قسمت دوم خاطرات شهید غلامحسین فرهنگی
برادر شهید «غلامحسین فرهنگی» نقل می‌کند: «صدای مسئول پست‌خانه به انتظار دو ماهه‌ام پایان داد: علی آقا! بیا اینجا نامه داری! نامه را که به دستم داد تا به خانه برسم یک نفس دویدم. توی حیاط خانه‌مان درِ پاکت نامه را باز کردم. چقدر متنش به نظرم آشنا بود. ...»

مهر برگشتی روی پاکت نامه!

به گزارش نوید شاهد سمنان، شهید غلامحسین فرهنگی دوم خرداد ۱۳۲۷ در روستای فرات از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدرش علی‌اکبر و مادرش شهربانو نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارمند صنایع دفاع بود. ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد. از سوی سپاه پاسداران در جبهه حضور یافت. سیزدهم مهر ۱۳۶۱ در سومار توسط نیرو‌های بعثی به شهادت رسید. تاکنون اثری از وی به دست نیامده است.

دانه‌های اشک آرام آرام می‌چکید روی گونه‌هایش

توی رختخواب غلت می‌زدم که دستم خورد به جای خالی غلامحسین. بازهم توی جایش نبود. آهسته از جا بلند شدم و راه افتادم به سمت اتاقش. از لای در اتاق نگاهش کردم. سر سجاده نشسته بود، تسبیح می‌گرداند و دانه‌های اشک آرام آرام می‌چکید روی گونه‌هایش.

(به نقل از همسر شهید)

بیشتر بخوانید: داشتن این کتاب‌ها جرمه!

مهر برگشتی روی پاکت نامه!

از مدرسه که تعطیل شدم، راهم را کج کردم تا از جلوی پست‌خانه روستا بگذرم. صدای مسئول پست‌خانه به انتظار دو ماهه‌ام پایان داد: «علی آقا! بیا اینجا نامه داری!»

نامه را که به دستم داد تا به خانه برسم یک نفس دویدم. توی حیاط خانه‌مان درِ پاکت نامه را باز کردم. چقدر متنش به نظرم آشنا بود. با کمی دقت فهمیدم نامه‌ای است که من و پدر برای غلامحسین نوشته بودیم. همان دو ماه پیش قبل از شنیدن خبر مفقودالاثر شدنش.

روی پاکت نامه را نگاهی انداختم. دست خط خودم بود. با مهر برگشتی که خورده بود کنارش. باورش سخت بود بعد از دو ماه انتظار جواب آخرین نامه‌ام را این‌گونه بگیرم.

(به نقل از برادر شهید، علی فرهنگی)

 

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده