نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
نوید شاهد - «در روزهایی که آنجا بودم به هر ارتشی که می‌رسیدم سراغ محسن را از او می‌گرفتم. مشخصات محسن را روی پاکت‌های سیگار که از زمین پیدا می‌کردم می‌نوشتم و به دژبان‌ها و ارتشی‌ها می‌دادم. پُرسان پُرسان به قرارگاه سر پل کرخه رسیدم، جایی که محسن را آنجا دیده بودند ...» ادامه این خاطره از برادر جانباز "محسن حسن‌بیگی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۷۸۵۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۵

نوید شاهد - مادر شهید "محمد رهبری" نقل می‌کند: «محمد از جبهه با ما تماس گرفت؛ من سریع گوشی تلفن را از دست پدرش کشیدم و گفتم: محمد! کی برمی‌گردی؟ گفت: مادر! من فردا بر می‌گردم! فردا رسید و فرداها گذشت؛ اما از محمد هیچ خبری نشد. شب و روز کارم گریه کردن بود. سراغ همه آنهایی که از جبهه می‌آمدند، می‌رفتم.» نوید شاهد سمنان شما را به خواندن خاطره‌ای از مادر این شهید گرانقدر دعوت می‌کند.
کد خبر: ۴۸۷۷۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۴

نوید شاهد _ همسر شهید "جهانبخش قزاقی" نقل می‌کند: «بار آخری که همسرم می خواست به جبهه برود گویا شهادت اش برایش الهام شده بود از من خواست مراقب پسرمان باشم و او را به گونه ای تربیت کن که باعث افتخارمان باشد.»
کد خبر: ۴۸۷۷۴۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۴

نوید شاهد - هم‌رزم شهید "شیرمحمد رستمیان" می‌گوید: «دوید و خودش را به ما رساند. با همه بچه‌ها که برای خداحافظی و حلالیت آماده بودند، خداحافظی کرد و حلالیت طلبید. یکی از بچه‌ها با صدای بلند رو به شیرمحمد کرد و گفت: «تو که پشت خط می‌آی، پشت خط بودن این همه حلالیت نمی‌خواد ...» نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه خاطرات ی از این شهید گرانقدر دعوت می‌کند.
کد خبر: ۴۸۷۶۸۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۳

نوید شاهد - «لحظه‌ای که از خانه می‌خواستم به جبهه بروم، لحظه تلخی بود. فرزندم آنقدر گریه می‌کرد که دیگر طاقت نداشتم حتی بعد از اعزام به جبهه به مادرش می‌گفت: تا بابا نیاد نمی‌خوابم! ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات رزمنده "سید ضیاء سیفی‌دهکی" است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۴۸۷۶۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۳

نوید شاهد - مستند خاطرات زنان رزمنده و امدادگر کهگیلویه و بویراحمد در دوران دفاع مقدس با عنوان "خاطره‎های زخمی" تولید می شود.
کد خبر: ۴۸۷۶۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۳

نوید شاهد - شهید "موسی كاتبی" از شهدای سرباز استان هرمزگان که در یکم شهريور 1333 در شهرستان بندرعباس چشم به جهان گشود. به همین مناسبت، یک خاطره از زبان همسر این شهید والامقام برای علاقه مندان منتشر می‌گردد.
کد خبر: ۴۸۷۶۰۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۲

خاطراتی از شهید علی حسن حجازی پور
نوید شاهد - سفارش به امر معروف و نهي از منكر می کرد، او را از دوران كودكي مي شناختم او بسيار مؤدب و مؤمن بود در بيشتر كارها ما را امر به معروف و نهي از منكر ميكرد زماني كه با يكديگر به جبهه اعزام مي شديم بيشترين مسئوليت را در جبهه به او مي دادند به خاطر شناختي كه سپاه و مردم از او داشتند و بدليل امانت دار بودن او.
کد خبر: ۴۸۷۵۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۲۲

خاطراتی پیرامون شهید «ماشاءالله رشیدی»؛
نوید شاهد - یکی از همرزمان شهید "ماشاالله رشیدی" می گوید: فرصت خوبی بود، می توانستم مخلص گردان را غافلگیر کنم. آهسته پشت چادرها پیچیدم. ماشاءالله کنار منبع آب نشسته بود و به شدت کار می کرد. پوتین های گلی بچه های گردان جلوی رویش بود.
کد خبر: ۴۸۷۵۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۲

نوید شاهد - «دشمن آتش سنگینی روی کانال ریخت که تعداد زیادی شهید و مجروح در کنار ما زمین مانده بودند. در آن حال شهید مشغول مداوای رزمندگان مجروح بود ...» ادامه این خاطره از همرزم شهید "حسین سنماری" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۷۴۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۰

کلیپ | خاطرات محرم در اسارت / آزاده سرافراز «ابراهیم اعتصام»؛
نوید شاهد - به مناسبت فرارسیدن ماه محرم و ایام سوگواری اباعبدالله‌الحسین (ع)، کلیپ زیر روزهای اسارت آزادگان در این ایام را روایت می‌کند که نوید شاهد سمنان شما را به دیدن آن دعوت می‌کند.
کد خبر: ۴۸۷۴۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۴

کلیپ | خاطرات محرم آزاده سرافراز «ابراهیم اعتصام» در اسارت
نوید شاهد - به مناسبت فرارسیدن ماه محرم و ایام سوگواری اباعبدالله‌الحسین (ع)، کلیپ زیر روزهای اسارت آزادگان در این ایام را روایت می‌کند که نوید شاهد سمنان شما را به دیدن آن دعوت می‌کند.
کد خبر: ۴۸۷۴۶۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۳

کلیپ | خاطرات محرم در اسارت / آزاده سرافراز «عبدالله عابدی»؛
نوید شاهد - به مناسبت فرارسیدن ماه محرم و ایام سوگواری اباعبدالله‌الحسین (ع)، کلیپ زیر روزهای اسارت آزادگان در این ایام را روایت می‌کند که نوید شاهد سمنان شما را به دیدن آن دعوت می‌کند.
کد خبر: ۴۸۷۴۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۰

نوید شاهد - شهید "محسن قنبری پور" از شهدای پاسدار وظیفه استان هرمزگان که در بیست و پنجم شهريور1361 در شهرستان بندرعباس چشم به جهان گشود. به همین مناسبت، یک خاطره از زبان مادر این شهید والامقام برای علاقه مندان منتشر می‌گردد.
کد خبر: ۴۸۷۴۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۹

نوید شاهد - «در اتاقش تنها می‌خوابید و کسی را موقع خواب راه نمی‌داد. یک شب خیلی اصرار کردم. با شوخی من را بیرون انداخت ولی رهایش نکردم. هر طور بود خوابیدیم ...» ادامه این خاطره را از زبان همرزم شهید "سید علی‌اکبر حاج سیدجوادی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۷۳۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۹

خاطره خودنوشت شهید "حسين رنجبر اسلام لو" «3»
نوید شاهد - شهید "حسين رنجبر اسلاملو" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «به اتفاق برادر كدخدا به ميدان آمديم و بچه ها را سازماندهی كرديم و قرار شد كه بقيه سازماندهی در ساعت 4 انجام شود و...» خاطره کامل این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۷۳۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۲۰

نوید شاهد - «پدرم می‌گفت: «به این هیچی نمی‌شه. این سرباز امام زمانه، نترسید.» همان هم شد و ایشان بعد از چند روز به هوش آمد و اولین حرفی که زد این بود که گفت باید برگردم به مدرسه ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید "حجت‌الاسلام نصرت‌الله انصاری" است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۴۸۷۳۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۸

نوید شاهد - خواهر شهید محمد حسین فهمیده مرضیه فهمیده هستم که شرح حال زندگی محمد حسین فهمیده را می نویسم اول که او می خواست به جنگ حق علیه باطل برود رفت اسم من و خواهر دیگرم را در مدرسه اسدآبادی نوشت و مادرم به او گفت حسین خودت مهم هستی برو اسمت را در مدرسه بنویس گفت من نمیروم چون امسال جنگ است.
کد خبر: ۴۸۷۳۲۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۸

نوید شاهد - "مصطفی محمدی" یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس کرمانشاهی است که در بخشی دیگر از خاطرات خود می‌گوید: «یک شب نیروهای اطلاعات لشگر 7 ولی عصر ( عج ) که اهل خوزستان بودند، از کنار ما عبور کردند و پس از نفوذ به خط دشمن، در برگشت یکی از آن ها روی مین می رود و پاهایش قطع می شود. این تیم اطلاعاتی با ناراحتی و اضطراب برگشتند. فرمانده ی تیم پیش ما ماند... »
کد خبر: ۴۸۷۲۸۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۷

نوید شاهد - "مصطفی محمدی" یکی از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس کرمانشاهی است که در بخشی از خاطرات خود می‌گوید: «من در حالی که خودم خیلی امید به زنده ماندن نداشتم اما سعی می کردم به دوستانم روحیه بدهم. می گفتم: خدا کریم است، حتما امشب در این جاده تردد صورت می گیرد. نهایتا در حالی که چیزی نمانده بود تسلیم سرما و یخبندان و ناامیدی شویم، نزدیک ساعت 11 شب که بوران و کولاک غوغا می کرد، از روبرو نور ضعیفی توجه مان را جلب کرد...»
کد خبر: ۴۸۷۲۵۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۱۷