شهید «علی غریب‌بلوک» هشتم آذرماه ۱۳۴۹ در شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدر به برکت تولد اولین فرزند، نام اولین امام خود را روی او گذاشت. از همان ابتدا مظلوم بود و آرام. علی در نهم مهرماه ۱۳۶۴ در جزیره مجنون با اصابت ترکش به شهادت رسید.

به گزارش نوید شاهد سمنان، چند ماهی بود که مسلم غریب‌بلوک و همسرش شهربانو، در انتظار تولد کودک خود بودند. هشتم آذرماه ۱۳۴۹ بالأخره انتظار به سر رسید و برای اولین بار گریه نوزادی خانه آقای غریب‌یبلوک را پر از شادی و طراوت کرد. 

پدر به برکت تولد اولین فرزند، نام اولین امام خود را روی او گذاشت

نام علی برای اولین فرزند

پدر به برکت تولد اولین فرزند، نام اولین امام خود را روی او گذاشت. «شهید علی غریب‌بلوک» به گفته مادرش از همان ابتدا مظلوم بود و آرام. هفت ساله بود که در مدرسه نهضت اسلامی دامغان ثبت‌نام کرد.

برادر علی نقل می‌کند: «زمستان از راه رسیده بود و با برف سنگینی که به همراه خود آورده بود، مردم را خانه‌نشین کرده بود. جز سوز سرما که از درز در داخل می‌آمد، صدای دیگری شنیده نمی‌شد. پدر علی نیم‌خیز برداشت و شعله آتش بخاری را بیشتر کرد. بخاری گُر گرفت؛ صدایی بلند شد؛ صدایی مثل راه رفتن داخل برف. معلوم بود برف از صبح هم سنگین‌تر شده است. در باز شد. علی با صورتی سرخ و دست‌هایی کبود از راه رسید. داغی نان‌ها هم نتوانسته بود دست‌هایش را گرم کند. سلام کرد و نان‌ها را در دستش جابه‌جا کرد. با احتیاط پا‌های خیسش را روی پادری گذاشت و گفت: ده تا نون می‌خواستین؟ پدر بلند شد و درحالی که نان‌ها را از دست‌های بی‌حس علی می‌گرفت، گفت: عاقبت به خیر بشی! گفتی ده تا نون گرفتی؟ یک، دو، سه، ... چشمان علی با دیدن بخاری برق زد. مثل تشنه‌ای که در بیابان آب دیده باشد، به سمت بخاری رفت. اگر می‌توانست آن را بغل می‌کرد تا گرم شود. پدر گفت: این نون‌ها که یازده تاست! علی کلاهش را بالاتر برد. پدر تکرار کرد: دوسه بار شمردم. یازده تاست! علی دست‌هایش را به هم مالید و گفت: یکی از نون‌ها رو به من بدین! بعد درحالی که در را باز می‌کرد، با صدایی لرزان گفت: برف بیشتر شده. همه‌جا یخ زده، اما این نون حق نانواست! مگه نه بابا؟ چند لحظه بعد، علی رفته بود؛ اما صدای سوز سرما بیشتر از قبل از درز در شنیده می‌شد.»

با حمایت پدر راهی شد

تحصیلاتش را تا دوم راهنمایی ادامه داد و سپس با حمایت و رضایت پدر به جبهه رفت. به عنوان بسیجی و با مسئولیت ادوات مخابرات گردان در جبهه به خدمت مشغول شد. دو ماه از اعزامش نگذشته بود که در نهم مهرماه ۱۳۶۴ در جزیره مجنون با اصابت ترکش به شهادت رسید. گلزار شهدای دامغان سال‌هاست پیکر مطهر علی را در آغوش گرم خود گرفته است. پدرش نیز یک سال بعد در شلمچه به شهادت رسید.

 

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده