نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطرات
در روایت از شهیددانش آموز «عبدالله کیائی» مطرح شد:
نوید شاهد - جانباز «عباس کیائی» در روایت خاطره از شهید دانش آموز بیان می‎کند: «اینجاست که باید وابستگی‌های دنیوی را در اصل دنیا راباید سه طلاقه کرده باشید؛ یعنی باید تمام سیم خاردارهای درونت را پاره کرده باشی تا بتوانی در سخت‌ترین شرایط ماموریت محوله و رسالتی را که عهده‎دار شده‌ای بتوانی به‌خوبی انجام وظیفه کنی.»
کد خبر: ۵۲۱۰۷۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۳۰

نوید شاهد - مادر شهید "نادر حسنوند اصلی" نقل می‌کند: «شهید از حضرت ابوالفضل العباس (ع) پیروی داشته و شجاعت و سیره او را در بسیاری از کارهایش سرمشق قرار داده بود.»
کد خبر: ۵۲۱۰۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۶

زندگی نامه/
نوید شاهد _ در زندگی نامه و خاطرات شهید علی ابراهیمی آمده است: علی، پیشتاز شروع مبارزات از مکان تحصیل خویش بود؛ به طوری که جای او و صدای او را همگان آشنا بودند. در ادامه خاطرات ی از رفیق شهید ابراهیمی را می خوانید.
کد خبر: ۵۲۱۰۴۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۴

نوید شاهد - شهید "سید حسین حسینی لمسکی" از شهدای هشت سال دفاع مقدس است. همرزم او نقل می‌کند: «یکی از صحبت‌هایی که من بار‌ها از او شنیده بودم این بود که نباید امام عزیز را تنها بگذاریم. جای هیچ گونه درنگی نیست.»
کد خبر: ۵۲۱۰۳۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۵

در روایت از شهید خراسانی مطرح شد:
نوید شاهد - شهید«جعفر خراسانی گرده کوهی» از شهدای دوران دفاع مقدس است. از او روایت شده که قول داده بود اسلحه برادر شهیدش را بردارد و تا روز پیروزی بر نگردد؛... ولی برگشت؛ از سرزمین سومار و از عملیات مسلم بن عقیل؛ آن‌گونه که خودش می‌خواست و آنطور که خودش نوشت؛ به مانایی و جاودانگی.»
کد خبر: ۵۲۱۰۲۹   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۴

خاطرات شفاهی؛
نوید شاهد - شهید «احمد عیوضی» دوم شهریور 1341 در شهرستان خوی دیده به جهان گشود و سرانجام در دوازدهم اردیبهشت 1361 در خرمشهر براثر اصابت گلوله به شهادت رسید. در ادامه فیلمی از گفتگو با خواهر این شهید را می بینید.
کد خبر: ۵۲۱۰۲۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۴

خاطرات شفاهی والدین شهدا | قسمت ۶
نوید شاهد - برادر شهید "خلیل عطا گنبدی " نقل می‌کند: «مادرم آروزی دامادی برادرم را داشت، ولی این آرزو بر دلش ماند.» در ادامه فیلم این مصاحبه جذاب و دیدنی را در نوید شاهد گلستان ببینید.
کد خبر: ۵۲۱۰۲۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۴

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
نوید شاهد - «بیگم‍‌جان بازوبندی» مادر شهید «ابوالفضل بازوبندی» بیان می کند: «ابولفضل هفده ساله بود که گفت: می خواهم به جبهه بروم و سهمی در جنگ داشته باشم.» ادامه روایت را در ویدئو زیر دنبال کنید.
کد خبر: ۵۲۱۰۱۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۴

خاطرات شفاهی؛
نوید شاهد - شهید «رضا صفرعلی زاده» دوم فروردین 1348 در شهرستان خوی دیده به جهان گشود و سرانجام در دوم بهمن 1366، با سمت فرمانده دسته در ماووت عراق براثر اصابت ترکش به سر و گردن به شهادت رسید. در ادامه فیلمی از گفتگو با مادر این شهید را می بینید.
کد خبر: ۵۲۰۹۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۳

مادر شهيد "حشمت اله رشيدمرد" در خاطره ای می گوید: «حشمت اله قبل از انقلاب با این حال که نوجوان بود ولی دیوار نویسی می کرد و اعلامیه می چسباند. او هیچگاه نماز و روزه اش ترک نمی شد و...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۵۲۰۹۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۵

همزمان با آغاز هفته کتاب و کتابخوانی؛
نوید شاهد - فردا، همزمان با آغاز هفته کتاب و کتابخوانی، مراسم رونمایی از 3 عنوان کتاب در حوزه ایثار و شهادت با حضور مسئولان کشوری و استانی در قزوین برگزار می‌شود.
کد خبر: ۵۲۰۹۵۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۳

مصاحبه با پدر شهیدان «فضل‌الله و ولی‌الله خراسانی»؛
نوید شاهد - پدر شهیدان فضل الله و ولی الله خراسانی از خاطرات شهادت فرزندانش در این مصاحبه کوتاه برایمان می گوید و اینکه چگونه عاشقانه به سوی خدا پر کشیدند.
کد خبر: ۵۲۰۹۴۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۳

برگی از خاطرات شهید "ابوترابی‌فرد"؛
نوید شاهد- «ظرف آش مرا آورد تا آش را با قاشق به من بدهد و بخورم. گفتم: حاج‌آقا من سل دارم و اگر این کار را بکنید شما هم مریض می‌شوید. گفت: پسرم این سل که می‌گویی چیه؟ تو دکون باز کردی. اینجا که اصفهان نیست زرنگ بازی در آورده‌ای، می‌خوای غذای بیشتری بهتو بدهند که این دکون را باز کرده‌ای؟ ...» ادامه این خاطره را همزمان با ولادت سید آزادگان، شهید "حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی‌فرد" از این شهید بزرگوار در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۰۹۴۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۳

خاطرات شفاهی والدین شهدا | قسمت ۵
نوید شاهد - مادر شهید "رضا ابراهیم نژاد" نقل می‌کند: بعد از شهادت رضا وقتی برای دیدن فرزندم به سپاه مراجعه کردم. قنداقی را به من دادند و از من خواستند درون آن را باز نکنم. من هم قنداق را در آغوش گرفته بوسه‌ای بر آن زدم و درون تابوت گذاشتم. در ادامه فیلم جذاب و دیدنی این مصاحبه را در نوید شاهد گلستان می‌بینید.
کد خبر: ۵۲۰۸۹۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۳

نوید شاهد - همرزم شهید "عادل جنگی نزیقی" نقل می‌کند: «در شب عملیات، عادل حنا خریده بود و آن را بر انگشتان دست و پای خود بسته بود. وقتی دلیل این کار را از او پرسیدم در جوابم گفت: "امشب شب دامادی من است.» در ادامه متن کامل این خاطره را می‌خوانید.
کد خبر: ۵۲۰۸۶۷   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۳

نوید شاهد - «وقتی ذکریا دید حریف خواهر بزرگ‌ترش نمی‌شود، رفت سراغ زینب. وسط سریال و تماشای تلویزیون بازی‌اش گرفته بود. مدام سر به سرش می‌گذاشت و دستش را جلوی چشم‌های زینب می‌گرفت ...» ادامه این خاطره از شهید مدافع حرم "ذکریا شیری" را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۰۸۴۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۲

نوید شاهد - مادر شهید جمشیدی نقل می‌کند: «بعد از اتمام دوران خدمتی اش به خانه نیامد. او بسیار تلاش کرد تا دوباره او را به مناطق جنگی اعزام کنند.» در ادامه متن کامل این خاطره را بخوانید.
کد خبر: ۵۲۰۸۱۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۲

نوید شاهد - شاهین عسگریان معاون فرهنگی و آموزشی شهرستان‌های استان تهران در نشست صمیمی در خصوص ضبط و ثبت خاطرات شفاهی والدین شهدا که در بنیاد شهرستان ری برگزارشد، گفت: «ثبت خاطرات شهدا از زبان پدران و مادران شهدا بسیار ارزشمند است و این امر به شناساندن شخصیت انسانی و مذهبی شهدا برای نسل جوان کمک می‌کند.»
کد خبر: ۵۲۰۷۹۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۱

خاطرات شفاهی والدین شهدا؛
نوید شاهد - شهید «نادر شادیوند» از شهدای فرهنگی استان ایلام است که به عنوان بسیجی به دفاع از مملکت خویش پرداخت و سرانجام در آبان ماه 1366 در جبهه مهران به درجه رفیع شهادت نایل آمد. مادر شهید می گوید: «نادر بارها به من می گفت مادر دوست دارم من شهید بشوم و تو مادر شهید...». در ادامه فیلم این گفتگو تقدیم حضورتان می شود.
کد خبر: ۵۲۰۷۷۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۱

نوید شاهد - «گفتم باشد کاری می‌کنم که فردا و پس فردا خودتان من را بیرون کنید. صبحگاه که برگزار می‌شد اسامی را که می‌خواندند، من از زیر پتو و بالای کانکس می‌گفتم حاضر، من اینجا هستم! آن‌ها هم یکدیگر را نگاه می‌کردند ...» ادامه این خاطره را از رزمنده دفاع مقدس "ولی‌الله محمدی" در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۲۰۷۶۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۸/۲۰