نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
خاطرات رزمندگان گردان 410 غواص لشکر ثارالله؛
در خاطرات «عباس قطب الدینی» همرزم شهید عابدینی آمده است: نمی دانم چگونه از آن همه مانع عبور کرديم. در مدت چند ثانيه خودم را روي خط پدافندي دشمن ديدم. مثل اينکه کسي دست ما را گرفت و بلند کرد و روي خاکريز گذاشت. علی عابدينی همان اول شهيد شد.
کد خبر: ۵۲۷۳۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۲

تاریخ شفاهی؛
مادر شهید «سعید حیدری» می گوید: با اینکه پسرم سنش خیلی کم بود ولی مورد علاقه فرماندهان خود قرار داشت و یکی از فرماندهان او گفته بود که تو به زودی شهید می شوی.
کد خبر: ۵۲۷۳۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۳

خاطره‌ای از زبان مادر شهید «احمد کیخایی» درباره علاقه پسر شهیدش به کتاخوانی و همکاری وی با نشریه نقل شده است که در ادامه می خوانید.
کد خبر: ۵۲۷۳۰۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۳۰

«من از روی دلسوزی و خدمت به ایشان، این پرتغال را پوست کندم که میل کند. تا چشمش به این بشقاب افتاد، گفت: اگر این میوه برای همه است من هم می‌خورم و اگر نه نمی‌خورم! ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «محمدعلی رجایی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۲۷۲۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۳۰

پیرامون شهید «حاج قاسم سلیمانی»؛
در خاطرات شهید «حاج قاسم سلیمانی» آمده است: به خاطر مناعت طبعی که پدرم یادم داده بود با وجود گرسنگی زیاد و خستگی زیاد گفتم:« نه، ببخشید، من سیرم.» حاج محمد با محبت خاصی گفت:« پسرم، بخور.» غذا را تا ته خوردم. حاج محمد گفت:« از امروز تو می تونی این جا کار کنی و همین جا هم بخوابی و غذا هم بخوری. روزی پنج تومان هم بهت می دهم.» برق از چشمانم پرید و از امامزاده سید خوشنام، پیر خوشنام تشکر کردم که مشکلم را حل کرد.
کد خبر: ۵۲۷۲۵۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۹

شهید «حسین نارویی قلعه‌نو» :
شهید «حسین نارویی قلعه‌نو» در وصیتنامه اش می نویسد: به جبهه میروم و آگاهانه مسیرم را انتخاب کردم . با عشق خدا به جایی میروم که عاشقان معبود در آن جا از فراق یار می‌سوزند و انتظار شهادت را می‌کشند.
کد خبر: ۵۲۷۲۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۹

خاطره طنز؛
جانباز«عباس کیایی» از جانبازان دوران دفاع مقدس است. او در خاطرات ش به اعزام اردو های راهیان نور به مناطق جنگی هم پرداخته است. مطلب پیشرو خاطره طنزی است که در نوید شاهد البرز آن را می‌خوانید.
کد خبر: ۵۲۷۲۳۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۷

خاطره طنز؛
جانباز«عباس کیایی» از جانبازان دوران دفاع مقدس است. او در خاطرات ی که از آن دوران داشته‌است به بخش‌هایی طنزگونه نیز پرداخته است. در نوید شاهد البرز این خاطرات را بخوانید.
کد خبر: ۵۲۷۲۳۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۱/۰۴

به بهانه سالگرد شهید «آرش آزما» منتشر شد؛
شهید «آرش آزما» متولد بیستم خردادماه 1346 در بروجرد می باشد که در تاریخ بیست و نهم دی ماه 1365 در عملیات کربلای پنج در شلمچه به فیض شهادت نائل گردید.
کد خبر: ۵۲۷۲۱۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۹

تبسم عشق عنوان کتابی است که خاطرات و زندگی نامه شهید «محمد عرفانی» را روایت می کند. جزئیات بیشتر را در نوید شاهد اصفهان بخوانید.
کد خبر: ۵۲۷۲۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۹

«قرآن را آماده کردم که از زیر آن عبور کند، نگاه پدرش از او برداشته نمیشد، به پدر گفت: بابا ۲۳ سال است که مرا می‌بینی، سیر نشده‌ای؟ ...» ادامه این خاطره از شهید «علی قاقازانی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۷۲۰۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۹

گفتگو با خواهر شهید «محمدعلی مشهد»
سردار شهید «محمدعلی مشهد» متولد روستای امیرآباد از توابع شهرستان دامغان از شهدای دفاع مقدس است. در این کلیپ خواهر گرامی این شهید گرانقدر از هدیه آسمانی برادرش به خانواده‌ای که در آرزوی داشتن فرزند بودند برای‌مان روایت می‌کند. نوید شاهد سمنان شما را به دیدن این گفتگوی زیبا دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۲۷۱۹۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۹

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
شهید «حسن کریم بیگی» از شهدای ارتش جمهوری اسلامی است که بهمن ماه 1381 در حین رفتن به سنگر کمین بر اثر برخورد با مین به جای مانده از جنگ تحمیلی به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر بزرگوار شهید می گوید: تکبر نداشت به هر چیزی قانع بود، متواضع و فروتنی وصف ناشدنی در بین اقوام و دوستان و بستگان به نیکی از وی یاد می شود کارهای فردی خود را شخصاً انجام می داد. روز عاشورا و شب شهادت حضرت فاطمه(س) هر سال خون اهداء می کرد. فیلم خاطرات والدین این شهید والامقام در ادامه تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۵۲۷۱۸۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۹

خاطراتی پیرامون شهید «حاج علی ژاله»؛
همرزم شهید «حاج علی ژاله» می گوید: حاج علي را ديدم كه به پشت، روي زمين خوابيده و در حالي كه الوار سنگينی را روي سينه گذاشته بود، آن را حركت مي‌داد تا براي سنگر آماده كند. نه يكبار، بلكه چندين بار اين كار را انجام داد تا سنگر مقاومی بنا نهد.
کد خبر: ۵۲۷۱۷۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۸

«سراسیمه به خانه مادرم رفتم. آن‌ها هم گفتند که علی از جبهه تماس گرفته و گفته که حالش خوب است. یک دفعه حالم مشوش شد و تمام بدنم شروع به لرزیدن کرد به طوری که دندان‌هایم به هم می‌خورد و صدا می‌داد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید "علی رجبلو" از زبان خواهر این شهید بزرگوار است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۲۷۱۰۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۸

قسمت سوم گفتگو با مادر شهید «محمدعلی مشهد»
سردار شهید «محمدعلی مشهد» متولد روستای امیرآباد از توابع شهرستان دامغان از شهدای دفاع مقدس است. در این کلیپ مادر گرامی این شهید گرانقدر از وساطت امام خمینی (ره) برای اعزام فرزندش به جبهه برای‌مان روایت می‌کند. نوید شاهد سمنان شما را به دیدن قسمت سوم این گفتگوی زیبا دعوت می‌کند.
کد خبر: ۵۲۷۰۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۸

خاطرات شفاهی؛
زمانی که هردو پسرم آمدند که اجازه رفتن به میدان جنگ را از من بگیرند گفتند: مادر جان ما می رویم ولی احتمال دارد شهید بشویم آیا این اجازه را می دهی؟ من هم گفتم: شهادت، همچون شیری که برایتان دادم، حلالتان باد. در ادامه فیلمی از گفتگو با مادر این شهیدان را می بینید.
کد خبر: ۵۲۷۰۷۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۸

خاطرات شفاهی؛
مادر شهید «گلاب حبیبی آذر» در خاطرات خود می گوید: زمانی که با فرزندم تلفنی صحبت می کردم برایم گفت که مادر هفت روز دیگر خدمت سربازی ام تمام می شود، آماده هستی برای من عروسی بگیری؟ من هم گفتم بله عزیز دلم همه چیز مهیا است. در ادامه فیلمی از گفتگو با مادر این شهید را می بینید.
کد خبر: ۵۲۶۹۹۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۷

«درس عبرت» یکی از خاطرات کتاب « خاطرات حجه‌الاسلام حسینی همدانی» است. در قسمتی از این خاطره می‌خوانیم: «گفتند که خیلی ها را گرفته‌اند از جمله همان سرگرد ریاحی، که در همان سلولی که شما بودید زندانی شده است. بیایید او را ببینید» گفتم:«نه چون روش من سرزنش نیست، همان بس است اما این شعر را برای او بخوانید که: «روز مظلوم اگر تیره و اگر مشئوم است روز ظالم به یقین تیره تر از مظلوم است»
کد خبر: ۵۲۶۹۰۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۶

«دفعه آخر که عملیات کربلای ۵ بود، عکس زیبایی گرفت و آورد به من نشان داد. عکس‌اش با دیگر عکس‌ها بسیار فرق داشت و حاکی از این بود که او را خدا می‌پذیرد ...» ادامه این خاطره از شهید «محمدحسین آقایی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۶۸۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۲۶