معرفی کتاب «رمادی 9»؛ خاطراتی از آزاده اسماعیل قیومی
قسمتی از متن کتاب
روزهای تکراری هم بود اتفاق جدیدی نمیافتاد. یک روز فرمانده ی اردوگاه اعلان کرد:« همه توی محوطه جمع بشن، کار مهمی دارم؟».
بچه ها به هم می گفتند:« باز چه خوابی برامون دیدن؟ خدا به خیر کنه؟».
وقتی همه در وسط میدان جمع شدیم، گفت:« جناب صدام حسین دستور دادن که همه ی اسرا رو برای زیارت کربلاو نجف ببرن. بعضی از اردوگاه ها، پیش از این به زیارت رفتن. هفته ی آینده نوبت اردوگاه ماست.»
از خوشحالی در پوستمان نمی گنجیدیم لباس های پاره و پر از وصله را شستیم و انتظار روز موعود را می کشیدیم.
روز شماری کردیم تا روزی که صبح زود، اتوبوس ها جلوی اردوگاه به صف شدند. اسامی ما را ثبت کردند و سوار شدیم به جلوی دژبانی که رسیدیم چهار تا سرباز مسلح سوار هر اتوبوس شدند.
باورمان نمی شد که از اردوگاه خارج شده باشیم. بیش از سه سال در یک چهار دیواری بودیم که تا هر چه چشم کار می کرد، سیم خادار بود. حالا داخل جاده هستیم و اتوبوس در حرکت است.
وارد شهر کربلا شدیم. از روزی که خبر زیارت را به ما دادند، یکی از دوستان که دستی در شعر داشت و صاحب ذوق بود. چند بیت شعر سرود. قرار گذاشتیم هنگام ورود به کربلا آنرا بخوانیم.
ادامه در کتاب....
مشخصات کتاب رمادی 9
خاطراتی از آزاده اسماعیل قیومی
نویسنده یار محمد عرب عامری
نشر شاهد -1386
قیمت 8000 ریال
شمارگان 3000 جلد
قطع رقعی
68 صفحه
***********************
منبع: بنیاد شهید و امور ایثارگران استان سمنان