چهارشنبه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۱ ساعت ۰۹:۵۹
خواهرزاده شهید «عزیزالله رضایی‌برمی» نقل می‌کند: «ای کاش دایی عزیزالله الآن اینجا بود! اگر چه او را ندیدم. اگر خوب نبود به این مقام نمی‌رسید. دایی‌ام سرمشق زندگی من است.» نوید شاهد سمنان در سالروز شهادت، در سه بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت سوم این خاطرات جلب می‌کنیم.

ولایت پذیری را باید از او آموخت

به گزارش نوید شاهد سمنان؛ شهید عزیزالله رضایی‌‏‏برمی هجدهم آبان ۱۳۴۳ در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش محمدحسن، ارتشی بود و مادرش فاطمه نام داشت. دانش‌‏آموز سوم متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و سوم فروردین ۱۳۶۲ با سمت تک‏‌تیرانداز در شرهانی توسط نیروهای بعثی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای بهشت‌زهرای زادگاهش قرار دارد.

 

دایی‌ام سرمشق زندگی من است

ای کاش دایی عزیزالله الآن اینجا بود! آن قدر از مهر و محبت و بزرگی‌های او شنیده‌ام که عاشقش هستم. اگر چه او را ندیدم. اگر خوب نبود به این مقام نمی‌رسید. دایی‌ام سرمشق زندگی من است.

(به نقل از خواهرزاده شهید، محسن نظری)

بیشتر بخوانید: دهن روزه و کار سنگین بنایی او را از پا در نمی‌آورد

ولایت پذیری را باید از او آموخت

خنده‌رو، بی‌آلایش و ساده، از خودگذشته، فروتن، صبور، با ایمان، صمیمی و بی‌ریا بود.

انقلاب، وطن، خانواده و ملتش از ارزش‌های خدشه ناپذیر او بودند. مبارزات انقلابی‌اش در حد پخش اعلامیه بود چون نوجوان بود.

پس از شروع جنگ داستان تغییر کرد. هم برای جبهه کمک جمع‌آوری می‌کرد؛ هم رزمنده بود و در عملیات شرکت می‌جست. حالا دیگر اهل معنا و معرفت عمیق شده بود و به شهادت، عارفانه نگاه می‌کرد. به راستی او و همانندانش چراغ راه آینده‌اند. نان حلال پدر باورمند و تربیت دینی او از عزیزالله مردی قابل احترام و شخصیتی والا ساخته بود. اگر چه به سن و سال تنها نوزده سال داشت اما ولایت پذیری را باید از او آموخت!

(به نقل از هم‌رزو و دوست شهید، علی محمدی)

بیشتر بخوانید: عزیزالله گُلی بود از گل‌های باغ خدا

 

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده