نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره
دستی از غیب تمام نارنجک ها را روی سنگرهای دشمن انداخته وعراقی ها در حال فرار بودند. بلا درنگ به سمت سنگر آنها دویدم...
کد خبر: ۳۹۷۶۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۲۳

کد خبر: ۳۹۷۶۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۲۳

کد خبر: ۳۹۷۵۱۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۲۰

خاطره اي از فريدون علي پور از هم رزمان شهيد
کد خبر: ۳۹۷۴۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۲۰

همیشه بر این مقید بودند که فرد مسلمان باید پیرو مطلقه فقیه باشد
کد خبر: ۳۹۷۲۴۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۱۷

خاطره
خاطره اي از خواهر شهيد برزو احمدي
کد خبر: ۳۹۷۲۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۱۷

خاطره ای از زبان مادر پرستار شهیده حیفا پژواک
یک روز به من گفت مادر اگر شهید شدم قران با صدای عبدالباسط برایم بگذارید.
کد خبر: ۳۹۷۰۹۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۱۶

یاد یاران
شهید محمدرضا عبداللهی در سال 1345 در روستای ضامنجان اراک پا به این دنیای فانی گذاشتند ، دوران تحصیل خود را تا پنجم ابتدایی در همان روستا به پایان رساندند و برای ادامه تحصیل به هنرستان فنی شهید رجایی اراک رفتند و تا سال سوم رشته الکترونیک در این هنرستان مشغول به تحصیل بودند. شور و شوق لبیک به ندای «هل من ناصر حسین» او را به سوی جبهه های نبرد اسلام و کفر خواندند.
کد خبر: ۳۹۶۹۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۱۳

شهدای انقلاب
حسین از جوانی با حکومت پهلوی مخالف بود البته این مخالفت از پدر ما رسیده بود. ما درخانواده از روزی که خود را شناختیم پدرمان از حکومت پهلوی بد می گفت و ما را در امور سیاست آشنا می کرد
کد خبر: ۳۹۶۸۶۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۱۲

آسیب‌شناسی خاطره‌نگاری در حوزه دفاع مقدس/1
گلعلی بابایی از نویسندگان حوزه دفاع مقدس معتقد است: کتاب خاطره ‌نگاری با موضوع دفاع مقدس باید بتواند زمینه خلق آثار ثانویه باشد و چندین اثر ادبی و سینمایی بر اساس آن نوشته و ساخته شود.
کد خبر: ۳۹۶۷۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۱۰

یاد یاران
مادر شهید در عالم خواب دیده بود یک شب قبل از شهادتش در عالم خواب دیدم که در بالکن نشسته بود دیدم از پشت بام داشت می رفت بالا به او گفتم حمید نیافتی نگاه کردم به صورتش دیدم نوری در چهره اش می درخشید گفتم نیافتی بگذار در اغوش خود بیافتی...
کد خبر: ۳۹۶۵۲۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۰۵

آخرین بار که از جبهه برگشت وقتی خدیجه را بغل گرفت در آغوش پدر چنان آرامشی داشت که برایمان عجیب بود
کد خبر: ۳۹۶۴۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۰۵

وقتي لباسهايت را مي‌شستم رنگ آب مثل خون شد، گفت در آنجا آنقدر زخمي‌ها را جابجا مي‌كنيم و گاهي كول مي‌گيريم كه خونشان روي لباسهايمان مي ريزد رزمندگان آنجا با شجاعت مي‌جنگند و زخمي يا شهيد ميشوند.
کد خبر: ۳۹۶۴۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۰۵

وی یک ماه قبل از شهادت خود گفت خواب دیدم که ریش صورتم به خون آغشته خواهد شد که در عملیات والفجر سه دقیقا گلوله به صورت وی اصابت می کند و تمام صورت و ریش وی آغشته به خون شد، همان چیزی که خود قبل از شهادت گفته بود که این نشان از اخلاص پاک وی بوده است.
کد خبر: ۳۹۶۴۹۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۰۵

خاطره ای از همسر شهيد هاشم شيخي
خیلی دوست داشتم از کارهایش برایم تعریف کند، اما چیزی بروز نمی داد . طوری وانمود می کرد که نباید چیزی بپرسم ...
کد خبر: ۳۹۶۴۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۰۴

«علی صیاد شیرازی» به سال 1323 در روستای «کبود گنبد» از توابع «درگز» متولد شد. پس از دریافت دیپلم ریاضی در تهران به سال 1342 در آزمون دانشکده افسری پذیرفته شد و سه سال بعد در آزمون دانشکده افسری پذیرفته شد و سه سال بعد در رسته توپخانه فارغ التحصیل گردید.
کد خبر: ۳۹۶۳۶۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۰۳

خاطرات پرستوها
خاطرات شهید علی بخت شکوهی
کد خبر: ۳۹۶۳۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۰۳

پلک هايم سنگين شده بود که صداي همسرم توي گوش هايم پيچيد: «آقاناصر، پا شو، عزيز منتظر است، الآن مهمان هاي محمد مي رسند.» اسم عزيز و محمد که آمد، بلافاصله از جا بلند شدم، آبي به سر و صورتم زدم و آماده شدم تا همراه با بچه ها، سراغ عزيز و آقاجان برويم.
کد خبر: ۳۹۶۳۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۰۲

خاطره من از آن شب ملکوتی است که پیکر مطهر علی بعد از 15 سال برگشته بود
کد خبر: ۳۹۶۳۲۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۰۲

روزشمار تولد شهدا - بیستم دیماه
پدرش حسين (فوت1356) كشاورز بود و مادرش بلقيس نام داشت. تا دوم راهنمايي درس خواند. سال 1362 ازدواج كرد. بسيجي بود. هفدهم آبان 1362، در پادگان قدس كرمان هنگام آموزش نظامي بر اثر اصابت سهوي گلوله به شهادت رسيد.
کد خبر: ۳۹۵۷۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۲۰