نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
خاطراتی از زندگی شهید سیدمجتبی هاشمی
مقاومت در خرمشهر تمام محاسبات دشمن را برهم زد. جنگ های نامنظم چریکی، شبیخون های پی در پی شبانه توام با رعب و وحشتی که در جان عراقی ها ریخته می شد، حتی به اسارت درآمدن تعدادی از نیروهای عراقی و ... همگی تمام رشته های فرماندهان ارشد عراق را پنبه کرد.
کد خبر: ۴۰۸۴۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۳۱

دست نوشته شهید احمدرضا احدی
داخل سنگر اجتماعی نمازخانه «سپاه هفتم فجر» بودم. تمام برادران گرداگرد سوله نشسته بودند و هر کس چیزی می گفت. چون نزدیک به اتمام ماموریت بود همه از رفتن صحبت می کردند.
کد خبر: ۴۰۸۴۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۳۱

شهید محمدرضا آخوندی ها
شهید محمدرضا آخوندی ها فرزند ابوالفضل در سال 1342 در ورزنه چشم به جهان گشود. او در تاریخ 62/5/15 در عملیات والفجر 3 در مهران به مقام والای شهادت رسید.
کد خبر: ۴۰۸۴۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۳۱

شهید علی عطاران
شهید علی عطاران فرزند حبیب اله در سال 1338 در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. او در تاریخ 62/5/14 در جبهه غرب کشور در نبرد با مزدوران بعثی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
کد خبر: ۴۰۸۴۲۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۳۱

بخشی از سخنان حاج احمد در سمینار سراسری فرماندهان سپاه
.... تمام صحبت های من، نتیجه دو سال و سه ماه حضور در مناطق غرب کشور، از فردای شروع ماجراهای کردستان است... به خدا سوگند! ما در غرب خودمان را به آب و آتش زدیم تا بتوانیم به مرز برسیم...
کد خبر: ۴۰۸۳۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۳۰

بعد از صاف شدن هوا برادري را ديدم که دست راستش قطع شده و تفنگ را به دست چپ گرفته و فرياد مي زند الله اکبر برويد جلو. مي رويم کربلا. برادر ديگري دست چپش قطع شده بود که تنها قسمتي از آستين لباسش آنرا نگه داشته بود ، بعد دکمه آستين را باز کرد و دست خود را بر زمين انداخت مي گفت: من مي خواهم به جلو بيايم...
کد خبر: ۴۰۸۳۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۳۰

خاطرات شهید
به گفته پسرم، نصيبه را آماده كرده بودم تا پسرم بيايد و با هم به مسافرت بروند، اما آن روز به جاي پسرم، خبر شهادتش را آوردند
کد خبر: ۴۰۸۲۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۹

خاطرات خانم خديجه نادي حق
ايشان به من گفت كه بيا نزديك تر، ‌من مرثيه مي خوانم، شما هم گوش فرا دهيد. تقريبا سه ساعت با اين حال و اوضاع گذشت. شهيد مرثيه مي خواند و من هم فقط گريه مي كردم.
کد خبر: ۴۰۸۲۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۹

خاطرات آزاده
جلوي محوطه هاي هر آسايشگاهي آنقدر خار و بوته ريخته بودند كه ما با پاي برهنه نمي توانستيم دوام بياوريم و مرتب به ما با كابل و باتون و هرچه از دستشان برمي آمد حمله مي كردند و عده اي از بچه ها زخمي مي شدند دندانها خورد مي شد كه از جمله يكي از آنها بنده بودم . خاطره زياد است ولي من نمي توانم بازگو كنم
کد خبر: ۴۰۸۲۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۹

خاطرات آزادگان
جانبازان وآزادگان اين اسطوره هاي ايثار و مقاومت الگوهاي شهامت و رشادت در لحظه هاي حساس انقلاب، پيشگامان مبارزه و پاكبازان انقلاب راستين اسلامي بوده اند و جاي پاي گامهاي استوارشان، نمودار بهترين و والاترين روش، براي رسيدن به خدا بوده، هست و خواهد بود
کد خبر: ۴۰۸۲۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۹

خاطرات آزادگان
لباسها را شسته و با همان حالت خيس مي پوشيديم و راه مي رفتيم تا لباس ها خشك شود. تابستان آب براي خوردن نبود تا برسد به حمام رفتن ليوان را قطره قطره از آب پر مي كرديم تا بخوريم. يك روز داد و فرياد شد كه يك تانكر آب آمده ليوان را برداشتم و سراغ آب به صورت نشسته رفتيم نوبت من شد آب را برداشتم ، گل خالي بود و داخلش جلبك بود ، اكثر بچه ها اسهال خوني گرفتند. در حدود 150 تا 160 نفر از شدت اين بيماري شهيد شدند
کد خبر: ۴۰۸۲۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۹

خاطرات آزادگان
همه به اتفاق آماده شدیم برای زیارت عتبات اول حرم امام علی را زیارت کردیم سپس آمدیم در صحن حرم نشستیم که دیدیم کبوترهای روی گنبد امام علی همه به یک باره بلند شده و موجی روی بچه ها زدند که این کار 2بار انجام شد بعد از آن ما به سمت حرم امام حسین ( ع ) رفتیم و بعد از زیارت آقا امام حسین علیه السلام به طرف بین الحرمین به راه افتادیم
کد خبر: ۴۰۸۲۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۸

نگاهی به زندگی شهید سرلشکرخلبان علیرضا یاسینی
هنوز ساعتی از بازگشت دسته پروازی که صبح برای عملیات رفته بود، نگذشته بد، ماموریت دیگری به ما ابلاغ شد. در این ماموریت سه فروند هواپیما در یک دسته پروازی برای زدن تاسیسات برق بغداد آماده شدند.
کد خبر: ۴۰۸۲۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۸

سال 63 در هورالعظیم مستقر بودیم. فرمانده گ ردان «حمزه سیدالشهدا» ی لشکر 25- محسن قربانی- مدام این نکته را به بچه های عمل کننده گوش زد می کرد که موقع حرکت با طمأنینه بروید و با طمأنینه هم برگردید.
کد خبر: ۴۰۸۲۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۸

خاطرات آزادگان
چه کسانی که شهید شدند چه کسانی که اکنون در زمره جانبازان گرانقدر ما قرار دارند همانند برادر عزیز و بزرگوار خودم غلامرضا مهتابی که هم او بود راه جبهه و جنگ و شهادت را به من نشان داد و خود هم در این جنگ توسط دشمن مجروح شد هم اکنون نیز دست از فعالیت خود بر نداشته و همچنان در بسیج انجام وظیفه می نماید و چه کسانی که متاسفانه در پیچ و خم های زندگی گم شدند و فقط با خاطرات شان زندگی می کنند
کد خبر: ۴۰۸۲۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۸

خاطرات آزادگان
اتوبوسهایی که برای بردن ما آماده بودند حدود سه / چهار کیلومتر با ما فاصله داشتند این قدر خوشحال و شاد بودیم که متوجه نشدیم ما سه / چهار کیلومتر را پیاده آمده ایم . در زمان برگشت به کشور بودیم که صدام آمد و بعنوان یادگاری به هر کدام از اسراء یک جلد قرآن کریم و یک خودکار داد. زمانی که به مرز رسیدیم یک پاسدار بسیار زیبا آنجا بود که گفت اینجا خاک عراق است سجده نکنید
کد خبر: ۴۰۸۱۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۸

شهدای مردادماه
پيام شهيد : همسر عزيزم بعد از من يارو ياور بچه‌هايم تو هستي به پدرم احترام بگذار او غير از من ديگر پسر ندارد .
کد خبر: ۴۰۸۱۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۸

برگى از اسارت نخستين مسابقه خاطرات آزادگان است كه توسط بنياد شهيد استان مازندران و موسسه پيام آزادگان استان مازندران برگزار مى شود
کد خبر: ۴۰۸۱۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۸

داستان و خاطرات
زیبایی ها صرفااز طریق چشم سردیده نمی شدند ، بدون واسطه دیدن قابل لمس بودند اصلا خودت جزئی از آن بودی . حضرت امام را دیدم در جایی با چند تا از دوستانم که قبلا شهید شده بودند ، ایستاده و من با چند نفر از دوستان در فاصله چند متری آنها...
کد خبر: ۴۰۸۱۳۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۶

گفتگوی اختصاصی نوید شاهد البرز با جانباز و آزاده پر افتخار «عبدالرضا لهراسبی»
یست و چهارم مردادماه سال شصت ونه عراق اعلام کرد که ما به صورت یکطرفه می خواهیم اسرا را آزاد کنیم ودلیلش هم این بود با کویت وارد جنگ شده بود و صدام یک لقمه چربتر پیدا کرده بود...من وقتی وارد خاک ایران شدم، سجده شکرکردم. هیجده سالگی رفتم و بیست و هشت سالگی برگشتم...
کد خبر: ۴۰۸۱۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۵/۲۶