تحول درونی «مجتبی» آغاز راه بود

دوست شهید «مجتبی شمس‌الدین» نقل می‌کند: «عباس لب باز می‌کند و از رشادت بچه‌های بسیج می‌گوید؛ از کم توقعی و زهدشان، از طاقتشان در هوای حدود پنجاه درجه خوزستان و مقاومتشان. مجتبی دارد به حرف‌ها گوش می‌کند. در دلش غوغایی به پا شده است. دارد خود را با معیار‌هایی که عباس برای بسیجی‌ها می‌دهد، می‌سنجد. چند روزی نمی‌کشد که راهی می‌شود.» (به نقل از ابوالفضل باغبان)»

به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید مجتبی شمس‌الدین» هفتم بهمن‌ماه ۱۳۴۲ در شهرستان سمنان به دنیا آمد. پدرش علی‌اکبر و مادرش شهربانو نام داشت. تا دوم متوسطه درس خواند. به عنوان پاسدار وظیفه در جبهه حضور یافت. سی‌ام تیرماه ۱۳۶۶ با سمت بی‏‌سیم‏‌چی در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد.

تحول درونی «مجتبی» آغاز راه بود

تحول درونی

مسجد امام سمنان با آن همه دالان و ایوان محل درس خواندن دانش‌آموزان محل، در ایام امتحانات است. مجتبی هم یکی از این بچه‌هاست. سربازی وارد مسجد می‌شود. همه به طرفش می‌روند. او را می‌شناسند. از بچه‌های محل است؛ عباس باغبان.[۱]

از او می‌خواهند که از جنگ بگوید. عباس لب باز می‌کند و از رشادت بچه‌های بسیج می‌گوید؛ از کم توقعی و زهدشان، از طاقتشان در هوای حدود پنجاه درجه خوزستان و مقاومتشان.

مجتبی دارد به حرف‌ها گوش می‌کند. ساکت و آرام است، اما در دلش غوغایی به پا شده است. دارد خود را با معیار‌هایی که عباس برای بسیجی‌ها می‌دهد، می‌سنجد. چند روزی نمی‌کشد که راهی می‌شود.

(به نقل از ابوالفضل باغبان)

جنگ مستقیم با دشمن

ـ مجتبی! می‌یای این دفعه با جهادی‌ها بریم؟

ـ نه!

ـ الان نیروی رزمی بیشتر نیازه. من رزمی می‌رم.

خیلی بحث کردیم. نتوانستم که راضی‌اش کنم. او رزمی رفت و من از طریق جهاد.‌

می‌گفت: «اگه با جهاد بیام باید اونجا بنایی کنم، اما وقتی رزمی می‌رم تک‌تیراندازم. می‌تونم مستقیماً با دشمن بجنگم.»

(به نقل از علی‌محمد محمدیان)

*******

[۱] شهید عباس باغبان

انتهای متن/

برچسب ها
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده