نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

شخصیتها
شخصيت ها / شهدا / ذوالفقار حاجیلوئی / متن / وصیت نامه / وصيتنامه شهید ذوالفقار حاجيلويى

بسمه تعالى

به نام او كه همه چيز از اوست

سپاس خداوندى را كه بزرگتر از آنست كه بتوان وصفش كرد. درود بر محمد و آل محمد (ص) كه برگزيده خداست و سلام بر امام امت خمينى كبير اين اسوه و الگوى زمان ، امامى كه فريادش فرياد جهانخواران را در سينه هايشان خفه كرده و ميكند و سلام بر امت هميشه بيدار و در صحنه حاضر.

پروردگارا از تو مى خواهم هر زمان كه صلاح دانستى شهيد شوم ضمن اينكه به تمام كسانى كه دوستشان دارى سوگندت مى دهم كه مرگ در بستر را نصيب من نكنى و اگر شهادت را نصيب من نكردى بدنم تكه تكه شود كه در صحراى محشرو روز قيامت پيش سرور شهيدان شرمنده نباشم.

پروردگارا من خجالت مى كشم در روز قيامت سرور شهيدان بدنش پاره پاره باشد و من سالم باشم. اى پدر و مادر عزيز و مهربانم شما هيچگاه فكر نكنيد كه من به اجبار و يا براى كار ديگرى به جبهه آمده ام من به جبهه آمده ام تا جان و قطره قطره خون خود را در راه اسلام و هدفم نثار كنم شايد با اين قطره خون ناقابل خود يك قدم مثبت در راه اسلام و هدفم برداشته باشم.

پدر جان از قول من به كشاورزان مسلمان ايران بگو جهاد تنها كشته شدن نيست، همين گندمى كه شما مى كاريد جهادى بس بزرگ است هنگامى كه بذر افشانى مى كنيد در همان وقت مشتى محكم بر دهان سرمايه داران شرق و غرب ميزنيد پس كشاورزى را رونق دهيد تا دست درازى نسبت به جهانخواران نكنيم.

اى امام كه من با پيام و كلام و عمل تو تربيت شده ام و راه مبارزه را آموختم، بدان كه تا آخر و تا آخرين لحظه زندگيم در خط شما كه همان خط اسلام است جانفشانى ميكنم چرا كه آنچه را كه در اين انقلاب آموختم اخلاص و ايثار بود و كشته شدن در انقلاب، كشته شدن در راه اسلام است و فضيلت آن كمتر از شهداى كربلا نيست.

از شما پدر و مادر عزيز مى خواهم كه دين خدا را يارى دهيد كه ان تنصروا الله ينصركم هر كس دين خدا را يارى كند خدا آنها را يارى خواهد داد.

از برادران عزيزم احمد، زمان و خدايار مى خواهم كه قدم در راه الله بردارند رستگارترين بندگان بندگانى هستند كه در راه خدا قدم برمى دارند و از خواهر مهربانم می خواهم که زینب گونه پیام مرا به جهانیان برساند.

-----------------

شهید ذوالفقار حاجیلوئی چهارم شهریور سال 1342 در روستاي حیران از توابع شهرستان همدان و در خانواده ای مذهبی و ساده زیست به دنیا آمد. پدرش آقا حاجي ولي، در بنگاه معاملات ملکي کار مي کرد و از این راه مخارج زندگی را تامین می کرد.

سال 1349 وارد دبستان شد اما به دلیل مشکلات موجود و کمبود امکانات موفق به ادامه تحصیل نشد و تنها تا پایان دوره ابتدایي درس خواند. در سال های انقلاب همچون دیگر جوانان و نوجوانان در فعالیت های انقلابی شرکت کرد و در راه پیروزی انقلاب گام برداشت.

پس از پیروزی انقلاب و با آغاز جنگ تحمیلی بنا بر وظیفه قانونی و شرعی به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور یافت و در عملیات های متعدد شرکت کرد.

سرانجام پس از سال ها مجاهدت در راه خدا یازدهم دیماه سال 1361 در بوکان توسط گروه هاي ضد انقلاب بر اثر اصابت گلوله به پا، شهید شد.

مزار وي در گلزار شهداي باغ بهشت شهرستان زادگاهش واقع است.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.