برادر شهید «امرالله بختیان» نقل میکند: «او را در روز قدس به خاک سپردند تا در روز حساب، کتابش خالی نباشد.»
کد خبر: ۵۳۹۳۵۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۳۰
خاطرات شفاهی خانواده های شهدا؛
شهید «دوستعلی فرجی» از شهدای دفاع مقدس استان ایلام است که اولین روز از آذرماه ۱۳۶۲ در جبهه مهران محور عملیاتی ملکشاهی به درجه رفیع شهادت نايل آمد. فرزند شهید می گوید: امروزه حفظ راه شهدا بسیار مهم است و ما فرزندان شهدا باید پرچمدار راه پدرانمان باشیم. در ادامه خاطرات شفاهی خانواده شهید والامقام دوستعلی فرجی تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۵۳۹۳۳۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۳۰
«چند لحظه بعد امام بلند شدند و گلها را یکییکی به گردن اسرا از جمله خودم انداختند که از خواب پریدم. از خواب که بیدار شدم رفتم سراغ یکی از آزادهها که تعبیر خواب بلد بود خوابم را برایش تعریف کردم خیلی خوشحال شد ...» ادامه این خاطره از آزاده و جانباز «عزیزالله فرجیزاده» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۹۳۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۳۰
«اتاق من که وزیر مشاور در امور اجرایی بوده همراه با کسی که قائممقام من بود اتاق کوچکی در طبقه چهارم نخستوزیری بود اینها همه برای آن بود که مثل سابق، بهترین اتاقها را در اختیار وزرا و معاونان آنها قرار ندهند که تدریجاً خلقیات مسئولان تغییر کند و اسیر پست و مقام شوند ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات شهید «محمدعلی رجایی» است که در آستانه گرامیداشت هفته دولت تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۳۹۳۳۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۳۰
«بعثیها از عشق و علاقه بچهها به عتبات عالیات بخصوص نجف و کربلا مطلع بودند و شاید فکر میکردند با این کار میتوانند تمام تلخ کامیهایی که توی این چند سال ناجوانمردانه برای ما به وجود آوردهاند را از این طریق شیرین کنند و از یادمان ببرند ...» ادامه این خاطره از آزاده سرافراز و جانباز «صفرعلی عالینژاد» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۹۳۰۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۹
خاطرات شفاهی خانواده های شهدا؛
شهید «پرویز باپیری» از شهدای جنگ تحمیلی است با وجود اینکه سه بار مجروح شد، اما همچنان شور عشقِ حضور در جبهه و عشق به امام و انقلاب در وجودش موج میزد و روز قبل از شهادت براساس فالی که برای همرزمانش گرفته بود، پیش بینی کرد که خودش شهید می شود و عاقبت صبح روز بعد به آرزوی دیرینه اش رسید.
کد خبر: ۵۳۹۳۰۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۹
خاطرات شفاهی پدران شهدا
حجتالله عزیزخانی پدر شهید «موسی عزیزخانی» میگوید: «گاهی میدیدم که بعد از نمازش گریه می کند. از او پرسیدم: چرا گریه میکنی؟ گفت: برای اینکه میبینم دوستانم به شهادت میرسند و این سعادت نصیب من نمیشود گریه میکنم.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر این شهید گرانقدر را میبینید.
کد خبر: ۵۳۹۲۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۹
آسمان، آبی تر
نوید شاهد- کلیپ «آسمان، آبی تر» حاوی خاطرات آزاده، جانباز "علی جعفری نعیمی" که به مناسبت سالروز بازگشت آزادگان سرافراز به میهن اسلامی منتشر می شود. این آزاده سرافراز 3 سال و 7 ماه در اسارت دشمنان بعثی بود. نوید شاهد یزد کلیپ این آزاده سرافراز را برای علاقمندان منتشر می کند.
کد خبر: ۵۳۹۲۵۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۹
طاهر وفایی، از رزمندگان دوران دفاع مقدس است که در سال ۱۳۶۵ با هدف دفاع از میهن به خدمت مقدس سربازی رفت و در روز ۲۱ تیرماه سال ۱۳۶۷ حین درگیری با ارتش بعثی عراق به اسارت در آمد.
کد خبر: ۵۳۹۱۵۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۷
سیری در کلام شهید مدافع حرم؛
راستی! چرا ما شهدا را فراموش کرده ایم؟! چرا علاقه چندانی به بسیج نداریم؟! چرا به جای اینکه در مجلس حسین (ع) شرکت کنیم با دوستان ناباب میگردیم؟! چرا ما شهدا را از دست داده ایم؟!
کد خبر: ۵۳۹۰۹۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۶
«با آن وضعیت جسمیاش فرزندم را همراه با آن دستگاه از پلهها پایین میآورد، چون شیمیایی بود موقع پایین آوردن دستگاه و بچه، سینهاش خسخس میکرد و من شرمنده این همه ایثار و گذشت و خانواده دوستیاش میشدم ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات دختر شهید «مسیب مرادیکشمرزی» است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۳۹۰۵۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۵
خاطرات شفاهی والدین شهدا
ساره یوری مادر شهید «مهدی لیاقی» میگوید: «وقتی خبر شهادت مهدی را آوردند، مات و مبهوت بودم، اصلاً باور نمیکردم چون تنها ۱۰ روز بیشتر از خدمتش نمانده بود.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر و مادر این شهید گرانقدر را میبینید.
کد خبر: ۵۳۹۰۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۵
برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
«گرسنگی از یک طرف و آن اوضاع پیش آمده از طرف دیگر حال خوشی برایم باقی نگذاشته بود بیحال و با حالت تند و قیافهای عصبانی و با اشاره دست رزمنده اصفهانی را از خود راندم. اصلا دست خودم نبود و نمیدانم آن لحظه چرا با او این چنین رفتاری کردم ...» ادامه این خاطره از «حسین شمسدوست» در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۸۹۸۳ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۴
قسمت دوم خاطرات شهید ابراهیم الماسی
آخرین نامهاش، بعد از شهادتش رسید. نوشته بود: «مادر! از خدا بخواه من شهید بشم!»
کد خبر: ۵۳۸۹۸۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۹
قسمت نخست خاطرات شهید ابراهیم الماسی
کلی کتاب و پوستر خرید و برد کردستان. میگفت: «میخوام اونجا بیشتر با انقلاب و امام آشنا بشن.»
کد خبر: ۵۳۸۹۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۴
همسر شهید «علیرضا شفیع نیا» میگوید: برای دریافت واکسن یکی از فرزندانم راهی درمانگاه شدیم که با بسته شدن آنجا مواجه شدیم اخبار صبح را نشنیده بودیم پرس و جو که کردیم به ما گفتند دکتر بهشتی شهید شده، آن لحظه شهید شروع به گریه کرد و اشک ها امانش نمی دادند.
کد خبر: ۵۳۸۹۷۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۴
کتاب «شلمچه تا تکریت» نوشته «رضا امیرسرداری» است که وقایع 27 ماه اسارتش در اردوگاههای عراق را به رشته تحریر درآورده است. این کتاب توسط حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی به چاپ رسیده است. خاطرهای خواندنی از این کتاب را میخوانیم.
کد خبر: ۵۳۸۹۶۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۴
«در سرمای زمستان تکریت تنها یک دست لباس خواب نازک پوشش بچهها بود و عراقیها نیز برای تحت فشار قرار دادن اسرا آنان را از آسایشگاه خارج نموده و مجبور میکردند در فضای باز محوطه قدم بزنند تا از بادهای سوزناک بینصیب نمانند ...» ادامه این خاطره از آزاده سرافراز و جانباز «یوسف ترابی» را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۳۸۹۶۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۴
خاطرات شفاهی والدین شهدا
کبری اسدی مادر شهید «محمد صبوری» میگوید: «همیشه به من میگفت: مادر جان چرا مرا دیر به دنیا آوردی؟... دلم میخواست در جنگ حضور داشته باشم و به شهادت برسم. گفتم: پسرم قسمت همین بوده... تا اینکه در سربازی به آرزویش رسید و به شهادت رسید.» در ادامه مصاحبه تصویری با پدر و مادر این شهید گرانقدر را میبینید.
کد خبر: ۵۳۸۹۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۴
ناگفتههایی از دوران سخت مجروحیت در اسارت
«در اردوگاه هم اسرا با زیرپیرهنی و کهنه لباسهایشان زخمهایم را میبستند تا خون بیرون نزند. وقتی هم من را به درمانگاه بردند، همه زخمیها را پانسمان کردند، ولی مرا که داخل برانکارد گذاشته بودند، جلوی درب درمانگاه گذاشتند. یک آقایی که کنارم بود به پزشک درمانگاه اصرار میکرد که من را درمان کند، ولی پزشک میگفت که دیگه درمان این آقا فایده ندارد، کارش تمام است. حرفهای اطرافیانم را فقط میتوانستم گوش کنم توان پاسخگویی نداشتم ...» آنچه میخوانید روایت آزاده و جانباز ۷۰ درصد علی بهبودی است که در مصاحبه با خبرنگار نوید شاهد استان قزوین تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۵۳۸۹۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۵/۲۵