نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

شخصیتها
شخصيت ها / شهدا / جواد عباسی / متن / وصیت نامه / وصيتنامه سرباز و ارتشی دلاور، شهید جواد عباسى

گويا نسيم گرم خوزستان از جنوب لبنان مى آيد چون نداى مظلوميت سر داده است

بنام خداوند درهم كوبنده ستمگران

حضور محترم پدر و مادر عزيزم عرض سلام خود را از سرزمين خونين خوزستان كه خون شهيدانمان بدان گرمى بيشترى بخشيده و نسيم گرم آن نداى آزادى سر داده و مى رود تا آزادى بيت المقدس را به ارمغان بياورد، همراه با خواسته هاى سعادتمندانه براى دنيا و آخرت همگيمان ابراز مى دارم.

پدر جان و مادر دلسوز و مهربانم، من هم اكنون در سنگر نشسته ام، ساعت 12 شب 18خرداد1361

نسيم گرم جنوب از لابلاى ديوار سنگر به درون آمده و شعله چراغ كم نور فانوس را مى لرزاند. نسيم از غرب مى وزد و گويى بوى خون دارد. بوى خون تازه بر زمين ريخته شهيدان فلسطين. گويا اين نسيم از جنوب لبنان مى آيد چون نداى مظلوميت سر داده و يادآور جمله هل من ناصر ينصرنى امام حسين (عليه السلام) مى باشد.

و گاه گاهى خشمگين شده و گويى به ما مى گويد به كمك اسلام و مسلمانان جنوب لبنان بشتابيد كه مورد هجوم يهود قرار گرفته و زير چكمه هاى صهيونيسم لگدمال مى شوند. اين كوردلان از خدا بى خبر مى كوشند تا نور اسلام را كه به تمام دنيا شعاع افكنده است خاموش كنند كه اين آرزو را به جهنم خواهند برد.

اينها نسل همان يهوديانى هستند كه پيغمبر ما را مورد اذيت قرار مى دادند. همان قومى هستند كه صفحات تاريخ اسلام پر از جنايات ظالمانه آنان است همان مردمى كه نامردمى هايشان بر همه مسلمين جهان آشكار است.

آرى پدر جان مكتب ما مورد هجوم اين گرگان آدم خوار قرار گرفته و امروز اسلام بيشتر از هميشه به كمك احتياج دارد. پدر جان من شرمنده ام از اين كه تابه حال خدمتى به اسلام نكرده ام. از خداوند متعال تقاضاى عاجزانه دارم همه گناهان مرا بخشيده و در صف سربازان اسلام قرار داده و در پيروى از رهبرمان امام خمينى هر لحظه كمكم فرمايد و يك آن به حال خود رهايم نكند و شياطين را از من دور نگاه داشته و يارى فرمايد كه فقط بخاطر او و دين او كه هدف آنها (امام خمينى) است قدم بردارم.

پدر جان من به فلسطين مى روم مى روم تا در كنار آنان باشم چون ما همه از يك تباريم .

آرى به فلسطين ، به سرزمين مظلومين تاريخ مى روم بخاطر اينكه امامم گفته به يارى مظلومان بشتابيد به سرزمينى مى روم كه هزاران نفر از خواهران و برادران مسلمانم در آنجا به خاك و خون كشيده شده اند و جرمشان جز مسلمان بودن چيز ديگرى نبوده است .

به سرزمينى مى روم كه گرگان آدمخوار به شهر و ديارشان حمله ور شده و كودكانش مانند جوجه هاى پرندگانى كه آشيانه خود را از دست داده باشند در بيابان هاى پر از گلوله و آتش و دود باروت سرگردان و بى سرپرست مانده اند.

به سرزمينى مى روم كه بچه هايش در رحم مادران با مادرشان قتل عام مى شوند كه بعدها بر عليه اين قوم ظالم قيام نكنند به سرزمينى مى روم كه زنان مسلمانش بى سرپرست مانده و هر دم وحشيانه مورد هجوم قرار گرفته و بعد از عمل دژخيمان تاريخ به شهادت مى رسند.

به سرزمينى مى روم كه مردان و جوانان مسلمانش مظلومانه در زير شكنجه هاى كفر جهانى به شهادت مى رسند. مى روم تا به يارى خدا و به كمك برادرانم انتقام خون اين مظلومان را بگيرم.

به برادرانم بگوييد اگر كشته شدم شهيد نمى گويم چون لايق اين كلمه نيستم مگر اينكه خداوند گناهانم را ببخشد، تفنگم را بردارند و سنيه ظالمان را نشانه روند و راه اسلام را پيش گرفته و در پشتيبانى از اماممان از هيچ كوششى فروگذار نباشند.

هر شخصيتى را آقا (امام خمينى) تاييد كرد حمايتش كنند و هر كس را طرد كرد دست از حمايت او بردارند زيرا هدف ما اسلام است و امام هم تجسم عينى اسلام هستند.

برايم دعا كنيد كه خداوند مرا ببخشند

انالله و انااليه راجعون

جواد عباسی

18خرداد1361

------------------

جواد عباسی اول فروردین سال 1338 در شهرستان بهار از توابع استان همدان و در خانواده ای کشاورز، ساده زیست و پر جمعیت به دنیا آمد.

سال 1345 وارد دبستان شد و تحصیلات خود را آغاز کرد و تا مقطع سوم متوسطه ادامه تحصیل داد. از همان کودکی بسیار مهربان و سخت کوش بود و همه رفتار و اعمالش با صبر و متانت همراه بود.

به بزرگترها بسیار احترام می گذاشت و سعی می کرد کمک حال دیگران بخصوص افراد مسن و محروم باشد.

گرایش های مذهبی و اعتقادی عمیقی داشت و در مطالعه کتب دینی و فلسفی ممارست می ورزید و با شرکت در مجالس روضه خوانی و مدیحه سرایی سعی می کرد تا روح و جانش را با مکتب اهل بیت (ع) آشنا کند.

سال های انقلاب از فعالان انقلابی و مبارزاتی بود و همراه با دیگر جوانان و نوجوانان در راه پیروزی انقلاب گام برداشت.

پس از انقلاب به نیروی بسیج پیوست و با آغاز جنگ تحمیلی به عنوان سرباز ارتش جمهوری اسلامی ایران در جبهه های نبرد حق علیه باطل در مناطق عملیاتی غرب و جنوب حضور یافت.

در عملیات های متعدد شرکت کرد و همراه با دیگر همرزمان خود حماسه ها آفرید.

سرانجام در 24 شهریور سال 1361 در منطقه عملیاتی بوکان و در درگیری مستقیم با گروهک های ضد انقلاب و منافقین کور دل بر اثر اصابت گلوله مستقیم دشمن، به شهادت رسید و به سرور و سالار شهیدان پیوست.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد