غلامرضا به رسم عاشقان، سر فدای دوست کرد
به گزارش نوید شاهد سمنان، آخرین روز تابستان ۱۳۴۲ خدا خواسته چندین ساله عبدالکریم و مرضیه را اجابت کرد و درخت آرزوهایشان را به ثمر نشاند. در بندرگز متولد شد و اسمش را غلامرضا گذاشتند و در کنارش بهاریترین پاییز را با شور و شوق و لبخند گذراندند.
او بر بستری از مهر و صفا و ایمان بالید و بالغ شد
«شهید غلامرضا ترابی» تازه به حرف آمده بود و با هر مامان و بابا گفتنی، قند را توی دل پدر و مادرش آب میکرد که خزان مرگ به باغ وجود مادر زد و شرنگ غم بیمادری را به جانش ریخت. دیری نگذشت که کانون خانواده دوباره با وجود فرشتهای که غلامرضا تا سالها نمیدانست او را به دنیا نیاورده گرم شد و دوباره عشق جوشید.
غلامرضا بر بستری از مهر و صفا و ایمان بالید و بالغ شد. هم خوب درس میخواند هم خوب کار میکرد. آنچنان که در کنار پدر مرغداری را اداره میکرد و در عین حال هوای خواهر و برادرهایش را داشت. از فعالیتهایش میشد تشخیص داد حق و باطل را خوب میشناسد. با شرکت در جلسات سخنرانی و پخش اعلامیه و همکاری با مبارزان شهر، در کنار داییاش با رژیم ستمشاهی مبارزه میکرد و در همان حال از درس و تحصیل هم غافل نبود.
به رسم عاشقان، سر فدای دوست کرد
در رشته شیمی دانشگاه زاهدان پذیرفته شد. دانشجوی ممتاز دانشگاه بود. ورزش باستانی کار میکرد و ضرب میزد. سراپا شوق و شور بود. تشنه یادگرفتن بود و پر از اندیشههای تازه. سال دوم دانشگاه بود که تحمیل جنگ به وطنش را تاب نیاورد و او که از خدمت سربازی معاف شده بود، داوطلبانه در دورههای آموزشی شرکت کرد و عازم میدان مبارزه شد. سی و هفت روز جنگید و در عملیات کربلای پنج، منطقهٔ شلمچه، در بیستمین روز از زمستان سرد ۱۳۶۵ بر اثر اصابت ترکش به رسم عاشقان، سر فدای دوست کرد و در فردوس رضای دامغان آرام گرفت.
انتهای متن/