نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات شهدا
دوازده سالش بود، همیشه گریه می‌کرد که من می‌خواهم جبهه بروم، رضایت بدهید. من می‌گفتم:"تو هنوز سنت کم است، هر وقت که بزرگ شدی می‌روی"، ولی می‌گفت: اگر رضایت ندهید... ادامه این خاطره از مادر شهید «قدیر حیدری» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید...
کد خبر: ۴۷۴۶۹۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۳

مادر شهید مدافع حرم "محمدمهدی فریدونی" در خاطره ای میگوید: در میان دوستانش همه جور آدمی وجود داشت. خیلی هاشان مثل خود او بودند؛ اهل حلال و حرام و سر سفره خانواده بزرگ شده، که دوست داشتم مهدی بیشتر با آن ها بگردد.
کد خبر: ۴۷۴۶۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۱

دوست شهید "محمدمهدی فریدونی" در خاطره ای می گوید: آن روز بر خلاف همیشه از آرایشگر خواستم موهایم را مدلی خاص و امروزی بزند. دست به کار شد و با ماشین اصلاح دور سرم را تقریباً سفید کرد و بعد قیچی و شانه اش را از روی میز برداشت و موهای وسط سرم را دسته دسته لای انگشتانش گرفت و کوتاه کرد.
کد خبر: ۴۷۴۶۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۷

خاطره ای از شهيد "اکبر کوثری"؛
همرزم شهيد "اکبر کوثری" در خاطره ای می گوید: صبح ، بچه ها همه داخل سنگر جمع بودند و از هر دری سخن می گفتند. اکبر هم با علاقه ی عجیبی به بچه ها خیره شده بود و به آنها نگاه می کرد. یکی از بچه ها گفت: راستی بچه ها ، من امروز تولدمه ولی چه فایده که اینجایم و هیچ امکاناتی هم برای جشن نداریم...
کد خبر: ۴۷۴۶۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۱

فردای آن روز که برای عملیات آماده می‌شدیم یکی از فرماندهان وقتی دید که همه نیروهای تدارکات کچل کرده‌اند گفت: کی به شما گفته که سرتان را کچل کنید و همه نیروها... آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید«سیدمحمد میرکمالی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۴۷۴۶۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۱

خاطره خودنوشت شهيد "امان الله عباسی"؛
شهید "امان الله عباسی" در خاطره ای می نویسد: برادران رشتي وقتي ديدند رفيقشان شهيد شده شروع به گريه و بي تابي کردند و ما آن ها را دلداري داديم و شهيد را انتقال داديم. هنوز صداي دوستان شهيد در گوشم طنين انداز است...
کد خبر: ۴۷۴۶۰۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۵

خاطره ای از شهید "احمد سالاری"؛
همرزم شهید "احمد سالاری" در خاطره ای می گوید: در بهمن ماه سال 1365 عمليات کربلاي 4 در منطقه اروند کنار خرمشهر انجام گرفت. گردان کميل نيز در عمليات شرکت داشت. اسماعيل مسعودي و حسين نيکوئي در واحد اطلاعات در آن عمليات مفقود شدند.
کد خبر: ۴۷۴۵۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۴

هر بار که به قاسم نگاه می‌کرد،‌ هیجان‌زده می‌شد و می‌گفت: بیبین! به من مِخَندَه! حال آن که هیچ نوزادی در آن سن و سال نمی‌خندد... ادامه این خاطره از همسر شهید «حجت‌اله صنعتکار آهنگری‌فرد» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۷۴۵۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۳۰

خاطره ای از شهيد "محمدرضا عقيقی"،
در کتاب سهمی از آفتاب به روایت از خود شهید آمده است: آن وقت ها کیف کوچکی داشتم که همیشه با من بود و همه میدانستند که اسم آن کیف را گذاشته ام سفره دل روزی یکی از بچه های گردان میخواست مطلبی مهم را یادداشت کند اما کاغذ و قلم نداشت .
کد خبر: ۴۷۴۵۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۱۳

خاطره ای از شهید "منصور خادم صادق":
خواهر شهید حاج منصور خادم صادق در خاطره ای روایت می کند: قدیم رسم بود برای گرفتن آبغوره و آبلیمو، یک هفته می رفتیم خانه مادر بزرگ. مسیر مدرسه من هم تا خانه مادر بزرگ دورتر از خانه خودمان بود.
کد خبر: ۴۷۴۵۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۳۰

پدر شهید "حسن عرب" نقل می‌کند: «پسرم شب قبل از اعزام همه خانواده را به دور هم جمع کرد و با بذله گویی سعی می کرد برای لحظه ای هم شده خنده را به لب اعضای خانواده بیاورد.» در ادامه متن کامل این خاطره را در نوید شاهد گلستان بخوانید.
کد خبر: ۴۷۴۵۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۳۰

از آن سال به بعد، روز بیست و دوم بهمن، سه خاطره‌ی به یاد ماندنی را در ذهن ما زنده می‌کند: سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، تولد فرزندم و ... ادامه این خاطره از همسر شهید «آصف مصطفی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۷۴۴۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۹

خانم نشهری، همسر شهید حسن یوسفی صفت:
شهید حسن یوسفی صفت، ابوذر گونه زندگی کرد و به همراه 19 نفر از همکاران خود مظلومانه به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۷۴۴۳۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۲/۰۱

پسرم را که تشییع می‌کردیم هنوز چهلم پدرش نرسیده بود و صدایش در گوشم می‌پیچید که: "من قبل از چهلم پدرم شهید می‌شوم و قول بده که بی‌تابی نکنی" اما مگه... ادامه این خاطره از مادر شهید « اباذر معصوم‌خانی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۷۴۴۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۸

به منزل مرحوم حاجی اسماعيل بابايی رفتم و خواستم تا از عباس كه در آن زمان فرمانده پايگاه هوايی اصفهان بود، بخواهد فرزندم را نزد خود به كارهای اداری و دفتری مشغول كند... آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات سرلشکر خلبان شهید «عباس بابایی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۴۷۴۳۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۷

در آن موقعیت حساس که همه از خیابانها فرار می‌کردند تا مورد ضرب و شتم قرار نگیرند، او با دقت قدم می‌زد و در صدد شناسایی نیروهای رژیم بود... ادامه این خاطره از همسر شهید « علی‌اصغر جمشیدی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۷۴۲۷۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۶

همسر شهید"خلیل الله بهرامی" نقل می کند:«گفتم: از جبهه برام بگو! گفت: خاطرات جبهه، مثل سیب است که مزه اش قابل حسه، ولی قابل بیان کردن نیست.» نوید شاهد سمنان به مناسبت شهادت این شهید بزرگوار شما را به مطالعه خاطراتی از ایشان دعوت می کند.
کد خبر: ۴۷۴۱۲۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۴

شهید "سیامک افرادی" شهیدی از خطه پایتخت ایران،تهران بزرگ است. او بهمن سال 64 در فاو عراق شربت شهادت نوشید. در ادامه نوید شاهد سمنان شما را به خواندن خاطراتی از این شهید گرانقدر دعوت می کند. این خاطرات از مادر،خواهر و همرزم این شهید گرانقدر نقل شده و "ماجرای اشک های ارزشمند" یکی از این مجموعه خاطرات است که در ادامه تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۴۷۴۱۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۴

سایت نوید شاهد استان کرمانشاه ویژه نامه شهید" حاج علی نور علیپور" که شامل مجموعه ای از زندگی نامه، وصیت نامه، خاطرات شهید و ... را در اختیار کاربران قرار داده است.
کد خبر: ۴۷۴۰۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۴

«یکسری از اسرای عراقی را سوار کمپرسی کردیم. یک بچه سیزده چهارده ساله را برای حفاظت از اسرا روی تاج کمپرسی گذاشته بودیم. زمانی که ماشین به طرف شهر در حال حرکت بود، این برادر از بالا پرت شد میان عراقی ها. آنها هم این بچه را بلند می کنند و دوباره او را می گذارند روی تاج کمپرسی.» آنچه خواندید مصاحبه رادیویی با شهید رضاعلی اعرابیان است که نوید شاهد سمنان شما را به خواندن این مصاحبه دعوت می کند.
کد خبر: ۴۷۴۰۰۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۳