خواهر شهید «حمیدرضا ناظری» نقل می‌کند: «بار آخر گفت: پارچه‌ای است که چهل نفر روی اون امضا کردن؛ عهدنامه است. اگه شهید شدم و خواستین منو کفن کنین، حتماً یه تکه از اون پارچه رو توی دست راستم بذارین!»

به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید حمیدرضا ناظری» هشتم آذرماه ۱۳۴۶ در شهرستان گرمسار به دنیا آمد. پدرش حسن، فروشنده مصالح ساختمانی بود و مادرش شهربانو نام داشت. دانش‏‌آموز چهارم متوسطه در رشته انسانی بود. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و پنجم اسفندماه ۱۳۶۶ در ماووت عراق دچار مصدومیت شیمیایی شد و به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش واقع است.

عهدنامه شهدا را در دست راستم بگذارید

نمی‌توانم تاب بیاورم

آخرین‌بار كه آمده بود، پایش را سرمای شدید زده بود. قصد برگشتن به جبهه را داشت. از او خواستم تا بهبودی پایش بماند. گفت: «نمی‌تونم تاب بیارم، باید برم.»

(به نقل از پدر شهید)

عهدنامه شهدا

بار آخر که آمده بود، گفت: «پارچه‌ای است که چهل نفر روی اون امضا کردن؛ عهدنامه است. اگه شهید شدم و خواستین منو کفن کنین و توی قبر بذارین حتماً یه تکه از اون پارچه رو توی دست راستم بذارین!» ما هم به وصیتش عمل کردیم.

(به نقل از خواهر شهید)

خدا رو شکر که به آرزوت رسیدی!

بیست و پنجم اسفندماه به شهادت رسیده بود. سوم فروردین پیکرش تشییع شد. وقتی ما را بردند پیکر شهیدمان را ببینیم، بالای سر پسرم گریه نکردم. فقط گفتم: «خدا رو شکر که به آرزوت رسیدی!»

(به نقل از مادر شهید)

مادر صبر داشته باش!

هروقت قرار است مشکلی برای ما پیش بیاید، شب قبلش به خوابم می‌آید و می‌گوید: «مادر! صبر داشته باش.»

(به نقل از مادر شهید)

برای شهادت نمی‌ریم

‌می‌گفت: «ما صرفاً برای شهادت نمی‌ریم، بلکه برای پیروزی اسلام می‌ریم. اگه شهید شدیم چه بهتر!»

(به نقل از خواهر شهید)

 

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده