لبخند من، بهانه آخرین دیدار بود
به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید سید محمد موسوی» پنجم فروردین ۱۳۴۱ در شهرستان تهران به دنیا آمد. پدرش سید عبدالله و مادرش معصومه نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته تجربی درس خواند. سپس به فراگیری علوم حوزوی پرداخت. روحانی بود. ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. از سوی سپاه پاسداران به جبهه رفت. بیست و دوم بهمن ۱۳۶۴ با سمت فرمانده گروهان در اروندرود بر اثر اصابت گلوله به سینه و پا، شهید شد. پیکر وی را در بهشت زهرای زادگاهش به خاک سپردند.
پُرکار بود و فعال
از همان کودکی به فرایض دینی اهمیت میداد. قبل از سن تکلیف، نماز میخواند و روزه میگرفت و بیشتر اوقات با وضو بود. پُرکار و فعال بود. با چند نهاد و ارگان دولتی همکاری داشت و با علاقه برایشان کار میکرد، اما پولی نمیگرفت؛ اگر هم پافشاری میکردند، پول را میگرفت و خرج فقیران میکرد.
(به نقل از مادر شهید)
هدیه حضرت معصومه(س)
تعدادی مهمان به منزلمان آمدند. در خانه چیزی نداشتیم، پولی هم در دست و بال ما نبود تا برای پذیرایی خرج کنیم. شهید موسوی برای عرض حاجت به حرم حضرت معصومه(س) رفت و مشغول نماز شد. بعد از نماز دید مقداری پول در جیبش است. با آن پول خرید کرد و به خانه آمد. تا مدتها از آنچه خریده بود، استفاده میکردیم. به ایشان گفتم: «اینها تمام نمیشود؟!» گفت: «چیزی که حضرت معصومه(س) بدهند، تمام شدنی نیست!»
(به نقل از همسر شهید)
آخرین لبخند
رو به مادرم کرد و گفت: «امروز به خودتان زحمت ندهید. اگر مایل باشید، میخواهم برای شما و دخترم کباب بخرم.» رفت نان و کباب خرید و آمد. گفت: «حاج خانم! بیایید چند لقمه کباب بخورید.» مادرم گفت: «من هم مثل شما روزهام.»
نگاهی به من کرد و گفت: «پس به جای شما، دختر گلم میخورد.» کباب را لقمه میکرد و در دهانم میگذاشت؛ گاهی هم مرا میبوسید. مادرم گفت: «اینقدر زهرا را لوس نکن، چون وقتی شما نیستید بهانه میگیرد.» پدرم گفت: «لوسش نمیکنم، میخواهم برای آخرینبار خندههای شیرین دخترم را ببینم!»
(به نقل از فرزند شهید)
دیدار آخر
درِ خانه به صدا درآمد. مادرم چادرش را سر کرد و رفت تا در را باز کند. من هم رفتم. پدرم پشت در ایستاده بود. با لحن کودکانه گفتم: «بابا! شما که کلید داشتید، چرا زنگ زدید؟»
در حالی که خنده بر لب داشت گفت: «میخواستم برای آخرینبار دختر گلم در را به رویم باز کند.»
بعدازظهر همان روز با دوستانش راهی جبهه شد.
(به نقل از فرزند شهید)
انتهای متن/