته عبور كرده و به دوران سخت و نفسگير «جهاد اكبر» رسيده بود؛ فرصتي بود تا خود را در اين جبهه نيز بيازمايد. ارتباط با خدا را قطع نكرده بود و همچنان در راه معبود گام برميداشت.
کد خبر: ۳۹۰۷۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۵

یادمان سردار شهید محمد صنیع خانی/
نوید شاهد: در شب ازدواج حضرت اميرالمؤمنين(ع) و فاطمه زهرا (س) كه طبق معمول سنوات قبل مجلس جشني در منزل آقا سيد برپا بود بنده سيد را به كناري كشيدم و ابتدا او را قسم دادم كه حتماً جواب مرا درست و حسابي بدهد و بعد سئوال كردم كه آيا تو در سفر اخير خود به مشهد مقدس از آقا طلب «رفتن» كردي؟ سيد اول زير بار نمي‌رفت و سعي مي‌كرد مخفي كند ولي بالاخره تائيد كرد و من خواب آن برادر عزيز جانباز را برايش تعريف كردم.
کد خبر: ۳۹۰۷۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۵

دیدار در پاریس؛
کتاب «دیدار در پاریس» شامل خاطرات دکتر حسن حبیبی و همسرش رونمایی می‌شود.
کد خبر: ۳۹۰۷۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۴

یادمان سردار شهید محمد صنیع خانی/
گفتي ميخواهي برگردي ايران. ميگفتي كه دلت ميخواهد بروي پابوس آقا امام رضا(ع). برگشتيم. چند روزي توي مشهد مانديم. با آقا حرف زدي و درددل كردي. حالت بد بود. دوباره برگشتيم لندن. لحظه هاي سختي را ميگذراندم.
کد خبر: ۳۹۰۶۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۳

یادمان سردار شهید محمد صنیع خانی/
چشمهايش را كه بازكرد آبي آسمان از همان نقطه آغاز شد. درست در زماني كه دل در گرو روحالله نهاد. عشق به او را ذره ذره به جان خريد. ابتدا عكسش را تكثير نمود. تا همه بدانند، كه او عاشق كيست.
کد خبر: ۳۹۰۶۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۳

یادمان سردار شهید محمد صنیع خانی/
تلفني خبردار شدم سيد محمد صنيع‌خاني كه براي ادامه درمان به انگلستان اعزام شده بود مراجعت كرده و ديگر اميدي به مداواي او نيست؛ مگر شفاي خدا.
کد خبر: ۳۹۰۶۲۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۳

یادمان شهید مهدی عراقی/
آشنايي من با مرحوم برمي‌گردد به سال‌هاي 1340 و 41 شمسي و بيت مرحوم امام خميني در قم، روزي كه در منزل امام بودم و با مرحوم آقا مصطفي خميني مشغول گفتگو، مرحوم عراقي و يكي دو تن ديگر آمدند و ما سلام و عليك كرديم. مرحوم عراقي مرا به‌نام صدا كرد و فهميدم كه ايشان مرا مي‌شناسد، اما من ايشان را نمي‌شناختم.
کد خبر: ۳۹۰۵۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۱۰

ضبط و ثبت خاطرات والدین شهدای استان قزوین
کد خبر: ۳۹۰۴۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۰۶/۰۹