خاطراتی پیرامون شهید "حاج علی ژاله":
نوید شاهد - مثل سير و سركه ميجوشيدم. وقتي كه شهید "حاج علی ژاله" چايش را نوشيد، آرام بلند شد و روي سكو رفت. با گلولهي جاسازي شده در 106، اولين شليك را نثار تانكهاي عراقي كرد. يكي از تانكها به هوا رفت. لحظهاي نگذشت كه تانكها يكي پس از ديگري به آتش كشيده شدند.
کد خبر: ۴۹۱۶۴۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۳
خاطره خود نوشت شهید "غلامعلی حقیقی"«2»
نوید شاهد - شهید "غلامعلی حقیقی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «ماشاءالله نيرو زياد بود که اگر بخواهند با دست خالی بروند روی مواضع عراقی ها تمام آن سرزمين را آزاد مي کنند و...» متن خاطرات این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۹۱۶۲۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۲۱
نوید شاهد - «پسرم به من گفت مادر در جبههها به نیرو نیاز است به همین دلیل باید بروم، حتی به عنوان سیاهی لشکر هم که شده میروم تا صدام بسوزد! ...» ادامه این خاطره را از زبان مادر دانشآموز 15 ساله، شهید "حسن محمدرحیمیها" در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۱۵۴۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۲
نوید شاهد - پسر عموی شهید "محمدرضا تبریزیان" نقل میکند: «احمد و جعفر از کودکی با هم بسیار صمیمی بودند و راهشان را از همان نوجوانی از بقیه بچههای محل جدا کردند. گویا با هم عهدی داشتند. یک روز که در خیابان به هم برخوردیم، گفت: «راهت غلطه، بیا و دست بردار! اگه میخوای بفهمی راه درست کدوم راهه، یک بار هم که شده بيا جبهه. بیا تا ببینی زیباییها در چیست.» نوید شاهد سمنان در دو بخش خاطرات ی از این شهید گرانقدر را برای علاقهمندان منتشر میکند که توجه شما را به بخش دوم این خاطرات جلب میکنیم.
کد خبر: ۴۹۱۵۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۲
نوید شاهد – "اعتقادات محکم مذهبی" بخشی از خاطرات کتاب صوتی «مصطفی خوبیها» است که در ادامه از شما دعوت میکنیم به این خاطره گوش فرا دهید.
کد خبر: ۴۹۱۴۹۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۱
نوید شاهد- «بارها چشمان اشکآلود و نگاه ملتمس او را برای اعزام دیده بودم. با نجابتی مثالزدنی و ادبی که خاص وی بود سرش را پایین میانداخت و برای رفتن و پیوستن به کاروان شهدا اصرار میورزید ...» ادامه این خاطره از زبان دوست شهید "سید مصطفی حاجیمیری" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۱۳۶۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۰
نوید شاهد – مادر شهید "بهمن ایجادی" درباره عشق فرزندش اینگونه بیان میکند: وقتی از او خواستم مرا تنها نگذارد و به جبهه نرود، بهمن در جوابم گفت: «تا به حال من هیچ کاری را بدون اجازه شما انجام نداده ام اما این بار باید بگویم من را ببخش. چون نمیتوانم درس بخوانم و خانه بمانم در حالیکه دشمن و اجانب در حال تجاوز به کشورمان باشد. باید بروم تا از دین، خاک و ناموسم دفاع کنم».
کد خبر: ۴۹۱۳۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۰۸
خاطراتی پیرامون شهید «علياكبر محمدحسيني»؛
نوید شاهد - شهید «علياكبر محمدحسيني» آرپي جي را به سوي اولين تانک نشانه رفت. موشک که رها شد، تانک در شعله هاي آتش فرو رفت، تانک دوم را هم زد. حرکت ستون تانک هاي دشمن به هم ريخت. تعداد عراقي ها زياد بود. تانک ها هم زياد بودند. جانانه مقاومت کرديم. از هر طرف صداي اکبر مي آمد.
کد خبر: ۴۹۱۲۹۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۰۷
نوید شاهد - مادر شهید "امیرصولت اعرابی" نقل میکند: «لب حوض که خم شد، پلاک از زیر لباسش بیرون آمد و توی نور درخشید. یکی از بستگانمان که تا آنروز پلاک ندیدهبود، با نگرانی پرسید: امیرصولت! اون چیه تو گردنت؟ گردنیه؟ ...» نوید شاهد سمنان در دو بخش خاطرات ی از این شهید گرانقدر را برای علاقهمندان منتشر میکند که توجه شما را به بخش دوم این خاطرات جلب میکنیم.
کد خبر: ۴۹۱۲۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۰
نوید شاهد - «تازه از دست باران خلاص شده بودیم که سر و کله میگهای شکاری عراق پیدا شد و هواپیما مثل عقاب روی سرمان شیرجه میآمدند و بمب باران میکردند ...» ادامه این خاطره از نویسنده و رزمنده دفاع مقدس "کامبیز فتحیلوشانی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۱۲۶۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۰۷
نوید شاهد - «یکی از قایقهای نجات از کنار من گذشت و حرکت آن موجی درست کرد که تعادل مرا در آب به هم زد و آب مرا با خود برد. من هیچ چیزی متوجه نشدم و فقط فریاد میزدم که آب مرا میبرد. عدهای فکر کرده بودند که من شوخی میکنم ...» ادامه این خاطره را از زبان "رزمنده دفاع مقدس بهرام ایراندوست" در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۱۱۶۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۰۶
نوید شاهد – رضا خوشبو همرزم شهید "حسین اخلاصی زنگنه" در روایتی می گوید:« شهیدبسیار شوخ طبع بود و همین شوخ طبعی خستگی را از تن ما دور می کرد حسین در حال نماز، خیلی عجیب بود به برخی عبارت های نماز که می رسید منقلب می شد و صدایش می لرزید و اشک می ریخت انگار نه انگار که او همان حسین شوخطبع چند دقیقه پیش است. »
کد خبر: ۴۹۱۱۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۰۶
روایتی خواندنی از همرزم شهید «حسین اخلاصی زنگنه»؛
نوید شاهد – رضا دهنوی همرزم شهید "حسین اخلاصی زنگنه" در روایتی می گوید: «شهید بسیار از خود رشادت به خرج داد و شجاعانه در خاک مندلی به شهادت رسید هنگامی که به مرخصی می آمد چهره نورانی اش از دور مشخص بود در از لحاظ توان رزمی و نظامی زبانزد فرماندهان تیپ و قرارگاه بود. از لحاظ اعتقادی هم در سطح بالایی قرار داشت.»
کد خبر: ۴۹۱۱۱۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۰۵
نوید شاهد - پدر شهید نقل می کند: «یک شب سرد زمستانی طنین الله اکبر پسرم و دوستش در دل تاریکی شب پیچیده شد. صداهای گرم این دو بزرگوار فضای سرد روستا را روح دیگری بخشیده بود و در حال و هوای انقلاب، دگرگونی رژیم پهلوی را به ارمغان آورده بود دیگر کمکم بوی امام «ره» میآمد؛ مردم دِه امیدوارتر و مستحکمتر با این دو شهید همکاری میکردند. در ادامه متن کامل این خبر را در نوید شاهد گلستان بخوانید.
کد خبر: ۴۹۱۱۰۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۰۷
نوید شاهد - «گنجعلی عاشق جبهه و جنگ بود و از اینکه همه دوستانش به جبهه رفته بودند و او نرفته بود، خیلی ناراحت بود و حتی به مدت دو هفته مریض شد ...» ادامه این خاطره از زبان پدر شهید "گنجعلی غیاثوند محمدخانی" را در پایگاه اطلاعرسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۹۱۱۰۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۰۵
روایتی خواندنی از شهید سلمان نقشبندی همرزم شهید "حسین اخلاصی زنگنه"؛
نوید شاهد – شهید سلمان نقشبندی همرزم شهید "حسین اخلاصی زنگنه" در روایتی می گوید: «قبل از حرکت به شهر مندلی عراق شهید اورکت خود را از تن بیرون آورد و به مسئول خود داد به او گفتم گلاب، شب مندلی خیلی سرد است جواب داد گلاب، من که امشب شهید می شوم چرا مدیون بیت المال باشم.»
کد خبر: ۴۹۱۱۰۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۰۵
نوید شاهد - دایی شهید "حسین مقصودلو محلی" نقل می کند؛ «روزی شهید نزد من آمد که رضایت نامه رفتن به جبهه اش را امضا کنم وقتی با مخالفت من روبرو شد در جوابم گفت: «در سرم شوری افتاده که نمیتوانم خودم را کنترل کنم این شور خدایی است این عشق حسینی است؛ اینک زمانی است که باید در راه خدا به جبهه بروم؛ اگر قسمتم باشد شهادت نصیبم میشود وگرنه بازخواهم گشت.» در ادامه متن کامل این خاطره زیبا را در نوید شاهد گلستان بخوانید.
کد خبر: ۴۹۱۰۹۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۰۵
نوید شاهد - برادر شهید "نجفعلی اصحابی" نقل میکند: «آنقدر خوشحال بود که دلم میخواست من هم همراهش بروم. بعد از شهادتش وقتی آخرین نامهای را که برای دوستش نوشتهبود خواندم، علت شادیاش را فهمیدم. در آخر نامه نوشته بود ...» نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه جزئیات این خاطره دعوت میکند.
کد خبر: ۴۹۱۰۹۲ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۰۵
روایتی خواندنی از همرزم شهید" حسین اخلاصی زنگنه"؛
نوید شاهد – جابر قادری، همرزم شهید "حسین اخلاصی زنگنه" در روایتی می گوید:« بعضی اوقات شهید را علمدار صدا می زدیم در امور نظامی بسیار خوش فکر بود با کمترین امکانات سعی میکرد نقاط آسیب پذیر دشمن را هدف بگیرد و همین امر باعث موفقیت اش شده بود.»
کد خبر: ۴۹۱۰۱۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۰۴
نوید شاهد- « آقای فصیحیرامندی به آقای بهتویی گفت: بسیجیان را به داخل رودخانه بینداز. آقای بهتویی نیز با خنده و حالتی کشتیوار و با مهربانی به گونهای که موجب ناراحتی نشود آنها را میگرفت و ابتدا خودش از داخل رودخانه عبور میکرد و سپس آنها نیز به ترتیب از میان آن میگذشتند ...» آنچه میخوانید بخشی از خاطرات سردار شهید "رجبعلی بهتوئی" است که تقدیم حضورتان میشود.
کد خبر: ۴۹۰۹۹۸ تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۰۳