نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

شخصیتها
شخصيت ها / شهدا / عبدالرحمن آشنا / متن / خاطره / خاطره ای از شهید گمنام عبدالرحمن آشنا
بسم الله الرحمن الرحیم
خاطره ای از شهید گمنام
عبدالرحمان آشنا
این شهید زمانی که در قید حیات بود برای ما تعریف می کرد که :
در زمان جنگ یک روز که به جبهه برمی گشتم با رزمنده ای که آذوقه رزمندگان اسلام در جبهه را می رساند  هم سفر شدیم در نزدیکی مرز عراق و ایران در نزدیکی های شیخ صله ماشین پنجر شد هنگامی که رزمنده و من مشغول تعویض چرخ های ماشین بودیم ناگهان با صدای انفجار مهیبی رزمنده مجروح شد بلافاصله من (شهید) رزمنده را سوار ماشین کردم و با اندک آشنایی با رانندگی هر طوری بود ماشین را به رزمندگان رساندم و راننده مجروح شده را نیز به بیمارستان منتقل کردم من از این کار خود خیلی خشنود شدم .
فرزند شهید عبدالرحمن آشنا