جهاد تبیین؛ باید راه رو نشونشون داد
به گزارش نوید شاهد سمنان، شهید رمضان یداللهی بیست و هفتم اردیبهشت ۱۳۴۱ در شهرستان سمنان به دنیا آمد. پدرش صمد (فوت ۱۳۵۴) و مادرش زهرا نام داشت. تا سوم متوسطه درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. پنجم دی ۱۳۶۰ در رقابیه بر اثر اصابت گلوله به شکم، شهید شد. مزار او در گلزار شهدای امامزاده اشرف زادگاهش قرار دارد.
یک گلوله اونم برای انقلاب و اسلام!
گفتم حالا به کجات خورده؟»
گفت: «چیز مهمی نیست. حالم خوبه.»
گفتم: «شنیدم به شکمت خورده، اون وقت میگی چیز مهمی نیست؟» گفت: «یک گلوله اونم برای انقلاب و اسلام که چیز مهمی نیست. ما مدیون انقلاب و اسلامیم.»
(به نقل از همرزم شهید، تشکری)
باید تموم نفرتمون رو از دشمن نشون بدیم
توی خیابانهای قم راهپیمایی میکردیم. وقتی شعار میدادیم، رمضان با تمام وجود فریاد میزد. گفتم: «رمضان گوشمون رو کر کردی یک کم یواش تر.»
گفت: «باید تموم نفرتمون رو از دشمن نشون بدیم.»
(به نقل از همرزم شهید، تشکری)
بیشتر بخوانید: شهادت، آخرین مرحله تکامل انسان و آخرین راه رسیدن به خدا است
جهاد تبیین؛ باید راه رو نشونشون داد
برای مخالفین انقلاب جلسه میگذاشت و آنها را راهنمایی میکرد و از رژیم و کارهایش انتقاد میکرد. یک روز به او گفتم: «این همه زحمت میکشی مگه اونها حالیشونه؟»
گفت: «حتی اگه توی این جمع یک نفر هم به راه راست هدایت بشه برای ما کافیه. اینها فریب خوردن، باید راه رو نشونشون داد.»
(به نقل از خانواده شهید)
مثل یک پدر حرف میزنه
جلوی تلویزیون نشسته بودیم. حضرت امام (ره) سخنرانی میکرد. نیم ساعتی میشد که هر استکان چای را جلوی رمضان میگذاشتند، خنک میشد. او بدون توجه به آن فقط چشمش به تلویزیون بود. پیشش رفتم. استکانی را برداشتم و گفتم: «رمضان رمضان!» متوجهام نشد. دستی به شانهاش زدم و گفتم: «با تو هستم عموا»
به خودش آمد. گفتم: «چندمین استکان چای بود که برات آوردن. همه یخ کرد. حواست کجاست؟» چشمش را به طرف تلویزیون کرد و گفت: «بگذار ببینم امام چی میگه. میبینی مثل یک پدر حرف میزنه، اون پدر ما مردمه.»
(به نقل از برادرزاده شهید)
انتهای متن/