نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - کتابخانه تخصصی ایثار و شهادت
نویسندگان:سمیرا ثباتی مقدم - مجتبی ترحمی - آرزو ایمانی - فاطمه نورزیان- طیبه جعفری
تلاش می کنم تا از میان جمعیت خودم را به خانه برسانم . از دیدن دیوار خراب شده خانه و سقف ریخته شده بیشتر وحشت می کنم . با صدای بلند مامانم را صدا می زنم : « مامان ! مامان ! کجایی مامان ؟ » می خواهم بروم توی خانه که آقای حسینی دستم را می گیرد : « کجا می ری محسن ؟ صبر کن ! » . با گریه می گویم :
کد خبر: ۴۲۶۸۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۱۱

مولف محمد اطهری
لحظات پاياني دوره است، بچه­ها از اين فرصت استفاده كرده و با دوستان هم‌دوره خداحافظی مي­كنند. يكي صورت به صورت دوست هم­دوره­اش گذاشته و در گوشش چيزي نجوا مي­كند. يكي به ديگري نشانی می‌دهد و می‌گوید: «یادت نره؛ حتما نامه بنویس. رسیدی منطقه؛ عکس بفرست...»‌ يكي هم دست در گردن دوستش انداخته و نمي­تواند به سادگي از او جدا شود.
کد خبر: ۴۲۶۵۲۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۸

شهید سید حسن شاهچراغی
شاهچراغی سربازی فداکار بود برای حفظ ارزشهای اصیل اسلامی و در عین حال دارای برخورد کریمانه و سعه صدر بود که درخور یک مجاهد بزرگ اسلامی است. آن روز کیهان یکپارچه می گریست. در و دیوار، زمین و آسمان، مرد و زن، کارگر و کارمند، اهل قلم و اهل قدم، کسبه محل و همه مردم اشک می ریختند
کد خبر: ۴۲۶۴۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۵

مولف علی رضا عالمی
هر گاه بر سر سفره های می نشستیم ، در موقع صرف غذا حدیث شریف حضرت علی (ع) را متذکر می شد که «اگر میل به غذا دارید غذا بخورید و تا میل دارید دست از غذا بکشید و اگر میل به غذا ندارید ، غذا نخورید » خود او هم خیلی مقید به عمل کردن بود.
کد خبر: ۴۲۶۲۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۳

خاطراتی از شهید رضا عامری
دلم مي‌خواست باز هم بمونيم. هر چه اصرار كردم يكي دو روز ديگه بمونيم، گفت: « تومي‌خواي بموني بمون! من بايد پنجم كهن‌آباد باشم. عروسي خواهرمه! ».
کد خبر: ۴۲۶۱۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۲/۰۲

کتاب «سردار کوهستان» به قلم بنیامین شکوه‌فر، خاطرات سردار شهید مرتضی شادلو است.
کد خبر: ۴۲۴۷۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۱۰

نویسنده یار محمد عرب عامری
بايد با شوهرت بسازي و خوب زندگي كني! اگه با هم نسازين و بخواين دعوا راه بيندازين، اميد نداشته باش كه من با زنم دعوا و بدرفتاري كنم! من زنم رو دوست دارم و به هيچ قيمتي هم حاضر نيستم كه به خاطر ديگران باهاش اوقات تلخي كنم. حواست رو جمع كن، سعي كن زندگي شيريني داشته باشي.
کد خبر: ۴۲۳۰۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۱۲

نویسنده محمد مهدی عبدالله زاده
آن‌سال‌ها شب‌نشینی رفتن رسم بود؛ مخصوصاً زمستان‌ها. تا دیروقت هم طول می‌‌کشید. علی پنج شش ساله بود. او روي کول من بود و رضا روي کول بابا. زمین پوشیده از برف و یخ‌زده بود. باد سردی می‌‌وزید. برای همین یک کت انداخته بودم روی سرش. چند قدم که از خانه‌ي عمه دور شدیم، گفت:«آبجی خسته شدی!». - عیب نداره! راحت باش سرت رو بگذار روي دوشم! - ای‌کاش خونه‌ي ما همین بغل بود. دلم برات می‌‌سوزه. داری هِن هِن می‌‌کنی
کد خبر: ۴۲۲۸۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۰۸

نویسنده عباس خواجه شاهکویی
نزدیک ظهر زنگ در به صدا درآمد. فوری بیل را انداخت زمین و رفت سمت در. در را باز کرد. یک روحانی و یک پاسدار و یک نفر دیگر پشت در بودند. دلش ریخت پایین. می‌رفت که چهره‌اش تغییر کند اما خیلی زود به خود آمد و به اعصاب خود مسلط شد. سلام کرد. روحانی پرسید:«منزل آقای خواجه‌مظفری؟».
کد خبر: ۴۲۲۵۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۲/۰۵

نویسنده سر کار خانم زهرا حدادی
همان‌شب رضا به خوابم آمد. ديدم با من حرف نمی‌‌زند. نگاهی به سکة روی پيش‌بخاری کرد و رفت. صبح سکه را داديم بيرون تا شهيد از ما راضی شود. از اول گفته بوديم:«برای رضای خدا شهيد داديم، پس چيزي نمی‌گيريم.».
کد خبر: ۴۲۲۱۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۹

نویسنده سوده عرب عامری و فاطمه گلپایگانی
نور خورشيد از تهويه‌ي غسالخانه مثل چند ستون مورب تا روي صورتش كشيده شده بود. يك ورم كبود شده روي صورتش و يك سوراخ كوچك روي قلبش كه تا پشتش رفته بود! مادرم از خدا خواسته بود كه جنازه‌اش سالم برگردد!
کد خبر: ۴۲۱۹۴۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۶

افتتاح کتابخانه تخصصی ایثار و شهادت در شهر ایلام
به مناسبت سی و نهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، کتابخانه تخصصی ایثار و شهادت در راستای زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت درایلام افتتاح شد...
کد خبر: ۴۲۱۸۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۵

نویسنده یار محمد عرب عامری
وارد شهر کربلا شدیم. از روزی که خبر زیارت را به ما دادند، یکی از دوستان که دستی در شعر داشت و صاحب ذوق بود. چند بیت شعر سرود. قرار گذاشتیم هنگام ورود به کربلا آنرا بخوانیم.
کد خبر: ۴۲۱۸۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۵

نویسنده عبدالله دخانیان
در حفظ انقلاب بکوشید! راه شهدا را ادامه بدید! امام را تنها نگذارید! وصیت نامه نوشته ام ولی به مادرم بگویید صبر کند!
کد خبر: ۴۲۱۶۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۳

نویسنده سمیرا سادات امامی
قهرماني در اين مسابقه كه همراه با تشويق‌هاي اخوي ‌عرب اتفاق افتاد هنور هم برايم شیرین‌ترين مقامي است كه در دوران فعاليت ورزشي‌ام به دست آوردم. این ‌روزها كه عكس‌ها و خاطرات گذشته را مرور مي‌كنم گرچه گاه دلتنگ مسابقات مي‌شوم اما اين همه در مقابل دلتنگي‌ام براي ياران سفر كرده هيچ است.
کد خبر: ۴۲۱۳۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۲۰

نویسنده حبیب الله دهقانی
خیلی از مردم به حلال و حروم کاری ندارن؛ هرچی گیرشون بیاد می­خورن. فکر نمی­کنن صاحبش راضیه یا نه؟ این همه بالا و پايین رفتیم دیدی یک­بار دستم رو طرف درخت­هاي مردم دراز کرده باشم؟ شاید صاحبش راضی نباشه!
کد خبر: ۴۲۱۲۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۸

در تاریخ 1396/11/18 مراسم رونمایی از دو کتاب کودک ایثار و شهادت برگزار گردید.
با حضور 90 نفر از نخبگان کتابخوان دانش آموز آیین رونمایی از دو اثر کودک ایثار و شهادت در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار گردید.
کد خبر: ۴۲۱۲۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۸

سمنان- مدیران - میدان پدران آسمانی- کانون پرورش فکری کودکان شهرستان سمنان
نوید شاهد سمنان: به اهتمام بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان و کانون پرورش فکری کودکان استان سمنان دو عنوان کتاب فاخر کودک با نام های "من جنگ را دوست ندارم" و "تنها یادگاری" در تاریخ 1396/11/18 ساعت 9 صبح رونمایی می گردد.
کد خبر: ۴۲۱۰۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۶

نویسنده علی رضا عالمی
رمضان سال 1363 ، مدتی را در پایگاه مقاومت بسیج شهر کلاته خیج به تنهایی به سر می برد چند روز از ماه مبارک رمضان گذشته بود ؛ و به علت دوری مسافت بین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شهر شاهرود و این پایگاه تدارکات ، امکانات غذایی به پایگاه برده نشده بود و شهید شیخ محمد چند روز با نان های خشکی که از قبل مانده بود ، روزه گرفت و به کسی هم اظهار نکرد تا این که خود برادران بسیج محل به این قضیه پی بردند و موضوع را با سپاه شهر جهت آوردن غذا و تدارکات در میان گذاشتند که شهید محمد می فرمود : « آن چند روز ، روزه هایش ساده و بی تکلف بوده است . »
کد خبر: ۴۲۰۸۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۴

نویسنده حسین نعیمی
در یکی از عملیات‌های شناسایی حاجی تصمیم گرفت با بچه‌ها برود داخل خاک عراق. از منطقه گیلان‌غرب شروع کردند و بعد از چند روز برگشتند. بعدها فهمیدیم که تا نزدیک شهر خانقین عراق پیش رفته بودند.
کد خبر: ۴۲۰۶۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۱۱/۱۲