مادر در دل به او افتخار میکرد
به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید قدرتالله طحانیان» شانزدهم تیرماه ۱۳۴۳ در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش سیفالله، فروشنده بود و مادرش طلعت نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و ششم تیرماه ۱۳۶۱ در پاسگاه زید عراق به شهادت رسید. پیکر وی مدتها در منطقه برجا ماند و پس از تفحص در گلزار شهدای امامزاده یحیای شهرستان سمنان به خاک سپرده شد. برادرش یدالله نیز شهید شده است.
راهی را شروع کرده بود که حاضر نبود نیمه کاره رهایش کند
به محض آمدنشان، قدرتالله ضبط را میبرد توی اتاق و در را میبست. با آن که بچههای مؤمنی بودند، ولی این حرکت، سؤال برانگیز بود. یکی دو بار پشت در ایستادم شاید چیزی بشنوم، اما مطلب خاصی دستگیرم نشد. تا این که از او پرسیدم. جواب داد: «نوار سخنرانی آقای خمینی رو گوش میدادیم.»
گفتم: «میدونی اگه بفهمن چه بلایی سرتون مییارن؟» ولی حریفش نشدم. راهی را شروع کرده بود که حاضر نبود به هیچ قیمتی نیمه کاره رها کند. بعد از پیروزی انقلاب فهمیدم، پنهانی اعلامیههای امام را هم پخش میکردند.
(به نقل از مادر شهید)
مادر به او افتخار میکرد
جثه کوچکش پشت دسته چرخدستی کوچکتر معلوم میشد. وارد خانه شد. با شرمندگی اول به مادر و سپس به لباسش نگاه کرد و گفت: «ببخشید! خودم میشورمشون.»
مادر در دل افتخار میکرد که پسرش اینقدر دلسوز و مهربان است. گفت: «چرخ رو آوردی توی حیاط؟ یک وقت نبرنش!»
گفت: «خیالت راحت، داخله.»
خیال خودش هم راحت شده بود. مادر از دستش عصبانی نبود. اوایل انقلاب مدتی نفت سهمیهبندی بود. بدون اینکه وظیفهاش باشد بشکههای نفت را با چرخ دستی درِ خانهها میرساند.
(به نقل از مادر شهید)
دشمنان ما هیچند
گفتم: «خدا مرگشون بده! از همه طرف دارن به صدامیها کمک میکنن. آمریکا، شوروی...»
گفت: «همهشون پوچند! هیچند! اسلحههاشون هم فقط یک تیکه آهن پاره است. غصه نخور!»
(به نقل از مادر شهید)
عکس در برابر عکس
نوشت: «عکس دخترت رو برام بفرست.»
نوشتم: «عکس در برابر عکس!»
نوشت: «قبول!»
عکس دخترم را برایش فرستادم. عکس امام و شهید بهشتی را برایم فرستاد.
(به نقل ازخواهر شهید)
انتهای متن/