نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
مروری بر خاطرات شهید "یدالله مرادی":
نوید شاهد - همسر شهید یدالله مرادی در مورد ایشان این گونه بیان می‌کند: شهید مرادی از جمله کسانی بود که همواره یاد خدا در دل داشت و شب‌ها همیشه وضو می‌گرفت و بعد چند رکعت نماز شب می‌خواند و می‌گفت: انسان باید با وضو بخوابد، هیچکس از فردایش خبر ندارد، ممکن است فردایی در کار نباشد.
کد خبر: ۵۱۱۹۸۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۲

نوید شاهد – پدر شهید «ابراهیم ناصری» روایت می‌کند: «چند روزی بيشتر از ازدواجشان نمی‌گذشت كه به من گفت كه می‌خواهد عازم جبهه شود و خيلي هم براي رفتن جديت و پشتكار داشت. من با رفتنش به جبهه مخالف بودم چون تازه‌داماد بود. به او گفتم بگذار يكي دو هفته بيشتر از عروسي شما بگذرد تا با همسرت بيشتر آشنا شوي، بعد اگر خواستي راهي جبهه شو. ايشان در جواب با خنده گفت: پدر جان مگر حضرت قاسم الگوي جوانان مسلمان نبودند كه در كربلا باوجوداینکه تازه‌داماد بودند به‌سوی دشمن تاختند...»
کد خبر: ۵۱۱۹۵۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۲

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛ روایت های دلنشین مادر شهید "خان محمدی"
نویدشاهد- "امیر هوشنگ خان محمدی" فرزند مهدی یازدهم شهریور ماه ۱۳۴۸ در تهران متولد شد. با اینکه سن و سال کمی داشت و دانش آموز بود ولی با شروع جنگ تحمیلی به جبهه ها رفت. در جبهه ها در چالاکی و انجام ماموریت زبانزد فرماندهان بود. این شهید بزرگوار در عملیات کربلای ۵ و پس از انهدام ۷ تانک در شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. روایت های دلنشین مادر شهید از جانفشانی های فرزندش را می بینید.
کد خبر: ۵۱۱۹۵۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۶

نوید شاهد - ویدئوی زیر از آزاده و جانباز شهید «قنبر علی بهارستانی» است که از مردم درخواست دارد به جبهه حق بشتابند. وی جوانترین جانباز و آزاده در استان اصفهان است که خرداد 1398 به شهادت رسید و به دو برادر شهیدش پیوست. کلیپی از مصاحبه این شهید با همکاری بنیاد استان قبل از شهادتش تهیه شده بود که نوید شاهد اصفهان آن را منتشر میکند.
کد خبر: ۵۱۱۹۱۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۲

خاطرات شفاهی والدین؛
نوید شاهد_ شهید اکبر روزبه هفدهم اسفندماه ماه ۱۳۴۷ در روستای توچغاز از توابع شهرستان ملایر به دنیا آمد. پدرش احمد و مادرش ربابه نام داشت. در حد خواندن و نوشتن سوادآموخت و به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. این شهید بزرگوار در پنجم اسفندماه ۱۳۶۷ در دیواندره براثر سرمازدگی به شهادت رسید. پیکر این شهید بزرگوار در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد. در ادامه مصاحبه تصویری با پدر، مادر، برادر و خواهر این شهید بزرگوار را در نوید شاهد می‌بینید.
کد خبر: ۵۱۱۹۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۲

نوید شاهد - «یکی از سربازان داد زد که شیمیایی زدند همه ماسک‌های خود را زدند. من و یکی از دوستانم که بچه تبریز بود ماسک نداشتیم دوست من یک پلاستیک را برداشت و بر سر خود کشید که شیمیایی نشود ...» ادامه این خاطره را از "ابوطالب سمیعی" در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۱۱۸۹۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۱

روایتی از جانباز کرمانشاهی؛
نوید شاهد- جانباز کرمانشاهی "سید نظر علی مینایی ابراهیمی" می گوید: « تمام بدنم سوخته بود. برادرم از روی انگشتان پا مرا شناسایی کرده بود. تن سوخته ام نیز آشیانه ی ترکش های زیادی بود. اما درد آورتر از دردهای خودم تجسم بمباران پادگان و شهادت دوستانم بود.»
کد خبر: ۵۱۱۸۸۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۱

خاطرات شفاهی مادر شهید ورزشکار
نویدشاهد- بیست و سوم بهمن ماه سال 65 و به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامى، جوانان شهرستان چوار آغازگر يک مسابقه رويايى و باور نکردني بودند. مسابقه‌ای که هیچگاه با سوت داور پایان نیافت؛ فوتبال تبدیل به پلی برای رسیدن به ایثارگری و شهادت شد و زیباترین پیوند بین فوتبال و شهادت، در زمین فوتبال چوار ایلام شکل گرفت. شهید " محمد کمالوندى" از شهدای فوتبالیستی است که در بمباران زمین فوتبال چوار به شهادت رسید که خاطرات مادر این شهید والامقام را در فیلم زیر می بینید.
کد خبر: ۵۱۱۸۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۱

روایتی خواندنی از آزاده و جانباز کرمانشاهی؛
نوید شاهد- آزاده و جانباز کرمانشاهی "کتابعلی موسوی نژاد" می گوید: «برایمان غیر قابل تحمل بود که خواهرانمان اسیر آن دژخیمان باشند. اسرا هماهنگ و متحد با صدای تکبیر و مرگ بر صدام درها را شکستیم و بیرون رفتیم. دشمن وحشت زده شد. پس از مذاکره ی کوتاهی پذیرفتند و چهل و هشت ساعت بعد هر سه خواهر را به مقامات ایران تحویل دادند.»
کد خبر: ۵۱۱۸۷۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۱

خاطرات شفاهی؛
نوید شاهد -مادر شهید "سید مهدی شمس الضحی" در این مصاحبه از لحظه وداع با فرزندش گفت: «پسرم لحظه آخر در قبر مانند غنچه ای شکفت و لبخندی بر چهره من زد که هرگز از یادم نمی رود.»
کد خبر: ۵۱۱۸۵۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۱

خاطرات شفاهی مادر شهید «مهدی هواسی» با زبان محلی؛
نوید شاهد - شهید مهدی هواسی از شهدای جنگ تحمیلی است که خردادماه ۱۳۶۷ در سن ۱۵ سالگی در منطقه عملیاتی مهران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر شهید از تنها آرزویش می‌گوید: تنها آرزویم این است که مهدی یک بار جوابم را بدهد نمی‌دانید چقدر دلم برای مادر گفتنش تنگ شده است. دلم برای عطر تنش و برای نفس‌هایش تنگ شده است. با صدای هر پایی بلند می‌شوم احساس می‌کنم به سمتم می‌آید. در ادامه خلاصه‌ای از متن و فیلم مصاحبه تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۱۱۸۱۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۱

خاطرات شفاهی والدین شهدا، قسمت دوم
نوید شاهد - "آسمان، آبی تر" مجموعه کلیپ های مصاحبه با والدین شهدا و آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان یزد می باشد. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران یزد با همکاری صدا و سیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی یزد پخش می شود. این قسمت از "آسمان، آبی تر" با مادر شهید محمدرضا دهقانی تفتی به مصاحبه پرداخته است. مادر شهید والامقام چنین می گوید: «فرزندم می گفت: اگر توفیق پرواز (شهادت) یافتم، در شهادتم گریه نکنید» نوید شاهد شما را به دیدن این مصاحبه دعوت می کند.
کد خبر: ۵۱۱۸۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۰

گفتگوی تصویری با مادر شهید احمد بیگداشتی؛
نوید شاهد- شهید احمد بیگداشتی یازدهم دي  1339 در شهرستان کرمانشــاه به دنیا آمد. پدرش محمود و مادرش  زهرا نام داشــت. تا ســوم راهنمایي درس خواند. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت.  بیســتم فروردین 1367 با سمت معاون گردان امام حسین در چنگوله توســط نیروهاي عراقي بر اثر اصابت ترکش به شــهادت رسید. پیکرشهید در گلزار شهداي شهرستان اسلام آبادغرب به خاک سپرده شده است.
کد خبر: ۵۱۱۸۰۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۰

اسوه‌های صبر و پایداری/ خاطرات شفاهی همسران شهدا
نوید شاهد - "اسوه‌های صبر و پایداری" مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با همسران شهدا و آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان خراسان شمالی است. این برنامه در استودیو بنیاد شهید و امور ایثارگران با همکاری صداوسیمای مرکز استان ضبط و پس از تدوین از شبکه استانی خراسان شمالی پخش می‌شود. این قسمت از "اسوه‌های صبر و پایداری" با همسر محترم شهید موسی احمدی به مصاحبه پرداخته است. همسر شهید والامقام چنین می‌گوید:« کتابی با عنوان زندگی‌نامه حضرت زهرا (س) برایم هدیه گرفت و همیشه تأکید می‌کرد از این کتاب برای تربیت فرزندانم استفاده کنم و حرت زهرا (س) را الگوی خود قرار دهم »
کد خبر: ۵۱۱۷۹۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۱

نویدشاهد - جانباز هفتاد درصد «سیدهادی حسینی» در قسمتی از خاطرات خود در دوران دفاع مقدس گفت: من و دو نفر دیگر از همسنگرانم برای پشتیبانی از همرزمان، فشار آتش‌بار را روی متجاوزین بیشتر کردیم تا نیروهای ما بهتر بتوانند پیشروی کنند، ناگهان گلوله خمپاره ای به سنگرمان اصابت کرد، ناگهان صدای مجید به گوشم رسید که گفت «سید، کمی صبر کن تا به کمکت بیایم.»
کد خبر: ۵۱۱۷۸۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۰

نوید شاهد - برادر شهید «علی صلاحی شامیر» روایت می‌کند: «مقید به نماز اول وقت بود و بسیار در نماز، دقت داشت و مصداق «ويقيمون الصلوة» بود می‌گفت؛ من که به جبهه می‌روم احترام مردم را نگه‌دارید خودتان را هیچ‌وقت بزرگ نشمارید همیشه به دنبال نماز اول وقت و قرآن باشید هیچ‌وقت دنبال کار خلاف نروید.»
کد خبر: ۵۱۱۷۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۱۰

برگی از خاطرات دفاع مقدس؛
نوید شاهد - «مادرم وقتی شنید می‌خواهم به جبهه بروم بی‌تعارف آب پاکی را روی دستم ریخت و گفت: تو باید ازدواج کنی. خیلی غصه خوردم، ولی خودم را نباختم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات "محبوبه ربانی‌ها" از زنان امدادگر استان قزوین در دوران هشت سال دفاع مقدس است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۱۱۶۵۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۰۹

نویدشاهد- "پرواز بر موج های اروند" فصل پنجم بخشی از خاطرات امیر سرتیپ خلبان حمید بقایی فرمانده سابق نهاجا در کتاب "مردانی حوالی خورشید" به قلم ناصر پروانی است که در متن زیر یکی از خاطرات ایشان را می خوانید.
کد خبر: ۵۱۱۶۴۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۷/۰۹

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
نوید شاهد - اداره فرهنگی و تبلیغات کلیپی از تاریخ شفاهی پدر شهیداباصلت جعفری؛ حاج‌نعمت‌الله جعفری تهیه کرده‌است. این پدر شهید در روایت از پسرش می‌گوید: «او خوش اخلاق بود و به ما سفارش می کرد به خدا توکل کنیم.» و همچنین بیان می کند که من در بی تابی و دلتنگی پسرم گریه می کنم و هر روز برسر مزارش می روم.» چند سال پیش این پدر بزرگوار به فرزند شهیدش پیوست.
کد خبر: ۵۱۱۶۰۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۰۷

همسر شهید "قربان احمدی":
نوید شاهد - «روزی که می‌خواست آخرین وداع را با ما کند من از تنها دخترم معصومه خواستم که گریه کند تا مانع رفتن پدرش به جبهه شود ولی ایشان هدف بزرگتری را انتخاب کرده بود لذا اشک‌های دخترش نتوانست دلش را برای رسیدن به هدفش بلرزاند و عازم جبهه شد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید "قربان احمدی" از زبان همسر این شهید بزرگوار است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۱۱۴۷۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۵/۰۶