نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
نوید شاهد - «عادل به رفیقش گفت: این شیخ قزوینی هم مُرد. رفیقش پرسید چرا؟ گفت: شکنجه‌اش کردند، ریش‌هایش را سوزاندند، ریه‌اش خونریزی کرد و تمام کرد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید "حجت‌الاسلام نصرت‌الله انصاری" است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۴۹۸۳۶۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۴

نوید شاهد - آیین رونمایی از کتاب «شاید پیش از اذان صبح» نوشته احمد یوسف‌زاده با موضوع خاطرات ی از سردار سلیمانی، چهارشنبه پانزدهم بهمن همزمان با سالروز ولادت با سعادت حضرت فاطمه زهرا (س) در فرهنگسرای خاوران رونمایی می‌شود.
کد خبر: ۴۹۸۳۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۴

نوید شاهد - «وارد مدرسه مولاوردیخان شدم. در همین حال دیدم مامورانی که در مغازه‌های اطراف مدرسه کمین کرده و منتظر من بودند ریختند، داخل مدرسه شدند و چون حجره حقیر را بلد بودند از پله‌ها بالا رفتند ...» ادامه این خاطره از "حجت‌الاسلام‌و‌المسلمین حسین آقاعلیخانی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۸۲۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۳

به مناسبت چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب برگزار می شود؛
نوید شاهد - معاون فرهنگی اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان خراسان شمالی گفت: به مناسبت چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ،فراخوان مسابقه فرهنگی " خاطرات دوران انقلاب" با محوریت ترویج فرهنگ ایثار و شهادت توسط این معاونت برگزار می‌گردد.
کد خبر: ۴۹۸۲۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۲

به مناسبت دهه فجر؛
نوید شاهد - برادر شهید "منصور سیران حصاری" نقل می‌کند: « روز شهادت برادرم را خوب به یاد دارم؛ آن روز معروف به‌روز چماق به دستان بود. در آن روز برخلاف همیشه من کنار برادرم نبودم و به‌واسطه حضور چماق به دستان و شلوغی بی‌اندازه شهر در مسجد انقلاب بودم و برادرم برای کمک به مردم در خیابان دو چنار مستقرشده بود.» .نوید شاهد خراسان شمالی به مناسبت روز چهل و دومین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی ، شمارا به مطالعه خاطرات این شهید والامقام دعوت می‌کند.
کد خبر: ۴۹۸۱۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۲

نوید شاهد - «کابل زدن حسینی "زدن انتقامی" بود که طبق دستور به جان زندانی می‌افتاد و با شدت تمام کابل را به هر جای پا که می‌خواست، فرود می‌آورد و دیگر مهم نبود که پاها دچار خونریزی بشود یا نه، خود من بارها به این صورت شکنجه شدم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات خواندنی مرحوم جانباز "محمدحسین خاکساران" است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۴۹۸۱۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۲

نوید شاهد - «گفتند چرا ریشت بلند شده؟ بعد الکل و پنبه آوردند و یک فندک زدند زیر چانه ما. یک دفعه سر و صورت من را شعله فرا گرفت. بعد هم گفتند عجب خوشگل شد! هیچ آرایشگاهی به این قشنگی این‌ها را اصلاح نمی‌کند! ...» این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۸۱۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۱

نوید شاهد - «شهید "نصرالله محسنی" پشت سر یکی از مسئولان کمی غیبت کرده بود. همین عاملی شد که نصرالله از آن روز دیگر آرام و قرار نداشت و شب‌های فراوانی را دیدم که در نیمه‌های شب گریه می‌کند و استغفار می‌کند که خداوند از گناه غیبت او بگذرد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات خواندنی نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحی‌لوشانی" است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۴۹۸۰۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۱

نوید شاهد - یادنامه‌ شهدای تیران و کرون که در مورد هر شهید، خاطره‌ای از مادر و همسر وی بیان شده است. به مناسبت گرامیداشت سالروز وفات حضرت ام البنین(س) و روز تکریم مادران و همسران شهدا در قالب پوستر برای هر شهید طراحی و منتشر شد.
کد خبر: ۴۹۸۰۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۰

معرفی کتاب
نوید شاهد در این خبر کتاب "همسران رزمندگان" از مجموعه کتب لشکر فرشتگان که توسط ستاد کنگره ملی نقش امام خمینی(ره) در دوران دفاع مقدس و 6هزار و 200 شهید استان مرکزی به چاپ رسیده است را معرفی اجمالی می‌کند.
کد خبر: ۴۹۸۰۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۰

روایت‌هایی از انتظار، از خودگذشتگی و حسرت‌های همیشگی مادران و همسران شهید؛
نوید شاهد - جنگ که شروع می‌شود، همه مردان این روستا به جبهه می‌روند، آن چنان که کار تشییع و تدفین شهیدانشان را زنان برعهده می‌گیرند.
کد خبر: ۴۹۷۹۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۰۸

انتشار به مناسبت روز تکریم مادران و همسران شهدا؛
نوید شاهد - انتظار از فردای روز عقد در ذهن مریم برات‌پور جرقه زد و در سال‌های اسارت همسر در دلش خانه کرد...
کد خبر: ۴۹۷۸۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۰۸

نوید شاهد قزوین گزارش می‌دهد؛
نوید شاهد - مادران شهدا رهروان نهضت حضرت ام‌البنین(س) هستند که به تاسی از ایشان فرزندان‌شان را راهی جبهه‌های نبرد حق علیه باطل کردند تا با فدا کردن جان‌شان از حریم ولایت دفاع کنند، مرور کردن بر خاطرات ‌ این مادر صبور و مقاوم که سال‌ها بعد از شهادت فرزندان‌شان با خاطرات آنها زندگی می‌کنند، خالی از لطف نیست در بین خاطرات ‌شان، آخرین وداع این شهدا با مادرانشان را مرور می‌کنیم.
کد خبر: ۴۹۷۸۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۰۸

نوید شاهد- غلامرضا پیامنی درباره شهید «بهروز بیات» تعریف می کند: قبل از شهادتش به او گفتم انگشتر و چفیه اش را به من بدهد و زمانی که شهید شد متوجه شدم که انگشتر و چفیه اش را به من هدیه داده است.
کد خبر: ۴۹۷۸۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۱۷

نوید شاهد - «حنانه شو» عنوان کتابی به قلم «زهره سادات علمدار» نوشته شده و خاطرات «نسرین سرلک» را از دوران دفاع مقدس ارایه کرده است.
کد خبر: ۴۹۷۸۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۰۷

برگرفته از کتاب نیستان؛
نوید شاهد - «آن نوار‌ها را به جبهه بفرست بیاید من اینجا نوار‌های صادق آهنگران که جدید خوانده پر کنم چون هر نوار خالی را ۲ تومان پر می‌کنند ...» این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۷۸۰۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۰۷

نوید شاهد – هم‌رزم شهید "جعفر ادب" نقل می‌کند: «همه کارهای خیرش یواشکی بود؛ حتی نماز شب خواندنش. آنجا بود که گفتم: بالاخره مچت رو گرفتم! گفت: گرفتی که گرفتی. وای به حالت اگه به کسی بگی! مجرم که نگرفتی.» نوید شاهد سمنان در سالگرد ولادت، شما را به مطالعه خاطرات این شهید گران‌قدر دعوت می‌کند.
کد خبر: ۴۹۷۷۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۰۸

نوید شاهد - سيداسدالله ‌ايرانمنش كه رسيد، سراغ حسين را گرفتم. گفت: «حسين شهيد شد.»، نيمه شب با استفاده از تاريكي جنازه ي حسين را آورديم. تير به وسط پيشاني اش خورده بود. روي پيشاني بندش، همان جايي كه نوشته بود: «اعرالله جمجمتك.»
کد خبر: ۴۹۷۷۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۰۶

نوید شاهد _ دوست شهید مدافع حرم "نوید صفری"، درباره او می‌گوید: "حرف اعزام به سوریه را مطرح کرد و دوباره دنبال رضایت گرفتن از من بود. من گفتم اگر رضایت ندهم چه؟ گفتم نوید جان، ما از سهم خودمان شهید دادیم، هم عمویت شهید است، هم دایی‌ات، خانواده ما دیگر طاقت از دست دادن یک جوان دیگر را ندارد...» ادامه این خاطره را در پایگاه خبری نوید شاهد تهران بزرگ بخوانید.
کد خبر: ۴۹۷۷۴۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۰۶

نوید شاهد - «گاهی اوقات ارباب‌رجوع که به شورا می‌آیند، همراه خود چیز‌هایی آورده و به آقای ابوترابی می‌دادند. فکر می‌کردم حاج‌آقا این‌ها را برمی‌دارد برای خودشان و در دل می‌گفتم: چرا ایشان باید از مردم هدیه و یا رشوه قبول کند؟ ...» ادامه این خاطره را از شهید "حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد" در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۷۷۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۰۶