نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
نوید شاهد - «هنگام خداحافظی همه نگران شدیم و دلواپس بودیم. دختر کوچک‌مان که فقط سه سال داشت، جلوی پدرش آمد و گریه‌کنان گفت: پدر! شما نباید بروید؛ چون اگر بروید، برنمی‌گردید و شهید می‌شوید! ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید "عزت‌الله محمدی" است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۴۸۸۸۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۰۵

خاطرات شهید شجاع انصاری یکی از شهدای اهل تسنن
نوید شاهد - جوانی مهربان و متدین و خوش اخلاق بود. یکی از تحولاتی که در زندگی وی رخ داد این بود که یکی از طرفداران سرسخت جمهوری اسلامی ایران بود.
کد خبر: ۴۸۸۸۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۰۵

روایتی خواندنی از پرستار کرمانشاهی در دوران دفاع مقدس؛
نوید شاهد - "محترم شیخه پور" پرستار کرمانشاهی می‌گوید: «دکتر به طرف یکی از تخت های اورژانس رفت و ملحفه آن را بالا زد، با کمال تعجب سه پسر بچه ی دو، سه، پنج ساله را غرق خون خشک شده دیدم که از وحشت دست به گردن هم انداخته و نشسته بودند! حتی پلک هایشان از خون خشکیده به هم چسبیده بود و تنها یکی از آنها، یک چشمش کمی باز بود و در نور کمی که به زیر تخت می تابید برق می زد...»
کد خبر: ۴۸۸۷۸۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۰۵

جانباز شهید " هاشم معصومی" در بخشی از مصاحبه خود از اهمیت پرداختن به دغدغه های جانبازان و اهمیت ثبت خاطرات این عزیزان برای نسل آینده می گوید. نوید شاهد بخشی از مصاحبه با این جانباز معزز را منتشر نموده که مخاطبین را دیدن آن دعوت می کنیم.
کد خبر: ۴۸۸۷۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۰۴

نوید شاهد-«در درگیری با گروهک‌ها به ناچار باید عقب‌نشینی می‌کردیم. ما 4 نفر بودیم که یکی از ما پایش تیر خورده بود. به زحمت قدری جلوتر رفتیم و نهایتا به جایی رسیدیم که هیچ راه فراری جز لبه پرتگاه رودخانه نداشتیم، هوا تاریک و گروهک‌ها وارد روستا شده بودند ...» ادامه این خاطره از رزمنده دفاع مقدس "نصرالله اسکندری" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۸۶۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۰۳

به مناسبت فرا رسيدن هفته دفاع مقدس، مراسم آيين تجليل و تكريم از پيكسوتان دفاع مقدس در سارى برگزار شد.
کد خبر: ۴۸۸۵۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۰۲

روایت، زنده یاد سردار عبدالرضا حاج علیانی از دوران جنگ تحمیلی؛
نوید شاهد – زنده یاد سردار"عبدالرضا حاج علیانی" از فرماندهان دوران دفاع مقدس در بخشی از خاطرات خود از جنگ تحمیلی می گوید:« رمز موفقیت در اتحاد و همدلی سپاه، ارتش و مردم بود. اگر تاریخ را ورق بزنیم، در تمامی اوراق آن ملتی روشن تر از این نسل نخواهیم داشت.»
کد خبر: ۴۸۸۵۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۰۲

وصیتنامه شهید نصیر امین یار از شهدای سنی
نوید شاهد - وقتی شهید در آخرین مرخصی از منطقه کردستان به خانه آمده بود مادرم پاهایش را به دلیل تاول زدن حنا کرد، روزی که جنازه شهید را آوردند پاهای نازنینش حنا داشت، در همان آخرین روز مرخصی بود که شهید از من خواست که موهایش را اصلاح کنم.
کد خبر: ۴۸۸۵۱۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۰۲

کلیپ | خاطرات دفاع مقدس/جانبازان گران‌قدر "محمد یوسفی"
نوید شاهد - به‌مناسبت فرارسیدن چهلمین سالگرد دفاع مقدس، کلیپ زیر روزهای دلاورمردی جوانان غیور این سرزمین در این ایام را روایت می‌کند که نوید شاهد سمنان شما را به دیدن آن دعوت می‌کند.
کد خبر: ۴۸۸۵۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۰۲

به همت استودیو شاهد و نوید شاهد خراسان رضوی ؛
ویژه برنامه‌های دستاورد های ملی دفاع مقدس و مقاومت در غرفه بنیاد شهید و امور ایثارگران خراسان رضوی به صورت زنده از صفحه سایت نوید شاهد خراسان رضوی پخش می‌شود.
کد خبر: ۴۸۸۴۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۰۱

روایتی خواندنی از از زبان یک رزمنده کرمانشاهی در دوران دفاع مقدس؛
نوید شاهد - "سید عامر صالحی" از رزمندگان و پیشکسوتان دوران دفاع مقدس در بخشی از خاطرات خود از جنگ تحمیلی می گوید:« ساعت 2 بعد از ظهر بود که پیشمرگان کرد می خواستند ارتش عراق را با خمپاره 120 بزنند. دیده بان با بی سیم به خدمه ی خمپاره، گرا می داد و می گفت خیلی جلو می زنید باید مقداری عقب تر بزنید یکی از بچه ها گفت دیده بان می گوید باید ما عقب بکشیم تا بتوانیم هدف را بزنیم....»
کد خبر: ۴۸۸۴۲۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۰۱

روایتی خواندنی از زبان یک رزمنده کرمانشاهی در دوران دفاع مقدس؛
نوید شاهد - "علیمراد مرادی گوهر حقانی" از رزمندگان و پیشکسوتان دوران دفاع مقدس در بخشی از خاطرات خود از جنگ تحمیلی می گوید: «من به سنگرهای کمین گروهانم گفته بودم: اگر حرکتی از رو به رو مشاهده کردید، بدون استثنا شلیک کنید. ما از پیشروی آن ها خبر نداشتیم برای همین نگهبان ها به محض دیدن آن ها شروع به تیراندازی کردند. بعد از اطلاع گرفتن از گردان فهمیدیم آن ها که نیروهای گشتی خودمان هستند و تیراندازی را متوقف کردیم.»
کد خبر: ۴۸۸۴۱۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۰۱

معرفی شهدای اقلیتهای دینی
نوید شاهد - وقتی که شهید دورۀ دبیرستان را طی کرد و مدرک دیپلم را اخذ نمود به وی پیشنهاد دادم چون دوازده سال درس خواندی برای مدتی به مسافرت برو و خستگی این دوازده سال را از وجودت بیرون کن اما او مخالفت کرد...
کد خبر: ۴۸۸۳۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۰۲

خاطرات شهید محمد امین احمد پور از شهدای اهل تسنن
نوید شاهد - ایام جبهه و جنگ بود. شور و شعف زیادی نسبت به رفتن به جبهه و جنگ با بعثیان و اشغالگران داشت.
کد خبر: ۴۸۸۳۷۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۰۲

نوید شاهد - «با ماژیک رنگ مشکی تاریخ تولد خود را از 1348 به 1346 کاهش دادم تا سن‌ام افزایش یابد و بقیه مدارک لازم همراه با کپی شناسنامه را تحویل واحد پذیرش سپاه دادم. پذیرش با ملاحظه شناسنامه و برانداز قد و قواره‌ام جلویم را گرفت ...» ادامه این خاطره از رزمنده دفاع مقدس "محمد علیخانی" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۴۸۸۳۵۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۰۱

نوید شاهد - همسر شهيد "برفي رياستي" در خاطره ای می گوید: ساعت دوازده شب بود و همه خوابیده بودیم که ناگهان شهید هراسان و مضطرب از خواب بلند شد و مرا صدا زد و گفت: «فردا صبح می خواهم به جبهه بروم.» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۸۸۳۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۱

نوید شاهد - همسر شهید "محمد صادق سرنوبه" در خاطره ای می گوید: شهید علاقه ی زیادی به نگهداری پرندگان داشت و به همین دلیل از دو طوطی در خانه نگهداری می کرد. این دو پرنده هم متقابلا علاقه ی زیادی به شهید بزرگوار داشتند؛ به طوری که هر موقع شهید از محل کار به خانه می آمد و یا می خواست از خانه خارج شود، با اصواتی با آنها حرف می زد.
کد خبر: ۴۸۸۳۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۱

روایتی خواندنی از از زبان یک رزمنده کرمانشاهی در دوران دفاع مقدس؛
نوید شاهد - "جمشید امیری" از رزمندگان و پیشکسوتان دوران دفاع مقدس در بخشی از خاطرات خود از جنگ تحمیلی می گوید:« نیروهای ضد انقلاب با کالیبر 50 روی ارتفاعات منطقه مستقر شده بودند و اجازه نمی دادند بالگردهای هوانیروز به ما کمک کنند.این محاصره حدود 72 ساعت طول کشید. بچه ها از نظر غذا دادن و نداشتن امنیت، سختی بسیار زیادی کشیدند...»
کد خبر: ۴۸۸۳۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۱

روایتی خواندنی از زبان یک رزمنده کرمانشاهی در دوران دفاع مقدس؛
نوید شاهد - "علی میری" از رزمندگان و پیشکسوتان دوران دفاع مقدس در بخشی از خاطرات خود از جنگ تحمیلی می گوید: «تفنگ های ما "کلاشینگف" بود و دقت زیادی نداشت. من با دوربینی که داشتم، یک نفر از آن ها را دیدم و به فرمانده نشان دادم. فرمانده او را زد نفر دوم را هم شناسایی کردم او هم کشته شد. به هر حال به این ترتیب پانزده نفرشان را به هلاکت رساندیم و مابقی متواری شدند. شیرازه ی کار دشمن از هم پاشید و ما از کمین نجات پیدا کردیم.»
کد خبر: ۴۸۸۲۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۱

معرفی کتاب؛
نوید شاهد - کتاب "شبیه طلوع" به قلم محمد اطهری، بیان خاطرات ی از دوران دفاع مقدس به ویژه در مناطق عملیاتی غرب کشور است.
کد خبر: ۴۸۸۲۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۶/۳۱