نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
مجموعه «72 قسمتی چند قدم مانده به او»
کد خبر: ۴۱۲۷۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۲

شهید آبان ماه
شهید حسین عبدالهی فرزند سیف اله در سال 1345 در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. او در تاریخ 62/8/14 در منطقه خاک عراق به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
کد خبر: ۴۱۲۷۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۲

شهدای دوم آبانماه
شهید محمد اسماعیلی امامقلی دهم مهر 1338، در قوچان چشم به جهان گشود. پدرش عبدالعلي و مادرش، فاطمه نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سواد آموخت. سال 1357 ازدواج کرد و صاحب يك پسر شد. به عنوان گروهبان یکم ارتش در جبهه حضور يافت. دوم آبان 1359، با سمت راننده تانك در دزفول بر اثر اصابت ترکش شهيد شد. مزار او در بهشت زهرای تهران واقع است.
کد خبر: ۴۱۲۷۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۲

سنگرساز بی سنگر، شهید سیّد عطاالله میرتاج الدینی:
به سرعت به سمت یكی از خاكریزهایی كه خودم زده بودم دویدم. قبل از اینكه به خاكریز برسم، صدای انفجاری در پشت سرم بلند شد، موجی برق آسا بدنم را لرزاند. مثل تكه‌ای چوب، بی حس روی زمین افتادم.
کد خبر: ۴۱۲۶۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۱

حركت ما به سوي مقصدي از پيش تعيين شده در ساعت 1:30 دقيقه از اردوگاه كوثر آغاز شد. در اين سفر پرمخاطره برادر صفائي و خليلي مرا همراهي مي‌كردند بعد از طي مسافتي حدود 100 كيلومتر به شهر زيبا و قشنگ خرمشهر رسيديم...
کد خبر: ۴۱۲۶۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۱

در سالروز شهادت شهید«پرویز فیروز بخت»
بعد از اتمام خدمت سربازي به فكر رفتن به جبهه افتادم. بعد از اسم نوشتن در سپاه كرج معلوم شد كه 21 مرداد 1365، اعزام ششمين كاروان راهيان كربلاي مي‌باشد كه ما يكي از افراد اين كاروان بزرگ بوديم. روز 21 مرداد براي اعزام رفتيم پس از مختصري راهپيمائي ازميدان شهدا به طرف ميدان كرج از آنجا با 10 اتوبوس راهي تهران شديم...
کد خبر: ۴۱۲۶۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۱

شهید امان الله عباسی؛
وقتی که لباس را پوشیدم،با هم از اهواز خارج شدیم و به نزد تعدادی سرباز رفتیم. آنها احترام خاصی برای فرزندم قائل بودند اما من نمی دانستم که پسرم چکاره است؟ و دلیل این که همه با او مشورت می کنند، چیست؟
کد خبر: ۴۱۲۶۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۱

نگاهی بر خاطرات شهید لشکرخلبان علیرضا یاسینی
زمستان بود و هوا سرد، صبح زود از منزل بیرون آمدم و عازم محل کار شدم، هوا چنان سرد بود که اگر لباس گرم نمی پوشیدی، سرما تا مغز استخوان نفوذ می کرد.
کد خبر: ۴۱۲۶۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۱

در سالروز شهادت
ما به صبحگاهی نرفتیم و ما را دسته بندی کردند و راستی این را بگویم که بچه های محله را آنجا دیدیم «مسعود فتاحی» و «وحید» و «مجتبی غضنفری» حالش خوب بود ولی فقط مسعود درگروهان ما بود و امروز هم یک ماه است که بچه ها را آماده یک حمله مفصل کردند...
کد خبر: ۴۱۲۶۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۱

ساعت 9 شب دوم خرداد من نگهبان بودم، دیدم که عراقی ها تیراندازی می کنند و فهمیدیم از الله اکبر گفتن رزمندگان ترسیده اند، در روز سوم خرداد 1361 در ساعت 4 بعدازظهر با آزاد شدن خونین شهر از دست متجاوزین ما خوشحال شدیم.
کد خبر: ۴۱۲۶۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۸/۰۱

شهید اسماعیل خادم همدانی
وحشت زده از خواب پریدم. تمام بدنم خیس عرق شده بود. گالن 20 لیتری رو دادم دست صادقی راننده دانشگاه. گفتم این 20 لیتری رو ببر خونه شهید خادمی.
کد خبر: ۴۱۲۶۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۳۰

تنها یک چیز می توانست گروه فدائیان اسلام را با آن نوع ترکیب، آن گونه پاک و خالص گرداند تا در جهادشان در راه خدا، ذره ای ریا و ناخالصی دیده نشود؛ فرهنگ انسان ساز عاشورای حسینی!
کد خبر: ۴۱۲۵۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۳۰

شهید مهر ماه
شهید جواد چیانه چلدوزی فرزند نجفعلی در سال 1352 در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. او در تاریخ 73/7/20 در پایگاه خلیفان در منطقه مهاباد در حین تعمیر توپ، بر اثر انفجار به مقام والای شهادت رسید.
کد خبر: ۴۱۲۵۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۳۰

برای عملیات در ارتفاعات بلند شمال غرب آماده می شدیم که محمدظاهر عباسی به جبهه آمد. او قبلا در سرپل ذهاب مسئول موضع خمپاره 120 بود و تجربه داشت. بوی عملیات شنیده بود و مسئولین سپاه ملایر را اراضی کرده بود که برای 45 روز به جبهه بیاید و دوباره به عنوان محافظ امام جمعه به ملایر برگردد.
کد خبر: ۴۱۲۵۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۳۰

وقتی از خواب بیدار شدم، به یقین رسیدم که آغوش گرم پدر و لبخند زیبایش، پاداش کاری بود که در حق مادرم انجام داده بودم.
کد خبر: ۴۱۲۵۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۳۰

برج 6 سال 1365 گردان ما- صاحب الزمان (عج) – در منطقه «شط علی» مستقر بود. واژه ی «شهردار»، آشنای بر و بچه های جبهه است. شهردار چادر ما پیرمردی بود به اسم «سیدمحمد حسینی» شصت سالی سن داشت.
کد خبر: ۴۱۲۵۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۹

همراه حاج احمد برای بازرسی به یکی از پایگاه های مرزی رفتیم، سر ظهر بود. آن ها از حاج احمد خواستند تا نهار را پیششان باشد. التماسش می کردند. قبول کرد و گفت: «باشه، ناهارو با شما می خورم» سفره پهن شد و غذا را آوردند.
کد خبر: ۴۱۲۴۸۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۹

مدافعان حرم؛ شهید مصطفی صدرزاده
وقتی به مصطفی فکر می کنم یک جریان خنک، آرام در رگ هایم روان می شود. از وقتی که یادم است، این بچه بمب انرژی و محبت بود. خودش و محمدحسین یک تیم کامل برای شیطنت بودند.
کد خبر: ۴۱۲۴۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۹

شهيد على مسگريان فرزند رمضانعلی، متولد 30 شهريور 1344، شهادت : 1/ مرداد/1367(شلمچه)؛ خاطرات ى از شهید علی مسگريان به روایت آقای مهدی یوسفی امیری
کد خبر: ۴۱۲۴۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۹

خاطره شفاهی شهید مدافع حرم:
حاج علی گفت: محمودرضا به من گفت کسی مرا به سوریه نمی فرستد من خودم می روم و مهمترین جمله ای را که ازش اثر گرفتم برایم گفت..‌او گفت تو شهیدنمی شوی...چون در بند دنیا و زن و بچه ای و مرا دعوت می کنی به این گونه بودن!
کد خبر: ۴۱۲۴۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۷/۲۹