نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
یک نکته از هزاران(2 )؛
داشتم سرنگ را می کشیدم تا مواد را وارد سرنگ کنم که ناگهان معده مجروح تحریک شد و نیم خیز شد و بالا آورد روی سر و صورت من ریخت من هم با چشم بسته دنبال چیزی می گشتم تا چشمانم را پاک کنم ؛ از طرفی یک دستم به مریض بود که از تخت نیفتد. بالاخره با مقنعه، صورتم را پاک کردم.
کد خبر: ۴۴۲۱۲۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۲۱

خاطراتی پیرامون شهید غلامحسین خزاعی؛
لباس بسيجي من مثل همان لباس احرامي است که تو برتن مي کني و به مکه مي روي. تيري که از سلاح من به سوي دشمن شليک مي شود، مثل سنگي است که تو در منا به شيطان مي زني . همانطور که تو با عشق و علاقه به طواف کعبه مي روي، من هم با همان عشق به جبهه آمده ام. کعبه ي تو آن جاست، کعبه ي من اينجاست.
کد خبر: ۴۴۲۱۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۸

پیرامون شهید «ابراهیم هندوزاده»؛
ابراهیم گاهي كه ضرورت ايجاب مي كرد، مي ايسـتاد، محمدرضا مرادي روي شانه اش مي‌نشست و خط دشمن را شناسايي مي‌كرد، به همين دليل به او شوخي كنان نردبان اطلاعات مي گفتند.
کد خبر: ۴۴۲۰۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۵

بُرشی از کتاب «سیره شهید رجایی» قسمت سوم/
غلامعلی رجایی در کتاب «سیره شهید رجایی» در قالب خاطرات ی از زبان اعضای خانواده، همکاران و آشنایان شهید رجائی، به شیوه ساده‌زیستی و منش و شخصیت این دولتمرد شهید پرداخته است.
کد خبر: ۴۴۲۰۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۵

چاپ هشتم کتاب «فرنگیس» خاطرات فرنگیس حیدرپور نوشته مهناز فتاحی که به تازگی مزین به تقریظ مقام معظم رهبری شده بود، توزیع شد.
کد خبر: ۴۴۲۰۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۵

به بهانه سال روز شهادت
شهید با شور و شوق وصف ناپذیری به نیازمندان کمک می کرد.
کد خبر: ۴۴۱۹۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۶

روایت بهرام سعیدی از غسل شهادت شش نفره؛
با تعجب گفتم:«هر شش نفرتان احتياج به غسل داريد؟»، اسماعيل خنده كنان گفت:«نخير، غسل واجب نيست، غسل مستحب مي كنيم، چون عمليات در پيش است غسل شهادت مي كنيم.»
کد خبر: ۴۴۱۹۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۴

گلعلی بابایی از انجام مذاکرات اولیه برای نگارش جلد دوم خاطرات سردار جعفری، فرمانده سپاه، خبر داد.
کد خبر: ۴۴۱۹۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۴

کتاب «بمو» نوشته اصغر کاظمی خاطرات شناسایی منطقه قصرشیرین و ذهاب با تغییر جلد پس از ۱۸ سال دوباره منتشر شد.
کد خبر: ۴۴۱۹۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۴

دوستانم با دیدن من حیرت زده شده بودند و می گفتند ما فکر می کردیم که شما شهید می شوید و من موضوع را برای آنها تعریف کردم و آنها مرا در آغوش کشیدند و گفتند عبدالرضا تو چه کار کردی که این اتفاق افتاد گفتم من همیشه به یاد امام زمان (عج) بودم.
کد خبر: ۴۴۱۹۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۶

علي اصغر توي يكي از مأموريت ها به سختي سرما خورده بود! يك شب دير وقت آمد به خانه، ساعت يازده و نيم شب بود، چون خواب بودم از روي ديوار پريده بود
کد خبر: ۴۴۱۸۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۳

خاطرات شهید عشقعلی قنبری از زبان همرزمش امید اصغری
عشقعلی قنبری، دهم فروردین ۱۳۳۹، در روستای اسفرورین از توابع شهر تاکستان به دنیا آمد. پدرش علی، کشاورز بود و مادرش رقیه نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. راننده جهادسازندگی بود. سال ۱۳۶۲ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. سیزدهم آبان ۱۳۶۶، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به پاها، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.
کد خبر: ۴۴۱۸۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۳

امیرحسین حاجی نصیری روایت می‌کند: یک دفعه دیدم یک تویوتا با سرعت به ما نزدیک می‌شود. یکی از شیرمردهای نجبای عراقی بود. عجب جرأتی داشت. با ماشین آمده بود جایی که تازه تاو زده بودند.
کد خبر: ۴۴۱۷۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۲

شهيد سبزيكار اعتقادات خاصي داشت، تمام اعمال و رفتار و گفتار ايشان براي ما الگو بود، او در نمازش آن طور كه شايسته ي خدا بود ظاهر مي شد و با خدا صحبت مي كرد.
کد خبر: ۴۴۱۷۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۲

معرفی کتاب خاطرات فیروزه ای
كتاب خاطرات فيروزه اي در 1000 نسخه اثر اقايان محمد كاظم باغباني و حسين حاجي حسيني – خاطرات ماندگار از عبادت رزمندگان در دوران دفاع مقدس به همت و كوشش موسسه فرهنگي و پژوهشي سردار شهيد حسين صياديان چاژ اول اردیبهشت 97 به رشته تحرير در امد .
کد خبر: ۴۴۱۷۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۵

نیم ساعت ‏تا شهادت
حاج علی و چه بسیار حاج علی‏ های دیگر با صداقت و صلابت خود، صفحه‏ای از کتاب تاریخ این دیار را نوشتند که هیچ انسان منصفی نمی‏تواند غلطی بر آن بگیرد. صرف نظر از حواشی و تحلیل‏هایی که مطرح شده و می‏شود، اهداف مقدس و الهی امثال حاج علی برای ایثار هستی خویش حسابش جداست و برای همیشه مقدس خواهد ماند.
کد خبر: ۴۴۱۷۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۳

كتاب ،مگر شما ايراني نيستيد
كتاب ،مگر شما ايراني نيستيد ، خاطرات جانباز و رزمنده دوران دفاع مقدس اقاي عباس رييسي بيدگلي روايتگر تصميم خالصانه يك بسيجي نوجوان براي حضور داوطلبانه در عرصه دفاع مقدس است ،اين اثر در مهر ماه سال ۱۳۹۷ درجلسه ديدار نويسندگان عرصه دفاع مقدس كه با حضور مقام معظم رهبري حضرت ايت اله خامنه اي برگزار شده بود معرفي و از نويسنده توسط ان مقام معزز تجليل شد .
کد خبر: ۴۴۱۷۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۳

خاطرات ی از آمنه براری همسر شهید حاج حسین بصیر که نوید شاهد مازندران برای نخستین بار آن را منتشر کرد.
کد خبر: ۴۴۱۶۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۳

سمت چپ‌مان ارتفاعات 402 قرار داشت. این ارتفاعات برای عراقی‌ها مهم بود. کانال‌های بتونی شکلی داشت که به راحتی می‌شد با موتور از داخل آن رفت و آمد کرد. شیمیایی شهر سومار و شهادت مظلومانه‌ی خیلی از رزمنده‌ها، به‌خاطر گرفتن همین ارتفاعات بود.
کد خبر: ۴۴۱۶۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۲۱

برادر آزاده محمدعلی صمدی در تارخ1365/11/11 به دست نیروهای بعثی گرفتار شده و در تاریخ1369/6/5 به آغوش وطن بازگشت.
کد خبر: ۴۴۱۶۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۸/۱۰