وقتی جا پای شهدا بگذاری
به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید مهدی بهرامی» پانزدهم خرداد ۱۳۵۰ در شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدرش محمدرضا، باطریساز بود و مادرش صغرا نام داشت. تا پایان دوره کاردانی در رشته مدیریت نظامی درس خواند. پاسدار بود. سال ۱۳۷۴ ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. بیست و ششم مهر ۱۳۸۳ در زادگاهش بر اثر انفجار مهمات و سوختگی به شهادت رسید. پیکر وی را درگلزار شهدای فردوس رضای همان شهرستان به خاک سپردند.
آچار فرانسه سپاه
همیشه خوشتیپ بود و معطر. تابستان بود و هوا گرم. یک روز بهش گفتم: «مهدیجان! تو برای قاچ کردن هندوانه و خربزه نیاز به چاقو نداری، اتوی لباسهات خربزه را دو نیم میکنه!» لبخندی زد و چیزی نگفت. خط زیبا و قشنگی هم داشت؛ من همیشه به او میگفتم: «کاش خط زیبای تو را من داشتم.»
مدیر بود و بعضی وقتها جهت امور کارهای اداری و آموزشی از ایشان استفاده میکردم. حتی برای تخصیص بودجه اجرای برنامهها، پیگیری و جدیت در به ثمر رساندن کارها و برنامه موفق بود و از سرعت عمل بالایی برخوردار بود. هیچوقت در اجرای برنامهها از ایشان جواب «نه» نشنیدم. در حوزه مقاومت بسیج الهادی به عنوان مسئول نیروی انسانی خدمت میکرد و میتوان گفت به عنوان آچار فرانسه سپاه محسوب میشد.
(به نقل از دوست و همرزم شهید، حسین ناهیدی)
وقتی جا پای شهدا بگذاری
اسفند ۱۳۷۹ بود. اعزام اردوی راهیان نور داشتیم. آن زمان بسیج دانشجویی یک پیکان داشت و آقا مهدی با همان ماشین آمده بود و کارهای تدارکات، هماهنگی و غیره را انجام میداد.
به مسجد جامع خرمشهر رسیدیم. نماز را خواندیم و راهی محل یادمان شهدا و مناطق عملیاتی شدیم. وقتی میخواست پا جای پای شهدایی بگذارد که برای حفظ وجببهوجب خاک این مرزوبوم، خون خود را نثار اسلام کردند، احساس عجیبی داشت و با پای برهنه آهستهآهسته قدم برمیداشت و میگفت: «هیچگاه نمیتوانیم کارهای شما را جبران کنیم.»
(به نقل از دوست شهید، محمد خوشقدم)