آخرین بوسه بر گونههایش
به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید علیاکبر برهانی» پانزدهم دیماه ۱۳۴۱ در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش قربانعلی و مادرش اختر نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت. پانزدهم اردیبهشت ۱۳۶۱ در خرمشهر بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای امامزاده اشرف(ع) شهرستان سمنان قرار دارد.
نه شیرهاتون رو میخوایم و نه اعمال خلافتون رو
چندبار از طرف مدرسه مرا خواستند. هربار هم برای خودشان استدلالهایی داشتند. آن بار هم گفتند: «پسر شما بچهها رو تحریک میکنه که پاکتهای شیر رو پرت کنن اینور و اونور و به حکومت بد و بیراه بگن. روی دیوار هم نوشتن ما نه شیرهاتون رو میخوایم و نه اعمال خلافتون رو. این حرفها براتون گرون تموم میشه. آقای برهانی! اگه بردنش یک جایی که عرب نی انداخت، اونوقت شاکی نشین، چندبار بهتون اخطار دادم! بچهی راهنمایی رو چه به سیاست!»
با پایگاههای مسجد همکاری میکرد. نوارهای امام را تکثیر و پخش میکردند. اعلامیهها را شب میآورد خانه با دست مینوشت و تا صبح نشده به در و دیوار میچسباند.
(به نقل از پدر شهید)
بیشتر بخوانید: حرف دامادی بود و آرزوهای مادرانه
یک بار مردن که حقه
از جبهه که میآمد سرش را روی بالش نمیگذاشت. آب خنک نمیخورد. نمیفهمیدیم حقوقش را چکار میکند. بعدها رسیدهای کمک به جبهه را توی وسایلش پیدا کردیم. هنوز به سن سربازی نرسیده بود که توی ارتش ثبت نام کرد و تکاور شد. ارتش را خیلی دوست داشت. میگفت: «یک بار مردن که حقه، اگه در راه خدا باشه سعادت دنیا و آخرتمونه. اصلاً دستور خدا و پیغمبر، خیر دنیا و آخرت باهاشه.»
(به نقل از مادر شهید)
بوسه مادر
وقتی گفتند شهید شده و فردا تشییع جنازه است، دلم را خوش کردم که یکبار دیگر صورت ماهش را میبینم، اما بعدش که فهمیدم، ترکش به سرش خورده، گفتم: «آرزو به دل میمونم.»
دیدار آخر را از من دریغ نکرد. از پیشانی به بالا، سرش متلاشی شده بود. آخرین بوسه را بر گونههایش زدم و گفتم: «دیدارمون به قیامت.»
(به نقل از مادر شهید)
انتهای متن/