نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
نوید شاهد - «دشمن شروع کرد به اسیر گرفتن نیروها. به غیر از من چندین نفر نیز در داخل لوله‌ها بودند، دستم از همه جا کوتاه شده بود ولی از یاد خدا غافل نبودم شروع به خواندن آیت‌الکرسی کردم ...» ادامه این خاطره از زبان رزمنده اسلام "بهنام ذوالقدر" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۳۶۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۹

خاطرات رزمنده کرمانشاهی/ قسمت 18؛
نوید شاهد - "مصطفی محمدی" یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس کرمانشاهی است که در بخشی دیگر از خاطرات خود می‌گوید:« حدودا" 15 کیلومتری شهر بوکان که رسیدیم، ماشین پنچر شد. امیدی به عبور نیروهای سپاه نداشتیم. یک خودرو لندکروز کنار ما توقف کرد، راننده آن از روستای مجاور بود. می خواست کمکمان کند. من از او می ترسیدم، فکر می کردم شاید حیله ای درکارش باشد. او گفت شما به خاطر تأمین امنیت کردستان و دفاع از کشور زحمت می کشید و این حداقل کاری است که از دست من برمی آید.»
کد خبر: ۴۸۳۶۴۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۹

خاطرات رزمنده کرمانشاهی/ قسمت 17؛
نوید شاهد - "مصطفی محمدی" یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس کرمانشاهی است که در بخشی دیگر از خاطرات خود می‌گوید:«متوجه شدم یک ماشین کنارمان متوقف شده، خوب که دقت کردم دیدم راننده اش زخمی است، راننده هنوز هوش و حواس داشت دیدم دو دست و دو پایش قطع شده فقط یکی از پاهایش بوسیله کمی پوست و رگ به بدنش آویزان بود. او را روی دست هایم گرفتم گفت پایم را جا نگذاری.»
کد خبر: ۴۸۳۶۳۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۹

نوید شاهد - شهید "جعفر انصاری" از شهدای دوران دفاع مقدس است. او در دورانی که در جبهه به سر می‌برده است، خاطرات ی را به رشته تحریر درآورده است که نوید شاهد البرز در سالروز شهادتش این خاطرات را منتشر می‌کند.
کد خبر: ۴۸۳۶۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۹

نوید شاهد - برادر شهید "خدابخش رهنورد" نقل می کند: «برادرم علاقه شدیدی به یادگیری قرآن داشت. به همین دلیل یک ماه نزد یک ملا رفت تا توانست خواندن قرآن را یاد بگیرد.»
کد خبر: ۴۸۳۶۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۸

نوید شاهد - شهید "محمد دادیان" از شهدای والامقام بندرلنگه در دوران دفاع مقدس است که در بیست و هشتم تیرماه 1367 در سومار به شهادت رسید. به همین مناسبت یک خاطره از زبان زن برادر این شهید والامقام برای علاقه مندان منتشر می گردد.
کد خبر: ۴۸۳۶۰۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۹

نوید شاهد _ همرزم شهید نقل می‌کند: «بعد از ظهر همان روز عیسی برای آنکه شجاعت خود را نشان دهد اسلحه خود را برداشت و با یکی از همرزمانش راهی سنگرهای پشت خاکریز که دشمن بعثی در آنجا مستقر بودند رفت و با پنج اسیر بعثی بازگشت.»
کد خبر: ۴۸۳۵۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۸

نوید شاهد - «یک لحظه محسن زرگر که لباس پلنگی به تن داشت وارد چادر گروهان ما شد، یکی از بچه‌ها به ایشان گفت: «تو که عمرا شهید بشی» محسن با لبخند ملیحی گفت: فردا حدود ساعت 8 صبح من شهید می‌شوم، هر پیامی، مطلبی دارید بگوئید ...» ادامه این خاطره از زبان همرزم شهید "محسن زرگر" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۳۵۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۸

روایتی خواندنی از برادر شهید" جهانبخش لرستانی"؛
نوید شاهد - سرهنگ جانشاه لرستانی برادر شهید" جهانبخش لرستانی" می گوید:« به برادرم گفتم اگر از تخت دور نمی شدیم الان چه شده بود و او با خونسردی گفت تا تقدیر و مشیت الهی چه باشد. ای کاش چنین اتفاقی نیفتد چون مرگ دو برادر با هم برای خانواده بسیار طاقت فرسا است از خداوند می خواهم مدد کند تا من تنها و آبرومندانه به شهادت برسم.»
کد خبر: ۴۸۳۴۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۶

نوید شاهد - شهید "رضا میرزاخانی" پنجم فروردین ۱۳۳۸ در شهرستان دامغان به دنیا آمد. وی سوم تیر ۱۳۶۲ با سمت قائم مقام ستاد پشتیبانی واحد مهندسی رزمی در سردشت توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. نوید شاهد سمنان در سالگرد شهادت، ویژه نامه‌ای را منتشر کرده‌ است که توجه شما را به خواندن آن جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۴۸۳۴۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۵

خاطره خودنوشت شهید عسکر زمانی «16»
شهید «عسکر زمانی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «بعد از اردوگاه هزار دره کلاس‌های ما شنبه شروع شد که هر روز به جز روز‌های پنج‌شنبه و جمعه 3 کلاس داریم، که دو کلاس آن قبل از نماز ظهر و یک کلاس آن بعد از نهار برگزار می‌شود و...» متن خاطره شانزدهم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۳۴۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۹

نوید شاهد - برادر شهید "محمود مکرمی" نقل می‌کند: «خیلی برایم عجیب بود. با آن سن کم وصیت‌نامه نوشته‌بود. وصیت‌نامه اول را برداشتم. مدتی گذشت. دوباره یک وصیت‌نامه دیگر و چند وقت بعد وصیت‌نامه‌ای دیگر ... و هر بار من آنها را برمی‌داشتم؛ تا این که یک روز به او گفتم محمود! تو با این سن وصیت‌نامه می‌نویسی؟ محمود پاسخی نداد و سرش را پایین انداخت و سکوت کرد. محمود چه عاشقانه از دنیا فقط برگ کاغذ را انتخاب کرد تا بهترین واژه‌ها را روی آن بنگارد و من ...» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، مروری بر خاطرات این شهید والامقام داشته است که تقدیم حضور علاقه‌مندان می‌شود.
کد خبر: ۴۸۳۴۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۵

خاطره خودنوشت شهید "عسکر زمانی"
نوید شاهد - شهید مدافع حرم "عسکر زمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «دوری پدر و مادر و فکر کردن به آن‌ها و دل‌ تنگی بدون آن‌ها حال و هوای خاص خودش را دارد. شاید دوری از پدر و مادر دل‌گیرترین دوری‌های این دنیا، بعد از دوری امام عصر باشد.» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۳۴۷۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۹

خاطره خودنوشت شهید عسکر زمانی «15»
شهید «عسکر زمانی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: « اردوگاه فردا صبح به اتمام می‌رسد و همین طور تا چند 10 دقیقه دیگر عملیات آموزشی باتلاق را داریم و...» متن خاطره پانزدهم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۳۴۷۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۵

نوید شاهد - «گفتم: حیاط خانه چند ساله که موزاییک نشده؛ قبل از شهید شدنت درست می‌کردی تا جلوی مردم خجالت نکشم! خیلی جدی گفت: مادرجان! تو از حیاط خاکی خجالت می‌کشی، اما از این که هم‌وطن‌های ما به دست دشمن می‌افتن و شما نمی‌ذارین به جبهه برم خجالت نمی‌کشی؟ ناراحت شدم و گفتم: برو، تو دیگه بچه من نیستی! لبخند زد و گفت: معلومه که نیستم، من امانت الهي در دست شمام حتی شما هم ...» آنچه خواندید به نقل از مادر شهید "سیدتقی لجران‌پور" است. نوید شاهد سمنان شما را به مطاله جزئیات این خاطره دعوت می‌کند.
کد خبر: ۴۸۳۴۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۵

نوید شاهد _ مادر شهید "قنبر شهاب الدین" نقل می کند: «در آخرین دیدار پسرم مرا در آغوش کشید و گفت؛ بر شهادت من صبور باشید.»
کد خبر: ۴۸۳۴۶۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۵

روایتی خواندنی از فوزیه گودرزی، پرستار ایثارگر در دوران دفاع مقدس؛
نوید شاهد - فوزیه گودرزی، پرستار ایثارگر کرمانشاهی در دوران دفاع مقدس می گوید: «یک لحظه به ذهن‌ام آمد نبض کشاله ی ران را بگیرم. آن نبض، نبض فوق العاده حساسی است. اگر آن هم نمی‌زد مجروح رفته بود و دیگر نمی شد کاری کرد. تا صبح روی سر سید علی پلک روی هم نگذاشتیم؟ در عوض صبح الحمد الله حال مجروح مان خوب بود و مرگ بازی برده اش را باخته بازی کرد...»
کد خبر: ۴۸۳۴۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۵

خاطرات رزمنده کرمانشاهی/ قسمت 16؛
نوید شاهد - "مصطفی محمدی" یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس کرمانشاهی است که در بخشی دیگر از خاطرات خود می‌گوید: «من دو روز متوالی، اول صبح می رفتم خط و با دوربین آن خمپاره را زیر نظر داشتم تا توانستم محل دقیق آن را پیدا کنم. تصمیم داشتیم یک تیم تشکیل دهیم و به پشت خط عراق نفوذ کنیم...»
کد خبر: ۴۸۳۴۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۵

دلنوشته‌ای از یک نویسنده ایلامی؛
نوید شاهد - شهید «علی شیر ویسی» از شهدای استان ایلام است که در ستادهای امداد رسانی به مردم آسیب دیده از جنگ، نقش فعالی داشت، با هم دلنوشته‌ای به قلم خداداد ابراهیمی نویسنده توانمند ایلامی در وصف این شهید والامقام را در نوید شاهد ایلام می‌خوانیم.
کد خبر: ۴۸۳۳۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۴

نوید شاهد - «حمزه خسروی رفت مقابل حاجی ایستاد و گلن‌گدن را کشید و می‌خواست با زور به عملیات برود، حاجی چیزی در گوش حمزه گفت و حمزه آرام شد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحی‌لوشانی" است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۴۸۳۳۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۴/۲۴